به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سحرگاه 23 خرداد رژیم صهیونیستی عملیات نظامی بیسابقهای را علیه ایران آغاز کرد که نقطه عطفی در مسیر مواجهه میان دو طرف بهشمار میرود. این عملیات که در شرایط منطقهای متشنج و در آستانه دور جدید مذاکرات هستهای انجام شد، برخلاف برآوردهای اولیه که آن را محدود و بازدارنده پیشبینی میکرد، سطح بالایی از هماهنگی و برنامهریزی پیشین را نشان داد.
تجاوز رژیم صهیونیستی به اهداف حساس مرتبط با برنامه هستهای ایران و نیز ترور شخصیتهای علمی و مسئولان برجسته در نهادهای هستهای و نظامی انجام شد. موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران در پاسخ قاطع به عملیات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی، زمینه پذیرش بینالمللی مداخله نظامی را فراهم کرد تا جایی که آمریکا وارد معادله شد و به سه تأسیسات هستهای ایران حمله کرد.
رژیم صهیونیستی هدف عمیقتری را دنبال میکرد که عبارت بود از تضعیف ایران بهوسیله هدف قرار دادن ستونهای قدرت سیاسی و نظامی
اهداف رژیم صهیونیستی از این جنگ در دو بُعد نظامی و سیاسی قابل تحلیل است. از منظر نظامی، تلآویو هدف اصلی خود را نابودی یا از کار انداختن برنامه هستهای ایران تعریف کرد و بر این اساس تأسیسات حیاتی همچون نطنز، فردو و اصفهان را هدف قرار داد. همچنین تخریب قابلیتهای موشکی دقیق ایران، احیای بازدارندگی از دست رفته و ضربات پیشگیرانه علیه توانمندیهای ایران نظیر پهپادها در دستور کار قرار گرفت.
از بُعد سیاسی، رژیم صهیونیستی هدف عمیقتری را دنبال میکرد که عبارت بود از تضعیف ایران بهوسیله هدف قرار دادن ستونهای قدرت سیاسی و نظامی. موضع سیاسی داخلی رژیم صهیونیستی نیز اجماع قوی ائتلاف حاکم و حتی مخالفان را نسبت به این عملیات نشان داد، به طوری که یئیر لاپید، رئیس مخالفان با وجود دشمنی سیاسی با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژيم صهيونيستی از تصمیمش حمایت کرد.
افکار عمومی رژیم صهیونیستی واکنش پیچیدهای نسبت به جنگ نشان دادند. نظرسنجی مؤسسه مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی نشان داد، ۷۳ درصد شرکتکنندگان تجاوز به خاک ایران را تأیید کردند و ۷۶ درصد معتقد بودند این تصمیم بر اساس ملاحظات امنیتی اتخاذ شده است. با وجود این، ۷۰ درصد نگرانی خود را از تحولات جنگ ابراز کردند و ۴۹.۵ درصد اعتقاد داشتند برنامه هستهای ایران کاملاً از بین نخواهد رفت.
این آمار نشاندهنده تضاد درونی افکار عمومی رژیم صهیونیستی است که میان احساس جمعی قدرت نظامی و نگرانی از عملکرد نتانیاهو در حال نوسان است. جبهه داخلی نیز آزمون جدیای را پشت سر گذاشت که با وجود اقدامات سریع نظیر اعلام وضعیت اضطراری و فعالسازی هشدارهای تلفن همراه، کمبودهای ساختاری جدی را آشکار کرد. حدود ۲.۶ میلیون صهیونیست فاقد هرگونه وسیله استاندارد حفاظت و تنها ۳۸ درصد دارای اتاق امن در منازل خود هستند.
در نهایت، تأثیرات جنگ 12 روزه بر مسیر آینده رژیم صهیونیستی چندوجهی خواهد بود. با وجود اعلام اولویتهای ایران، عملیات نظامی در غزه با شدت ادامه یافت و در 12 روز بیش از ۸۴۰ فلسطینی شهید شدند. فشارهای داخلی برای پایان جنگ غزه افزايش يافته است و حدود ۷۵ درصد صهیونیستها توقف جنگ در ازای بازگشت گروگانها را تأیید میکنند. نتانیاهو احتمالاً به راهبرد سنتی خود یعنی ایجاد تنش در جبهههای خارجی برای فرار از بحرانهای داخلی متوسل خواهد شد.
با پایان یافتن جنگ با ایران، وی بار دیگر با پروندههای فساد، قانون سربازی اجباری و مهمتر از همه پرونده بازگشت اسیران غزه مواجه خواهد شد که آزمون اخلاقی و سیاسی جدی برای کابینهاش بهشمار میرود.