به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سفر هفته گذشته آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به پکن نشان داد واشنگتن نمی تواند چین را رها کند. هفته گذشته بلینکن برای دیدار با نمایندگان ارشد دولت چین به پکن سفر کرد. استقبال از وی تا حدودی سرد بود و مقام های دولتی به وی گفتند، ایالات متحده باید میان سیاست تقابل یا همکاری با چینی ها یک گزینه را انتخاب کند.
تله دیپلماتیک برای پکن اکنون تا حد زیادی کارایی ندارد و اظهارات نمایندگان آمریکایی به وضوح نشان می دهد دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا باید درباره راهبرد خود نسبت به چین تصمیم بگیرد.
در حالی که سران اروپایی نشان میدهند نمیخواهند روابط تجاری با چین را مختل کنند، اقداماتشان برخلاف حرفهایشان به نظر میآید
هنگامی که بلینکن با شی جین پینگ، رئیس جمهور چین ملاقات کرد چنین پیامی با عبارت های تا حد امکان واضح بیان شد. شی گفت، چین از دیدن ایالات متحده با اعتماد به نفس، آزاد و شکوفا خوشحال است و امیدواری وجود دارد طرف آمریکایی نیز بتواند توسعه چین را از منظر مثبت و پیشگیرانه بنگرد. وی سپس به بلینکن نسبت به مشارکت در آنچه رقابت شدید با پکن خواند، هشدار داد.
مقام های چینی تنها کسانی نیستند که از موضع نامشخص واشنگتن در قبال همتایان خود خسته شده اند. اوایل ماه جاری جان پاولسون، میلیاردر آمریکایی و مدیر صندوق پوشش های خطرپذیر، به عنوان یکی از حامیان اصلی دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا نسبت به تلاش برای جدایی اقتصادی از چین هشدار داد. وی که گزینه بالقوه ای برای وزارت خزانه داری دولت احتمالی آینده ترامپ است، به شدت با موضع دولت بایدن مخالفت کرد و به فایننشال تایمز گفت: نمیخواهیم از چین جدا شویم، بلکه باید روابط اقتصادی و سیاسی خوبی با آنها داشته باشیم.
با وجود این، اروپا همچنان بر سر موضوع چین سردرگم است. در حالی که سران اروپایی نشان میدهند نمیخواهند روابط تجاری با چین را مختل کنند، اقداماتشان برخلاف حرفهایشان به نظر میآید.
هفته گذشته آلمان دو شهروند چینی را به اتهام جاسوسی دستگیر و کمیسیون اروپا تحقیقاتی را علیه شبکه اجتماعی چینی تیک تاک آغاز کرد. با توجه به اینکه مجلس نمایندگان ایالات متحده به تازگی لایحه مشابهی تصویب کرده است، ابهامی در زمینه استقلال رأی کمیسیون اروپا در سیاست های دیپلماتیک و اقتصادی به وجود می آید.
بی تردید اگر اروپا چینی ها را از این قاره بیرون کند، اقتصادشان سقوط خواهد کرد. اروپا (ازجمله بریتانیا) وابسته ترین منطقه به تجارت خارجی در جهان است. در سال 2022 واردات اروپا کمتر از 10 درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکای شمالی را تشکیل می داد، ولی تنها واردات آنها از چین تقریباً 47 درصد تولید ناخالص داخلی قاره کهن را تشکیل می دهد که پنج برابر بیشتر از آمریکای شمالی است.
اروپا بازترین اقتصاد جهان را دارد و به تجارت با هر کسی و هر کشوری که محصولاتشان از نظر کیفیت و رقابت پذیری برابر باشد، افتخار می کنند. این در حالی است که تولیدات اروپایی پیش تر تحت تأثیر افزایش قیمت انرژی ناشی از تحریم ها و ضد تحریم های مرتبط با جنگ اوکراین قرار گرفته است.
بی تردید اگر اروپا چینی ها را از این قاره بیرون کند، اقتصادشان سقوط خواهد کرد
قطع دسترسی به محصولات چینی (چه محصولات مصرفی و چه واردات برای رونق بخشیدن به صنعت اروپا) صدمات جبران ناپذیری به این قاره وارد می کند. در اروپا اشتهای کمی برای جدا شدن اقتصادی از چین وجود دارد، اما به دنبال جنگ اوکراین (که مطابق با خواست اروپا نیست) احساسات غلبه یافته و تمایل به امضای هر سیاستی که تهاجمیترین و سختگیرانهترین نسبت به چین باشد، وجود دارد؛ هرچند بعید است این وضعیت دوام یابد.
با فروکش کردن احساسات، عاقلان حاضر در اتاق فکر اروپا بار دیگر خود را نشان می دهند و یادآوری می کنند استانداردهای زندگی به پیوستگی پیچیده ساختار اقتصادی جهانی بستگی دارد.
در حال حاضر دست کم هیچ گزینه جایگزینی برای اروپا وجود ندارد. کسانی که خواهان جایگزین هستند باید برای ساختن آن تلاش کنند، نه اینکه به دنبال نابودی ساختار فعلی باشند.