یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛

دور باطل حکمرانی اروپایی

معادله حکمرانی در اروپا گرفتار دور باطلی شده که معلول ساختار بوروکراتیک، اما نامتوازن اتحادیه اروپاست. یکی از اصلی‌ترین دلایل اقبال شهروندان اروپایی به احزاب ملی گرا و زمزمه‌هایی که درباره بازگشت اروپا به قرن بیستم مطرح می‌شود، ناکارآمدی این حکمرانی است.
حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۷ - ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - 2025 May 01
کد خبر: ۲۷۶۷۲۷

دور باطل حکمرانی اروپایی

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ فردریش مرتس، صدراعظم جدید آلمان دولت ائتلافی خود را با ترکیب دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال دموکرات تشکیل می دهد. دو حزب سنتی آلمان در حالی دولت جدید تشکیل می دهند که در دوران صدارت اعظمی آنگلا مرکل نیز یک بار تجربه تشکیل دولتی متشکل از دو حزب نامبرده با شکست مواجه شد.

صورت مسئله گویاست؛ بار دیگر شاهد تشکیل دولتی چندتکه و ضعیف در آلمان هستیم

 

فراتر از آن، دولت ائتلافی کنونی آلمان متشکل از سه حزب سوسیال دموکرات، سبزها و دموکراتهای آزاد نیز از هم فروپاشید تا بار دیگر شاهد انتخابات سراسری در سرزمین ژرمنها باشیم. این بار فردریش مرتس جهت جلوگیری از حضور حزب افراطی آلترناتیو برای آلمان (AFD ) در مسند قدرت ناچار شد بار دیگر با سوسیال دموکراتها دولت تشکیل دهد.

 

ترکیب جریان راست و چپ میانه در دولت جدید برلین نماد نوعی بازگشت به عقب در آلمان محسوب می شود. دو حزب سوسیال دموکرات و دموکرات مسیحی در قبال موضوعاتی مانند مهاجرین، سیاست خارجی و سیاستگذاری مالیاتی با یکدیگر دچار تعارضات مزمن و پایان ناپذیری هستند که خود را قطعا طی ماههای آتی نشان خواهد داد.

 

صورت مسئله گویاست؛ بار دیگر شاهد تشکیل دولتی چندتکه و ضعیف در آلمان هستیم که نه تنها قدرت مدیریت و راهبری اتحادیه اروپا و حوزه یورو را ندارد، بلکه قدرت حل و قصل بحران های داخلی آلمان را نیز نخواهد داشت. در کشور فرانسه، دیگر کشور مطرح اروپایی که به نوعی پس از آلمان دومین ستون اقتصادی-سیاسی اروپای واحد محسوب می شود نیز اوضاع نابه سامان است. حدود 75 درصد از شهروندان فرانسوی عملکرد دولت مکرون را قبول نداشته و دولتهای اروپایی نیز در برهه کنونی (خصوصا پس از سرکار آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید)، تمایلی نسبت به پیروی از سیاستهای کلان، میان مدت و حتی کوتاه مدت ترسیم شده از سوی کاخ الیزه ندارند.

 

معادله حکمرانی در اروپا گرفتار دور باطلی شده که معلول ساختار بوروکراتیک اما در حقیقت نامتوازن موجود در اتحادیه اروپاست. یکی از اصلی ترین دلایل اقبال شهروندان اروپایی به احزاب ملی گرا و زمزمه هایی که در خصوص بازگشت اروپا به قرن بیستم (قبل از انعقاد پیمان ماستریخت) مطرح می شود، ناکارآمدی این حکمرانی است.

 

پس از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت)، این مجموعه بر روی قدرت مدیریت بحران از سوی برلین و پاریس حساب ویژه ای باز کرد، اما اکنون بر همگان محرز شده که سیاستمداران آلمانی و فرانسوی قدرت هضم حداقلی ترین بایسته های حکمرانی در اروپای سال 2025 میلادی را ندارند. شکل گیری ترکیب های تکراری و اعمال اصلاحات روبنایی در اروپا نیز فایده ای در گذار اروپا به وضعیت بهتر نخواهد داشت.

 

سیکل ترکیبی بحران در اروپا به گونه ای طی می شود که به جز انهدام ساختارها یا همان فروپاشی اتحادیه اروپا، گزینه دیگری نمی تواند نجات بخش آن از شرایط موجود باشد. در این میان گفتار درمانی سیاستمداران آلمانی و فرانسوی تاثیری در اصل وقوع بحرانهای آتی در قاره سبز نخواهد داشت. اتحادیه اروپا طی ماههای آتی روزهای پر تلاطم دیگری را پیش رو خواهد داشت که فقدان رویکرد واقع بینانه در عرصه حکمرانی جمعی را بیش از پیش برای مخاطبان عام و خاص این مجموعه عیان می سازد. 

 

ارسال نظر