به گزارش «راهبرد معاصر»؛ عملیات «وعده صادق ۳» نشان داد فرماندهان، مهندسان و دانشمندان حوزه نظامی ایران به وعده خود عمل کردند. شاهد این مدعا از کار افتادن گنبد آهنین، فلاخن داوود و سامانه تاد آمریکا در دفاع از رژیم صهیونیستی است.
جنگ اخیر نشان داد که عملکرد حوزه نظامی و بخش پدافند هوا فضا که ثمره تلاش شهیدان تهرانی مقدم و حاجی زاده بود، جز صداقت چیز دیگری نبوده است. این در حالی است که در صنعت خودرو وعده شرکت های تولیدی سایپا و ایران خودرو عموماً دروغ بوده است.
زمان آن رسیده است نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی از دو شرکت خودروساز وعده صادق طلب کنند و به رانت دو شرکت خاتمه دهند
درباره کیفیت و موعد تحویل بیشتر خودروسازان خلف وعده کردهاند. آنقدر این دو شرکت وعده کذب دادند که مردم به نوعی بی تفاوت به خودروی ملی شدند. بیش از نیم قرن است این دو شرکت پول، سرمایه و زمان مردم را تلف کردند، پاسخگو نیستند و بعضاً طلبکار نیز هستند. مدیران این شرکتها بیشتر سوار خودروی تولیدات خود نمی شوند و خودروهای خارجی ترجیح می دهند.
بههرحال اکنون که نیروها و فرماندهان نظامی کارایی و صداقت خود را به مردم نشان دادهاند و در این راه جان خود و خانواده را تضمین وعده صادق کردند، زمان آن رسیده است نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی از دو شرکت خودروساز وعده صادق طلب کنند و به رانت دو شرکت خاتمه دهند.
وعده دروغ به این دو شرکت محدود نمی شود و از وعده های عملی نشده قانون جوانی جمعیت در ارتباط با وام، مسکن و خودرو تا وعده های حمایتی بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی در سبد سازمانها فراوان دیده می شود.
در کنار صنعت خودرو، وعده های زیادی داده شده است که مسئولان عمل نکردند، از سالی 1 میلیون اشتغال تا تولید مسکن، کاهش تورم، رونق اقتصادی وعده هایی بود که برخی از آنها به سرانجام نرسیدهاند. گرچه مشکلات بین المللی و تحریم های ناجوانمردانه و مشکلات سرمایه گذاری بی تأثیر نیست، اما ناکارآمدی مسئولان و سازمانها را نباید نادیده گرفت.
در طول چهار دهه گذشته گرچه توفیقات زیادی در حوزه نظامی داشتیم که ثمره آن دفاع تمام عیار از کشور و حمله به رژیم صهیونیستی در عملیاتهای وعده صادق ۱ و ۲ و بهویژه عملیات وعده صادق 3 بود، نشان دادیم گنبد آهنین در مقابل حمله آتشین موشک های ایران گنبد حلبی بیش نبوده است.
واقعیت اینکه در حوزه اقتصادی توفیقات چندانی نداشتیم و تقریباً برنامه های توسعه که بعد از جنگ تحمیلی اول شروع شد تا برنامه هفتم و نیز برنامه توسعه 20 ساله عملاً به کمتر از ۳۰ درصد اهداف رسیدند و اگر برنامه ای هم نگاشته نمی شد، نتیجه همان بود.
برخلاف صنعت نظامی، برنامه های کشور نه تنها نقطه زن نبودند، بلکه به نزدیکی اهداف نرسیدند. اکنون در دومین سال برنامه هفتم توسعه هستیم. سال نخست با مشکلاتی مانند حادثه سقوط بالگرد شهید آیتالله رئیسی، رئیس جمهور فقید و تنش های نظامی همراه بود و امسال هم که جنگ مستقیم سبب شد بسیاری از برنامه های توسعه جاری کنار گذاشته شود.
بههرحال مسئولان به برنامه هفتم توسعه چشم امید دارند و این برنامه میثاق مشترک نظام و قوای سه گانه و چشم انداز امیدبخش اقتصاد ایران است. بنابراین نباید در زیر سایه جنگ نادیده گرفته شود. بهتر است ارگانهای ذیربط با سازماندهی مجدد، برنامه هفتم را پیگیری کنند. نباید جنگ ها بهانه کم کاری در نیل به اهداف برنامه باشند.
جنگ ها نمی توانند پدیده های بلندمدتی باشند. برخلاف سالیان دور، جنگ ها عمر کوتاهی دارند. تجربه دو قرن اخیر به مسئولان یاد داده است:
برخلاف صنعت نظامی، برنامه های کشور نه تنها نقطه زن نبودند، بلکه به نزدیکی اهداف نرسیدند
امروز ریزپرنده ها و بعضاً پهپادها در حال جنگ هستند. بنابراین گذر از جنگ مهم و لازم است، نگاه کاملا اقتصادی به جنگ داشت. یعنی جنگ کاملا به صرفه اقتصادی یعنی با حداقل امکانات حداکثر اهداف را بهدست آورد. لذا بالاتر از هنر جنگ، هنر گذر از جنگ هاست.
بههرحال اقتصاد و سیاست ایران بعد دوران جنگ تحمیلی دوم حتماً تغییراتی شاهد خواهد بود. به نظر می رسد مهمترین تغییر در ارتباط با بهره وری بخش دولتی باشد. هر سازمانی که بودجه دولتی می گیرد، باید عملکرد صادقانه و واقعی ارائه دهد و از ارائه آمارهای نادرست خودداری شود.
نیاز است اقتصاد دولتی نتیجه گرا جایگزین اقتصاد آمار گرا باشد. شاید جنگ تحمیلی 12 روزه تلنگری برای سازمان ها و شرکت ها باشد تا بر مدار کارآمدی و اثربخشی قرار گیرند. در آن صورت می توانیم گام های مؤثری برای تبدیل شدن به قدرت اقتصادی منطقه ای و حتی جهانی برداریم. امید است همانطور که موشک های ایرانی بر سر دشمن فرود می آیند، تولیدات ایرانی نیز مانند تولیدات چین بازارهای جهانی را فتح کنند.