به گزارش «راهبرد معاصر»؛ با جنایت هایی مواجهیم که بشریت در دوران باستان و حتی دوره نازیسم هرگز به خود ندیده بود و هر روز به وسیله رژیم اشغالگر قدس بدون تمایز میان نیروهای نظامی و سایر مردم عادی ازجمله زنان، کودکان، افراد مسن و ... تکرار می شود.
جنایت هایی که منطقه یا جهان را از توهم «امنیت و ثبات منطقه ای» به واقعیت «خطر کشتار لحظه ای مردم منطقه و جهان» سوق می دهند، زیرا منطقه و جهان با هیولایی به نام رژیم صهیونیستی دست و پنجه نرم می کنند که معتاد به کشتن با فجیع ترین ابزارها و انتشار تصاویر جعلی از تمدن و دموکراسی است.
اشغالگران صهیونیست با کسانی که در برابرشان مقاومت کنند، نمی جنگد؛ بلکه کودکان، زنان و غیرنظامیان را جرم انگاری، تجاوز و خیانت می کنند
ابعاد جنایت ها و خطر موجودیت صهیونیسم روز به روز بیشتر برملا می شود؛ دیگر موضوع تنها تاکتیک های رزمی و جنگی نیست، بلکه شاهد جنون افسارگسیخته بدترین موجود شناخته شده برای بشریت هستیم. رژیم صهیونیستی با جنایت های توقف ناپذیر خود که هرگز به کمیت و کیفیت ختم نمیشود، ما را نه تنها از ضعفهای رزمیاش، بلکه از جسارتش در جنایتکاری و خیانت آگاه میسازد و ناخودآگاه مردم منطقه را به این فرامیخواند که «آیا امکان عادی سازی روابط با این موجود خبیث و جنایتکار وجود دارد»؟
آیا پس از سلسله جنایت های غزه، کرانه باختری و لبنان به وسیله تله های انفجاری و انفجار وسایل ارتباطی و پیجرها مردم منطقه امروز در حالی که در کنار مردمی وحشی که بویی از انسانیت نبرده اند، احساس اطمینان و امنیت می کنند؟
این پرسش ها ما را به فکر ارائه راه حل فرو می برد؛ به ویژه اینکه رژیم صهیونیستی راه حل دو دولتی را نمی پذیرد، خواهان صلح نیست و به دنبال گسترش جنگ و جنایت است. پس راه حل چیست؟
لبنان مقاومت کرد، جنوب آزاد شد، به پیروزیهای بزرگی دست یافت و معادله بازدارندگی تثبیت شد. غزه نیز از پیوستن به پیمان اسلو در سال 1993 میلادی خودداری و راه مقاومت را انتخاب کرد و در مسیر مقابله با این رژیم وحشی قرار گرفت. نتیجه مقاومت را همه دیدند.
رژیم صهیونیستی برای کسانی که دست صلح به سویش دراز کردند (تشکیلات خودگردان فلسطین) احترامی قائل نشد و امروز به دنبال تخلیه کرانه باختری، آوارگی فلسطینیان و کنار گذاشتن تشکیلات خودگردان فلسطین به شیوه های دیگر و با همکاری آمریکا و غرب است.
اشغالگران صهیونیست با کسانی که در برابرشان مقاومت کنند، نمی جنگد؛ بلکه کودکان، زنان و غیرنظامیان را جرم انگاری، تجاوز و خیانت می کنند و به دنبال تخریب زیربناهای غزه و لبنان می روند. هیچ کس از سبعیت، خیانت و وحشی گری این موجود سفاک در امان نیست، نه کسانی که دست صلح به سویش دراز و در امور امنیتی با آنها همکاری کردند و نه کسانی که سلاح برداشتند و در برابر اشغالگران مقاومت کردند. ما (مردم منطقه) با شرایطی مواجهیم که شایسته است واقعاً به «وحدت سرنوشت» فکر کنیم، نه فقط به «وحدت میدان ها». معتقدم راهبرد «وحدت میدانها» دیگر برای مقابله با موجودیت وحشی صهیونیسم کافی نیست.
همه کشورها و مردم منطقه، آنهایی که با موجودیت صهیونیسم رابطه دارند، آنهایی که در برابر این رژیم مقاومت و کسانی که تلاش می کنند، می بینند گستاخی ها و جاه طلبی های اشغالگران خبیث حد و مرز ندارد. همه به این نتیجه دست خواهند یافت جاه طلبی های صهیونیست ها نه بر مبنای سیاست، دیپلماسی، ملاحظات بین المللی و جغرافیایی و...، بلکه بر مبنای خوی ددمنشانه و روح آکنده از رذالت های اخلاقی شان است.
آیا پس از جنایت ها و تداوم نسل کشی های ضد بشری روزهای گذشته به وسیله رژیم اشغالگر قدس در لبنان و ابعاد آن در زمینه های مختلف، کشورها و ملت های منطقه (و نه فقط مقاومت) به سمت وحدت سرنوشت ها حرکت می کنند؟
بار دیگر این سؤال را مطرح می کنم، «چه باید کرد»؛ وحدت میدان ها یا وحدت سرنوشت ها؟ راهبرد «وحدت میدان ها» که به تازگی و از بطن جنبشهای مقاومت منطقه و با محوریت ایران و برخی متحدان عربی-اسلامی اش زاده شد، شعاری نبود؛ بلکه به محوری عملیاتی تبدیل شد. پروژه همکاری مقاومت پس از عملیات «طوفان الاقصی» به دنبال جنگ های توأم با نسل کشی رژیم صهیونیستی، باعث اتحاد میدانی گروه های مقاومت در لبنان، یمن و عراق شد و این وحدت با حمایت های مردمی همراه بود که ترجمان فلسفه راهبرد وحدت میدان هاست.
حال آیا پس از جنایت ها و تداوم نسل کشی های ضد بشری روزهای گذشته به وسیله رژیم اشغالگر قدس در لبنان و ابعاد آن در زمینه های مختلف، کشورها و ملت های منطقه (و نه فقط مقاومت) به سمت وحدت سرنوشت ها حرکت می کنند؟ وحدت سرنوشت ها تنها بُعد ملی ندارد، بلکه بُعد منطقه ای آن (میان همه کشورهای منطقه) و بُعد اسلامی اش بیش از پیش برجسته می شود.
سخنرانی رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه اندکی پس از خروج عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر از آنکارا که خواستار ایجاد محوری شامل مصر، سوریه و کشورهای منطقه برای مقابله با جاه طلبی های توسعه طلبانه صهیونیسم شده بود، ابعاد ماجرا را شفاف تر می کند.
آنچه رئیس جمهور ترکیه گفت، بیانگر آگاهی وی از ضرورت مقابله با رژیم صهیونیستی بر مبنای احساس مسئولیت در زمینه وحدت سرنوشت است. در اینجا برخی نکاتی را که در سخنان وی برجسته بود، نقل می کنم:
پیش از اینکه لبنان در استقلال خود از شمال تا جنوب با سرنوشتی واحد مواجه شود، کشورها و مردم منطقه و نه فقط گروه های مقاومت، سرنوشت واحدی با عزت و امنیت داشتند. زمان آن فرا رسیده است ما فرزندان، مردم و کشورهای منطقه در چارچوب خطر موجودیت وحشیانه و شیوه های شیطانی صهیونیسم، بر مبنای راهبرد وحدت سرنوشت ها حرف بزنیم، عمل کنیم؛ مقابل رژیمی که همگان و جهان را با اقتصاد، معیارهای دوگانه، و موجودیتش تهدید می کند.