به گزارش «راهبرد معاصر»؛ با در نظر داشتن اینکه منطقه خلیج فارس یکی از نقاط بسیار پر تراکم از نظر حضور نظامی آمریکا به حساب میآید، در حال حاضر کل نیروهای آمریکایی در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را تا 30 هزار نفر تخمین زدهاند.
حال آنکه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نیروهای آمریکایی در ایران به دو برابر این میزان بالغ میشدند و حقوق آنها از محل بودجه نظامی ایران پرداخت میشد؛ تا جایی که اواخر رژیم پهلوی، هزینه این مستشاران آمریکایی از ارتش شاهنشاهی فزونی گرفته بود.
روند ناکامی های نظامی ایران به همین نحو تا دو قرن به عقب میرود تا به دوره نادر شاه میرسد؛ دورهای که ایران شاهد آخرین اقتدار نظامی خود بود
وابستگی نظامی ایران در دوران شاه محدود به این نمیشد؛ وقتی که کارتر مطمئن شد انقلاب اسلامی قابل مهار نیست، ژنرال هایزر را به تهران فرستاد تا ارتش شاهنشاهی را خنثی کند. هر چند راجع به این مسأله بین تاریخ نویسان اختلاف نظر وجود دارد، اما شخص محمد رضا پهلوی در آخرین کتاب خود «پاسخ به تاریخ» فصلی با عنوان ماموریت عجیب ژنرال هایزر دارد که در آن میگوید، سه روز بود که هایزر در تهران حضور داشت و با امرای ارتش شاهنشاهی دیدار میکرد، اما او بی اطلاع بود.
نیروی نظامی وابسته و ناکارآمد در باب ارتش رضا شاه با آن همه هزینه و تبلیغاتی که پیرامون نوسازی آن شده بود هم مصداق داشت، به نحوی که ایران را بی هیچ مقاومتی تسلیم متفقین کرد تا در شهریور ۱۳۲۰، شاهد یکی از سریعترین سقوطهای نظامی در تاریخ ایران باشیم. پیش تر در زمان جنگهای ایران و روس، به غیر از عباس میرزا که رشادتهایی از خود نشان میداد، قوای نظامی قاجاریه از صیانت سرحدات ایران ناتوان ماندند و بخش های مهمی از کشور از دست رفت.
روند ناکامی های نظامی ایران به همین نحو تا دو قرن به عقب میرود تا به دوره نادر شاه میرسد؛ دورهای که ایران شاهد آخرین اقتدار نظامی خود بود.
بعد از انقلاب اسلامی پس از مدتها، کشور مجددا توان نظامی خود را بازیافته است، به نحوی که ذرهای از آب و خاک از دست نرفته و در یکی از پرمخاطره ترین دورههای غرب آسیا و با وجود تهدیدهای دائمی دشمنان علیه ایران، بازدارندگی نیروهای نظامی کشور به حدی رسیده که سایه جنگ از کشور بسیار دور شده است.
بدین روی است که میتوان مانور نظامی مشترک اخیر ایران، روسیه و چین در بندر چابهار را یک نمایش نمادین قدرت نظامی برای ایران دانست. همانطور که در ابتدای این نوشتار گفته شد، ایران از وابستگی مطلق به غرب در زمان شاه به مرحلهای رسیده است که با دو قدرت رقیب آمریکا مانور نظامی مستقلی برگزار میکند. اگرچه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا کوشید نسبت به آن ابراز بی تفاوتی کند، اما پیامی که واشنگتن از این رزمایش بزرگ دریافت کرد، صریح و روشن بود.
تجربه اوکراین، اولین تجربهای نبود که نشان داد وابستگی نظامی به کشورهای خارجی به خصوص آمریکا، نتیجهای جز تجزیه و نابودی کشور نخواهد داشت
ایران در زمره معدود کشورهای مهم جهان است که هیچ یک از ابرقدرتهای جهان در آن پایگاه نظامی ندارند و از این جهت با دو غول نظامی روسیه و چین، علیرغم فاصلهای زیادی که بین بودجه نظامی و تجهیزات آنهاست، هماوردی میکند.
باید در نظر داشت که در حال حاضر کشورهای بزرگ و قدرتمندی مثل ژاپن، آلمان، ترکیه، عربستان سعودی، کره جنوبی و... به نحوی از نیروهای نظامی آمریکا میزبانی میکنند که حاکمیت ملی آنها را مخدوش کرده و در آن کشورها عملا قانون کاپیتولاسیون به نفع نظامیان آمریکا برقرار است.
تجربه اوکراین، اولین تجربهای نبود که نشان داد وابستگی نظامی به کشورهای خارجی به خصوص آمریکا، نتیجهای جز تجزیه و نابودی کشور نخواهد داشت. مانور نظامی مشترک ایران، چین و روسیه نشان میدهد که کشورهای مستقل به لحاظ نظامی، میتوانند با همکاریهای چند جانبه نظامی و ایجاد ائتلاف و اتحاد، امنیت نظامی و توان بازدارندگی کشور را بالا ببرند و از این لحاظ ایران، یک نمونه در منطقه غرب آسیا خواهد بود.