به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در مدت یک هفته سه رویداد مهم توجه ناظران امور بینالملل را به خود جلب کرد:
- آتش بس غزه
- امضای قرارداد مشارکت راهبردی جامع ایران و روسیه
- مراسم تحلیف دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا
این سؤال مطرح می شود، ارتباط تحولات یادشده به هم چیست و چه تأثیری بر غرب آسیا دارند؟ قرارداد مشارکت راهبردی، ابعاد و میزان قدرت و توانایی آن برای مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه چگونه است؟
مسکو ماه ها منتظر این توافق بود تا شرایط و میزان توسعه آن در روابط دو کشور آشکار شود. پیش بینی می شد توافق ابتدای اکتبر 2023 میلادی امضا شود، ولی امضای توافقنامه چند وقتی به دلایل مختلف به تعویق افتاد.
ابتدای سال جاری میلادی به نظر می آمد ترامپ نمی تواند به راحتی جلوی جنگ اوکراین را بگیرد و این باعث شد روس ها نشان دهند گزینه هایی دارند که برای واشنگتن ناراحت کننده است
تابستان گذشته در گیر و دار سرعت گرفتن تحولات بین المللی، رقابت های انتخاباتی آمریکا آغاز شد و همه طرف ها تلاش کردند گام های آینده خود را بر مبنای پیش بینی ها نسبت به رویکرد فرد پیروز در انتخابات آمریکا و در راستای منافع خود در تقابل با واشنگتن بردارند.
تهران و مسکو نیز از تقابل مستقیم با واشنگتن یا اتخاذ اقداماتی که ممکن است از سوی دولت آینده آمریکا نامطلوب تلقی شود، اجتناب کردند. در این میان تناقض ارزیابی ها بسیار چشمگیر بود، در حالی که روس ها آمدن ترامپ را ترجیح می دادند، ایرانی ها پیروزی کامالا هریس و دموکرات ها را محتمل دانستند و هسته اصلی گمانه زنی ها بر روی سرنوشت توافق هسته ای بود.
همین تناقض یکی از دلایلی بود که توافق راهبردی مسکو و تهران را از اکتبر 2023 به تعویق انداخت و صحبت از «چند هفته بعد» می شد. اوایل نوامبر 2023 که ترامپ به پیروزی دست یافت، اشتراکات ایران و روسیه بیشتر شد و به نظر می آمد توافق راهبردی در دسترس قرار گرفته باشد.
با وجود این، آنچه در ادامه اتفاق افتاد بسیار تعجب آور بود. ترامپ برای پایان دادن به جنگها در غزه و لبنان فشار آورد و حکومت سوریه با حرکت سریع ترکیه تغییر کرد. ماهیت نیت ترامپ برای توقف جنگ اوکراین با رد کردن نخستین ملاک حلوفصل مناقشه از سوی روسها و اوکراینیها رنگ باخت. هم زمان ترامپ به تهدید و تطمیع ایران ادامه داد، تهران با انعطاف برخورد کرد و به ارسال پیامها ادامه داد که باعث شد توافق با روسها به تعویق بیفتد و به سال جاری موکول شود.
ابتدای سال جاری میلادی به نظر می آمد ترامپ نمی تواند به راحتی جلوی جنگ اوکراین را بگیرد و این باعث شد روس ها نشان دهند گزینه هایی دارند که برای واشنگتن ناراحت کننده است.
معامله تبادل اسیران میان حماس و رژیم صهیونیستی به نتیجه دست یافت و بار سنگین جنگ منطقه ای برداشته شد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی مجبور شد توافقی را بپذیرد که بیشتر شروطش به وسیله جو بایدن، رئیس جمهور سابق آمریکا ژوئن گذشته پیشنهاد شد و نتانیاهو خرابش کرده بود. درنهایت مجبور شد با اجرای شروطی که حماس از آغاز جنگ مطرح کرده بود، موافقت کند. انصارالله یمن تا آخرین لحظه قبل از آتش بس به بمباران رژیم صهیونیستی ادامه داد.
در زمینه ایران، تهران نسبت به ادامه تهدیدات علیه خود محتاط است و احتمال توقف جنگ علیه متحدانش و انجام مستقیم آن را یکسان می داند. مقام های صهیونیست اصرار دارند توافقات با لبنان و غزه را تهدید کنند و در این زمینه اسموتریچ می گوید، از نتانیاهو تعهد گرفته است جنگ تا نابودی حماس ادامه خواهد داشت؛ در حالی که نتانیاهو می گوید در همین موضوع از ترامپ تعهد گرفته است.
مجموع این موارد نیاز تهران را برای نزدیک شدن به روسیه هم زمان با ادامه تلاش برای دستیابی به توافق با آمریکایی ها برجسته می کند. توافقنامه راهبردی ایران-روسیه 17 ژانویه امضا شد و مهم ترین نکاتش به شرح زیر است:
ناظران در این زمینه معتقدند، وجود چتر هسته ای روسیه بر فراز ایران که به طور قاطع از امکان جنگ علیه ایران جلوگیری می کند و نیز وجود بند دفاعی مشترک میان دو کشور که باعث می شود جنگ با یکی از آنها لزوماً جنگ با دیگری باشد، محتمل است.
این توافقنامه فقط شامل زمینه کلی و زبان گسترده بدون مشخص کردن هیچ یک از اقدامات بود و جزئیات زیادی ارائه نکرده، بلکه سرآغاز توسعه مسیری مشترک است.
وجود چتر هسته ای روسیه بر فراز ایران که به طور قاطع از امکان جنگ علیه ایران جلوگیری می کند و نیز وجود بند دفاعی مشترک میان دو کشور که باعث می شود جنگ با یکی از آنها لزوماً جنگ با دیگری باشد، محتمل است
مهم بود توافق جامع شامل همکاری در زمینه زیرساخت ها می شد.
ارتقای بستر موجود میان دو کشور برای مقابله با چالشهای مشترک بهویژه با توجه به تحریمهای غرب علیه دو کشور لازم است. این موضوع چگونه در پرونده های اساسی به ویژه رابطه با واشنگتن منعکس شده است؟
توافق راهبردی ایران-روسیه منعکس کننده توسعه کمی است که امکان دارد در انواع چالش های پیش روی آمریکا به توسعه کیفی تبدیل شود و تحولی قابل توجه در آن چیزی است که می توان آن را «محور مقاومت در برابر یکجانبه گرایی غربی» نامید، زیرا دو کشور به دنبال تقویت استقلال راهبردی خود در مواجهه با نفوذ فزاینده آمریکا هستند.
برای ایران این توافق بیانگر افزایش توانایی اش برای غلبه بر فشارهای تحریم های آمریکا به وسیله حمایت روسیه در ابعاد مختلف، به ویژه در بخش انرژی و حمل و نقل است. مسکو از تهران حمایت فنی و اقتصادی میکند که انعطافپذیری اش را در برابر تلاشهای آمریکا برای منزوی کردن ایران افزایش دهد. همچنین به ایران کارت قوی تری برای مذاکره در میز مذاکرات هسته ای با غرب می دهد.
توافق راهبردی ایران-روسیه منعکس کننده توسعه کمی است که امکان دارد در انواع چالش های پیش روی آمریکا به توسعه کیفی تبدیل شود
برای روسیه، این کشور به دنبال تأکید بر روند خود به سمت ایجاد ائتلاف هایی است که توانایی اش را برای مقاومت در برابر تحریم های اعمال شده غرب پس از آغاز جنگ اوکراین افزایش دهد. این توافق تعامل مسکو را با نیروهای غرب آسیای مخالف هژمونی آمریکا عمیق تر و سیاست های خود را از اجماع سنتی با غرب دور می کند.
تأثیر مشترکی نیز وجود دارد، آن اینکه همکاری نظامی و اطلاعاتی دو کشور تهدیدی مستقیم برای سیاست های بازدارندگی آمریکا در منطقه است و امکان دارد واشنگتن را وادار به تجدیدنظر در راهبردهای امنیتی و اقتصادی اش کند.
موازنه قوای منطقه ای: این توافقنامه حمایتی را از ایران فراهم می کند که نقش منطقه ای اش را پس از حوادث اخیر و از دست دادن آن در سوریه باز تنظیم کند.
بازدارندگی منطقه ای: همکاری نظامی دو کشور به ویژه در زمینه فناوری های پدافند هوایی و پهپادها، چالشی مستقیم برای رژیم صهیونیستی است که این اتحاد را تهدیدی برای حضور نظامی خود در منطقه می داند.