پزشکیان: ترامپ هنوز مردم ایران را نشناخته است / ما خواهان جنگ نیستیم بیانیه نمایندگان مجلس درباره مذاکرات با آمریکا: جمهوری اسلامی تنها به توافقی عادلانه و رفع کامل تحریم‌ها رضایت می‌دهد قالیباف: ایران هوشمندانه عمان را به عنوان واسطه مذاکرات انتخاب کرد دیدار مشاور امنیت ملی عراق و قاآنی در بغداد رئیس جمهوری وارد کرمانشاه شد سرلشکر سلامی: عبارات رئیس جمهور آمریکا بر ملت ایران اثر ندارد لایحه پالرمو در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شد رهبر معظم انقلاب: ایستادگی در برابر ظالمان علّت دشمنی با ماست سرلشکر باقری: هر ۶ ماه شاهد ارتقاء چشمگیر توان دریایی ایران خواهیم بود سرلشکر سلامی: امروز قدرت ما ده‌ها برابر بیشتر از سال گذشته است/ ایران در مذاکرات، با شکوه ایستاده رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب: قدرت ایران آمریکا را به مذاکره واداشته است سردار حاجی‌زاده: ایران امروز قوی‌تر از گذشته است/ تهدید نظامی علیه کشور واقعیت ندارد آیت الله سیستانی در دیدار با آیت الله جوادی آملی: نگاه ما به حوزه علمیه قم، هیچ تفاوتی با نگاه‌مان به حوزه نجف ندارد سرلشکر باقری: ممکن است دشمنان آغازگر یک درگیری باشند، اما پایان درگیری، زمان و مکان درگیری را ایران مشخص خواهد کرد پزشکیان: ایران و ازبکستان پاره‌های یک پیکرند

جزئیات حادثه سقوط بالگرد شهید رئیسی از زبان مهرداد بذرپاش

مهرداد بذرپاش وزیر سابق راه و شهرسازی می‌گوید: شهید رئیسی به من گفت آقای آل هاشم بیش از یک امام جمعه بلکه یک رهبر اجتماعی است و اگر اراده کند کاری را در یک منطقه‌ای انجام دهد، با توجه به وجاهت، مقبولیت و اصراری که دارد، انجام می‌دهد.
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۳ - ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - 2025 May 15
کد خبر: ۲۷۸۲۴۰

به گزارش راهبرد معاصر؛ مهرداد بذرباش، وزیر سابق راه و شهرسازی، در نشستی در غرفه بنیاد بین‌المللی شهید رئیسی، جزئیاتی از لحظات دردناک سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور رئیسی و هیئت همراهشان مطرح کرد. وی که در همان روز در منطقه حضور داشته است،  به تشریح وقایع و خاطرات خود از این حادثه تلخ پرداخت.

بذرباش در این مصاحبه  گفت: «هنگامی که به تبریز رسیدیم،  تنها من و چند نفر دیگر از همراهان رئیس جمهور با هلیکوپتر جداگانه به سمت پروژه کریدور ارس حرکت کردیم.  بقیه همراهان ایشان با خودرو به محل می‌رفتند.»  

وی در ادامه به توضیح جزئیات بازدید از پروژه کریدور ارس پرداخت. این پروژه، طبق گفته بذرباش، با نظارت مستقیم رهبر معظم انقلاب پیشرفت قابل توجهی داشته و از پروژه‌های راهبردی کشور در مقابل زنگزور محسوب می‌شد. بذرباش به خوشحالی مقامات از پیشرفت کار در این پروژه اشاره کرد و افزود که با وجود مشکلات تملک زمین و نارضایتی برخی از مردم محلی، رهبر انقلاب شخصاً پیگیر حل مشکلات مردم بودند.

بذرباش به لحظات پس از اطلاع از سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور اشاره کرد. وی گفت: «حدود 20 دقیقه پس از پرواز ما، خبر سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور رئیسی به ما رسید.  در آن زمان همراه آقای صفری از وزارت خارجه بودم و در مورد سفر قریب‌الوقوع به عراق صحبت می‌کردیم.

وی  به تماس‌های مکرر با آقای آل هاشم اشاره کرد که با تضعیف تدریجی صدای ایشان همراه بود و نگرانی‌ها را افزایش می‌داد. بذرباش از تلاش‌های نیروهای امدادی و استفاده از آمبولانس‌ها و خودروهای معدن مس سونگون برای یافتن محل سقوط در شرایط دید نامناسب سخن گفت.  محل سقوط در حوالی روستای اوزی، اما خارج از محدوده روستا، تعیین شد. 

وزیر سابق راه و شهرسازی در ادامه به نقل قول مستقیم از شهید رئیسی پرداخت و گفت: «شهید رئیسی به من گفت  آقای آل هاشم بیش از یک امام جمعه بلکه یک رهبر اجتماعی است و اگر اراده کند کاری را در یک منطقه‌ای انجام دهد،  با توجه به وجاهت،  مقبولیت و اصراری که دارد، انجام می‌دهد. همت وی در کارها بسیار بالاست. کاری نیست که ایشان اراده کند و انجام ندهد.»

وزیر سابق راه  با اشاره به اهمیت پروژه کریدور ارس،  ادامه داد: شهید رئیسی به من گفتند آقای بذرباش  این پروژه برای حضرت آقا [آیت‌الله خامنه‌ای] مهم است.  من به ایشان گفتم:  حاج آقا، مطمئن باشید این اتفاق [پیشرفت پروژه] در عرض هفت، هشت ماه افتاده است.  ایشان اصرار کرد که قول زمان‌بندی بدهم که فاز اول پروژه را تا پایان همین دولت تمام می‌کنیم.  فاز اول پروژه حدوداً 27 کیلومتر است که در خاک ما است.  این پروژه حدود 17 قطعه است،  17 بخشش تونل می‌خورد.  پروژه بسیار سختی است برای عملیات خاکی آن،  به خاطر توپوگرافی زمین و کوهستانی بودن منطقه.

وی در ادامه به  بازگشت از سد و شرکت در نماز اشاره کرد و گفت: «بعد از این اتفاق هم رفتیم به سد خداآفرین،  بعد از آن به نماز رفتیم.  ما کمی زودتر خواندیم.  باز آقای رئیسی طبق اخلاق همیشگی خود با مردم صحبت کرد.  در آنجا هم یک پروژه عمرانی بود و مردم مراجعه می‌کردند و مشکلاتی داشتند.  ما زودتر به منطقه به پد هلیکوپتر رفتیم.  اتفاقاً کیف دستی و کاپشن من در هلیکوپتر بود و قرار بود من هم در هلیکوپتر بنشینم.  آقای صفری،  از وزارت خارجه،  همراه من بود.  داشتیم در مورد مسائل مختلف صحبت می‌کردیم،  از جمله سفر به عراق که قرار بود چند روز بعد برویم و در مورد دو سه پروژه صحبت می‌کردیم که باید چه‌کار کنیم.

بذرباش با اشاره به لحظه پرواز بالگرد حامل رئیس جمهور گفت: «به ناگاه ون آقای رئیسی آمد،  همان ترکیبی که در آن شهدا حضور داشتند،  به هلیکوپتر نزدیک شد.  درِ هلیکوپتر باز شد و همه این عزیزان سوار شدند. مسئول تشریفات آنجا،  از بچه‌های نهاد،  به من گفت  آقای بذرباش،  عذرخواهی می‌کنم،  آقای امیرعبداللهیان رفتند و نشستند.  من به ایشان گفتم کیف و کاپشن من را بیاورید تا من هم سوار هلیکوپتر بعدی شوم.

وی افزود: «حدود ساعت یک و ربع پرواز کردیم.  حول و حوش ساعت 20 دقیقه به دو، دوستان با شهید موسوی محافظ رئیس جمهور که در همین هلیکوپتر ما بود، تماس گرفتند ولی جواب نمی‌داد. پرسیدم چرا؟  بعد از مهندس پرواز پرسیدم و او برای من توضیح داد که کاپیتان مصطفوی که شهید شد،  به ما گفت ارتفاع بگیرید.  ما ارتفاع گرفتیم،  ولی خودش نیامد. دیگر از خلبان خواستیم یک دوری بزند،  دو دور بر فراز آنجا چرخیدیم.  اصلاً آیا پرنده را می‌توانیم ببینیم یا اصلاً خود هلیکوپتر قابل مشاهده است؟ ولی ندیدیم.

بذرباش ادامه داد: «حدود ساعت 10 دقیقه به دو در معدن مس سونگون فرود آمدیم. دیگر تمام کارگران و پرسنل معدن آرام آرام جمع می‌شدند و اخبار به ما رسید. اولین تماس‌ها که در اخبار و فیلم‌ها مشاهده شد، با آقای آل هاشم برقرار شد.  همان‌جا پس از پاسخ آقای آل هاشم متوجه شدیم که هلیکوپتر افتاده است.  فقط امیدمان این بود که همه زنده باشند.  یعنی با خود گفتیم،  آقای آل هاشم هم که زنده است،  حتماً بقیه هم همینطورند یا بیهوش شده‌اند و نمی‌توانند پاسخ دهند یا موبایل در دسترس‌شان نیست و پرت شده است. چند بار با آقای آل هاشم تماس‌های مکرر داشتیم که در اخبار مختلف به آن اشاره شده است.  هر دفعه صدای ایشان ضعیف‌تر و ضعیف‌تر و ضعیف‌تر می‌شد  که حتی ما از آمبولانس هم کمک گرفتیم تا صدای آقای آل هاشم را بشنویم.

وی افزود: بعد از آن ماشین‌های معدن را آوردیم تا نیروهای کمکی برسند. از مرکز کنترل فضایی کشور،  من از تهران درخواست کردم که موبایل‌های دو سه نفر از عزیزان را ردیابی کند و نقطه را به ما بدهد،  منتها نقطه را دقیق نتوانست بگوید.  یک منطقه‌ای بود به نام روستای اوزی که همه می‌شناسند،  البته در خود داخل محدوده روستا نبود،  بلکه در حریم روستا این اتفاق افتاد.  دیگر وقتی حرکت کردیم به سمت محل سقوط،  واقعاً دید خیلی کم بود،  حتی ما با اهالی آنجا سوار ماشین شدیم،  ولی سه چهار متر جلوتر را هم نمی‌توانستند ببینند.  اصلاً به مسیر آشنایی نداشتیم تا زمانی‌که نیروهای کمکی برسند،  یک تماس دیگر با آقای آل هاشم برقرار شد.  آنجا آمبولانس را روشن کردیم و امیدوار شدیم که صدای آمبولانس را می‌شنوند و صدا را هم شنیدند. بعد از آن یک‌بار دیگر تماس برقرار شد و قطع شد.

بذرباش در پایان افزود: حالا دیگر نیروهای امدادی هم آرام‌آرام به چرخه خدمت همه اضافه شدند و آمدند./تسنیم

مطالب مرتبط
ارسال نظر