سیاست خارجی بایدن، پاشنه آشیل دموکرات‌ها-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛

سیاست خارجی بایدن، پاشنه آشیل دموکرات‌ها

سال ۲۰۲۰ میلادی، زمانی که رئیس جمهور آمریکا در انتخابات درون حزبی دموکرات‌ها به پیروزی دست یافت، سیاست خارجی را نقطه قوت خود تلقی می‌کرد. اکنون در سال ۲۰۲۴ میلادی نقطه قوت ادعایی به پاشنه آشیل دولتش تبدیل شده است. وی در جنگ افغانستان قدرت هضم و تحلیل پیشروی سریع طالبان را از دست داد و تصاویر فرار مفتضحانه نیروهای ناتو از کابل به سند شکست آمریکا و اروپا تبدیل شد.
حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۵ - ۰۵ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 August 26
کد خبر: ۲۵۵۲۹۳

سیاست خارجی بایدن، پاشنه آشیل دموکرات‌ها

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به پایان خط رسیده است و از این پس نهایتاً به عنوان سوپردلیگیت (نماینده ویژه) در حزب دموکرات و نشست های آن مشارکت خواهد کرد. حتی به نظر می آید نگارش کتاب خاطرات بایدن برای اطرافیانش نیز همانند کتاب خاطرات باراک اوباما و حتی جیمی کارتر، رؤسای جمهور اسبق آمریکا  جالب نباشد.


سال 2020 میلادی، زمانی که بایدن در انتخابات درون حزبی دموکرات ها به پیروزی دست یافت، سیاست خارجی را نقطه قوت خود تلقی می کرد، مدعی بود بر حوزه روابط بین الملل و مناسبات پنهان و آشکار کشورها با یکدیگر و آمریکا تسلط دارد و بر همین اساس، قدرت مدیریت بحران های بالقوه و بالفعل را در حوزه سیاست خارجی کشورش داراست. فراتر از آن، وی مدعی بود در سایه بازیابی اتحاد در دو سوی آتلانتیک (که در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ تا حدودی از بین رفته بود)، قدرت تأثیرگذاری ناتو را در معادلات جهانی تقویت خواهد کرد. 

 

حمایت مستمر، محرز و مستقیم آمریکا از رژیم اشغالگر قدس در جنگ غزه نیز بدترین و جبران ناپذیرترین خطای راهبردی و محاسباتی دولت بایدن در قبال تحولات غرب آسیا بود


اکنون در سال 2024 میلادی قرار داریم و همین نقطه قوت ادعایی، به پاشنه آشیل رئیس جمهور آمریکا تبدیل شده است. بایدن در جنگ افغانستان عملاً قدرت هضم و تحلیل پیشروی سریع طالبان به سوی کابل را از دست داد و تصاویر فرار مفتضحانه نیروهای ناتو  از کابل به سند شکست آمریکا-اروپا در افغانستان تبدیل شد. ماجرا به این نقطه ختم نشد و در جریان وقوع و استمرار جنگ اوکراین، بایدن تلاش کرد با گسترش دامنه جنگ و تبدیل منازعه به گره کور راهبردی و پیرامونی علیه مسکو، مانع از تنفس مؤثر روسیه در نظام بین الملل شود.

 


بنا اعتراف بسیاری از تحلیلگران و راهبردنویسان آمریکایی، جنگ اوکراین به نماد بحران غیر قابل مدیریت در حوزه سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است و سناریوهای پیش روی واشنگتن و دیگر اعضای ناتو در مواجهه با این صحنه پیچیده، مشخص و قابل محاسبه نیست. 

 
حمایت مستمر، محرز و مستقیم آمریکا از رژیم اشغالگر قدس در جنگ غزه نیز بدترین و جبران ناپذیرترین خطای راهبردی و محاسباتی دولت بایدن در قبال تحولات غرب آسیا بود. البته اگر به جای دولت بایدن، دولت جمهوری خواه نیز در رأس معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن حضور داشت، همین خطای بزرگ را تکرار می کرد. اکنون بایدن از سویی خود را شریک مطلق جنایت های جنگی و نسل کشی وقیحانه صهیونیست ها در نوار غزه کرده و از سوی دیگر متن و فرامتن (میدان نبرد و معادلات بیرونی آن) را باخته است.


نه تنها مقام های آمریکایی قدرت ترسیم آینده منطقه را پس از جنگ غزه ندارند، بلکه حتی در آینده نگاری و تصور آنچه در آینده نزدیک در غرب آسیا رخ می دهد، ناتوان هستند.


همان گونه که مشاهده می کنیم، کلکسیون جنگ های محکوم به شکست و منازعات مزمن در دوران ریاست جمهوری فردی در کاخ سفید به وقوع پیوسته که خود را متخصص و صاحب نظر در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل می پنداشت. بدون شک در آینده ای نه چندان دور پیامدها، فجایع راهبردها، تصمیمات، رفتارها و حتی گفتارهای غلط و جبران ناپذیر در حوزه سیاست خارجی آمریکا خود را نشان خواهند داد.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده