ابعاد عقب نشینی آمریکا از ساحل شمال آفریقا-راهبرد معاصر
«راهبرد معاصر» گزارش می‌دهد؛

ابعاد عقب نشینی آمریکا از ساحل شمال آفریقا

با افزایش رقابت جهانی آمریکا با روسیه و چین، توانایی این کشور در اعمال نفوذ نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی در آفریقا با چالش‌های فزاینده‌ای مواجه شده و عقب‌نشینی تدریجی آمریکا به ویژه در ساحل شمالی این قاره مشهود است.
رامین بخشی؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ - ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ - 2024 June 14
کد خبر: ۲۴۴۹۱۰

ابعاد عقب نشینی آمریکا از ساحل شمال آفریقا

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ خلأ ژئوپلیتیکی ناشی از خروج فرانسه و آمریکا از ساحل شمال آفریقا، فرصت‌های فوق‌العاده‌ای را برای روسیه و چین فراهم می‌کند تا با ارائه حمایت سریع به رژیم‌های جدید بدون شرایط سختگیرانه‌ای که معمولاً به وسیله قدرت‌های غربی اعمال می‌شود، نفوذ خود را گسترش دهند. عقب نشینی فزاینده آمریکا به ویژه در منطقه ساحل مشهود است؛ منطقه خشک آفریقایی که شاهد درگیری تروریست ها در بورکینافاسو، مالی و نیجر، راهزنی گسترده و تروریسم بوکوحرام در شمال نیجریه، شاخه های تروریستی اطراف دریاچه چاد، جنگ داخلی سودان، درگیری قومی تیره و تار در شمال اتیوپی و در نهایت تحرکات گروه تروریستی الشباب در سومالی بوده است. 

واشنگتن به طور جدی در حال بررسی همکاری نزدیک با ترکیه با هدف مهار نفوذ اقتصادی و نظامی رو به رشد چین و روسیه در منطقه ساحل و شاخ آفریقاست


رژیم های کودتاچی متوالی در مالی، بورکینافاسو و نیجر، دولت های ضعیف تحت رهبری غیرنظامی را برکنار، با خشم علیه حضور قدرت استعماری سابق فرانسه اعتراض کرده و برای حمایت به سمت روسیه و چین روی آورده اند. از گینه در غرب آفریقا تا سودان در شرق، همه کشورهای ساحل تحت رهبری نظامیان اداره می شوند.

 
دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا  اکنون به این نتیجه دست یافته راهبردشان برای منطقه ساحل با شکست مواجه شده است که تحلیل دلایل شکست، چهار عامل اصلی را در کاهش نفوذ آمریکا در منطقه برجسته می‌کند:


نخست، تمایل نداشتن رژیم‌های نظامی جدید در منطقه ساحل به همکاری با قدرت‌های خارجی که خواهان اعمال تغییرات سیاسی یا حکمرانی بهتر در ازای کمک‌های نظامی و اقتصادی هستند. به عبارت دیگر، شرطی‌سازی یا هر نوع حمایتی که با قید و بند همراه باشد، با مقاومت و نارضایتی مواجه می‌شود.

 
دوم، تمایل بازیگران دیگر برای پر کردن خلأ قدرت است. دولت‌های شکست‌خورده، در حال شکست یا ضعیف، فرصت‌هایی برای استفاده روسیه و چین فراهم می‌کنند؛ اما فراتر از بازیگران همیشگی، بازیگران جدیدی در حال برقراری روابط قوی در منطقه ساحل هستند. قدرت‌های میانی مانند ترکیه و امارات متحده عربی به طور فزاینده‌ای فعال هستند و بدون داشتن سابقه استعماری، شهرت مثبتی دارند. با توجه به این تحولات، واشنگتن به طور جدی در حال بررسی همکاری نزدیک با ترکیه با هدف مهار نفوذ اقتصادی و نظامی رو به رشد چین و روسیه در منطقه ساحل و شاخ آفریقاست.

 
سوم، سایر مناطق و بحران‌ها برای واشنگتن اولویت بیشتری دارند. دولت بایدن از نظر دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی بر اوکراین و غرب آسیا تمرکز کرده است، زیرا این بحران‌ها برای مخاطبان داخلی بسیار قابل توجه‌تر هستند.

 
چهارم، قدرت آمریکا در آفریقا به دلیل درک ریاکاری و استانداردهای دوگانه واشنگتن در برخورد با غزه رو به کاهش است. حمایت نظامی آمریکا از رژیم صهیونیستی با وجود جنایت های جنگی و پاکسازی قومی، مشروعیت رهبری جهانی آمریکا را در مناطقی مانند ساحل تضعیف می‌کند.


با وجود شکست رویکرد دولت بایدن به منطقه ساحل، در نهایت به دلیل مجموعه‌ای از عوامل همچنان اعتقاد راسخی در واشنگتن وجود دارد که پکن و روسیه نیز در ثبات بخشیدن به امنیت منطقه ناموفق خواهند بود. بسیاری در دولت بایدن بر این باورند، تنها زمان می تواند مردم غیرنظامی ساحل را متوجه کند که هیچ یک از دو قدرت خارجی به صلح و رفاه پایدار علاقه‌ای ندارند.

 
برخی ها در دولت بایدن می گویند، نفوذ چین در آفریقا از سال ۲۰۱۶ میلادی به اوج خود رسید و از آن زمان به بعد با کاهش چشمگیری مواجه بوده است. آن‌ها همچنین مدعی هستند، مسکو راه‌حل‌های پایداری برای مشکلات امنیتی و تروریسم ریشه‌دار در ساحل ارائه نخواهند کرد. در نهایت، با وجود شکست‌های دولت بایدن، اگر دونالد ترامپ دوباره به ریاست ‌جمهوری برسد، آفریقا مطمئناً حتی بیشتر از فهرست اولویت‌های آمریکا پایین خواهد آمد. دولت بایدن دست‌کم می‌تواند ادعا کند برنامه‌ای بلندپروازانه برای آفریقا تدوین کرده است، حتی اگر بسیاری از اهداف آن هنوز محقق نشده باشد.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده