به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از اعلام غافلگیرانه خبر سهمیه بندی بنزین توسط دولت، از عامه مردم گرفته تا کارشناسان اجتماعی و امنیتی می دانستند که اعتراض و تا حدی اغتشاش رخ خواهد داد. مطابق معمول شماری از رسانه های داخلی، فورا تمام ماجرا را به توطئه خارجی نسبت دادند و به مخاطبان چنین القا کردند که صدر تا ذیل نا آرامی های اخیر از سوی گماشتگان سرویس های جاسوسی غربی-عربی-عبری اجرا و مدیریت می شود. چنین آفتی البته همواره در برخی تحلیل های رسانه های انقلاب وجود داشته و گاه همراه با واقعیت هم بوده اما نباید در این مسیر افراط پیشه کرد. بعضی اوقات دست های خارجی جریان غالب نبودند ولی چنین به مخاطبان القا شد که جریان غالب و گاه حتی، کل جریان، دست خارجی است.
نا آرامی های اخیر هم از این قاعده مستثنی نبوده. مشکل اصلی این سبک خبرپراکنی این است که باورپذیری آن برای مخاطبان ایرانی که تجربه تغذیه خبری از رسانه های گوناگون دارند، بسیار پایین است. در جریان انتخابات 1388، به عنوان مثال به دست داشتن امریکا و اروپا استناد می شد. طبیعتا این تا حدودی عاقلانه بود زیرا موعد برگزاری انتخابات مشخص بود، ایالات متحده نفع خود را در روی کار آمدن میرحسین موسوی می دید، از ماه ها قبل حمایت رسانه ای از آن را آغاز کرده و بر شبهه احتمال تقلب دامن می زد، دست آخر هم هنگام باخت نامزد مطلوب، هجمه رسانه ای علیه نظام آغاز شد. مخاطب ایرانی که تحت تاثیر تحولات تکنولوژیک قرار گرفته، می توانست پازل ذهنی خود را در جهت دست داشتن بیگانگان در اغتشاشات تکمیل کند.
در جریان آشوب های 1396 اما اوضاع تاحدودی فرق می کرد. وقتی تصاویر اعتراضات منجر به آشوب در مشهد برای اولین بار منتشر شد، تقریبا همه غافلگیر شدند. شعارهای روز اول که بیشتر ضد رئیس جمهور بود، با گذشت کمتر از دو روز، وقتی تظاهرات به شهرهای مختلف کشور سرایت یافت، به "نه غزه نه لبنان" و شعارهای ضد نظام چرخید. در این جا خط رسانه ای جبهه انقلاب باز به برجسته سازی گسترده دست بیگانگان در آشوب ها پرداخت در حالیکه در ذهن مخاطب عام این شبهه بود: «این اعتراضات خودجوش بودند و طبقه مستضعف آن را به راه انداختند، پس چرا باید بگوییم دست خارجی در آن دخیل بوده؟». متاسفانه با ضعف رسانه ای موجود کشور، این شبهه برای مردم رفع نشد. صرف حمایت دولت امریکا یا کشورهای اروپایی از یک اعتراضات نمی تواند استدلال کافی برای "دست داشتن" آن ها در آن باشد. در آن برهه باید برای مخاطب روشنگری می شد که اصل اعتراض خودجوش و گاه شاید حتی مشروع بوده اما دست های بیگانه، پیاده نظام خیابانی در نقش لیدر اعتراضات در کشور، به صورت "همیشه آماده باش" دارد تا از هر اعتراضی سوء استفاده کند و آن را منحرف سازد.
اشتباه فاحش در اجرای مجدد طرحی که از قبل وجود داشت
اعلام ناگهانی و شبانه خبر سهمیه بندی بنزین مسلما خشم عمومی را بر خواهد انگیخت. این خشم نه به خاطر مخالفت با نفس سهمیه بندی بلکه به دلیل اجرای آن در این برهه زمانی، افزایش قیمت بیش از حد آن، اعلام خبر به صورت شبانه و بدون هیچ آمادگی ذهنی قبلی بوده است. یک دلیل مهم دیگری هم که می توان برای خشم عمومی از افزایش قیمت بنزین بر شمرد، این بود که سهمیه بندی بنزین و کارت سوخت، در ایران وجود داشت و دولت روحانی آن را با ادعای "غیرکارشناسی بودن" کنار گذاشته بود ولی بعد از 6 سال، دوباره آن را برگرداند بدون آن که کسی این اشتباه بزرگ یا به تعبیری "خیانت" را به گردن گیرد.
اولین واکنش ها در جبهه انقلابی و حتی غیر انقلابی نسبت به این اقدام، کاملا تند و منفی بود. سردار عزیز جعفری به صراحت آن را رد کرد. طبق اخبار رسیده حتی نمایندگان مجلس در طرحی دو یا سه فوریتی قصد رد آن را داشتند. اما سخنان ساعت 6 صبح رهبر انقلاب پیرامون این موضوع و اعلام حمایت ایشان از تصمیم سران قوا، بسیاری را در انتقاد از این طرح و توقف آن، پشیمان کرد. پیش از این که به مداقه در سخنان رهبر انقلاب پیرامون این موضوع بپردازیم، باید ابتدا اشاره کنیم چرا این بار خشم عمومی بسیار بیشتر از سال 86 فوران کرد؟ در دور اول اجرای سهمیه بندی بنزین، شاید اصلا چیزی به نام خشم عمومی وجود نداشت چرا که ایرانیان همگی می دانند مصرف بنزین بالایی دارند و آن وقت هم می دانستند. همه می دانستند که باید به هر حال برای مصرف بالای بنزین فکری کرد. حتی امریکا در طرح تحریمی خود روی این موضوع متمرکز شده بود و یکی از عوامل موفقیت تحریم خود را، کمبود بنزین ارزیابی می کرد.
اما در آن وقت دولت ابتدا کارزار رسانه ای گسترده ای در جهت تقبیح مصرف بالای بنزین در ایران به راه انداخت، سوخت جایگزین CNGوLPG را به بازار مصرف عرضه کرد، جایگاه متعدد CNG ساخت، بسیاری از وسایل حمل و نقل عمومی را گاز سوز کرد، خط تولید خودروهای گازسوز راه انداخت و همچنین فرایند دوگانه سوز کردن خودروهای موجود را با قیمت ارزان در اختیار مردم گذاشت، بر شمار وسایل حمل و نقل عمومی افزود (به یاد دارم که 7 کیلومتر ون خریداری و تحویل رانندگان شد). برآیند چنین اقداماتی باعث شد مردم فشار ناشی از گران شدن بنزین را بپذیرند و اغتشاشات پس از سهمیه بندی بنزین خیلی زود خاموش شود. در سطح خارجی هم پس از چند ماه از اعمال تحریم امریکا ضد ایران، تاثیرات سهمیه بندی چنان زیاد بود که در گزارش سنا، رسما از لفظ "انقلاب بنزینی احمدی نژاد" استفاده شد.
دولت روحانی اما این طرح را کلا برداشت. پس از چند سال ناگهان به مردم اعلام کرد که می خواهد دوباره آن را اجرا کند. صرفنظر از هزینه های گزافی که فقط و فقط برای صدور مجدد کارت های سوخت صرف شد، شیوه اعلام ناگهانی آن و نیاندیشیدن تمهیدات لازم برای کم نگه داشتن قیمت سوخت تا حد امکان، خشم عمومی را برانگیخت. دفعه قبل مردم می دانستند مصرف بالای سوخت غلط است و باید چاره ای به حال آن اندیشید ولو این که این چاره توام با برخی فشارهای اقتصادی بر جامعه باشد. ولی همزمان مردم می دیدند دولت در تکاپوست تا فشار ناشی از سهمیه بندی را برای ملتش کم کند. حالا اما ملت خود را در مقابل دولتی می بیند که صرفا به فکر سهمیه بندی بنزین به نفع خود است و هیچ دلسوزی برای جامعه قائل نیست. از همین رو خشم عمومی بالا شعله ور شده.
حمایت رهبری از تصمیم سران قوا؛ آیا ولی فقیه خود را در مقابل مردم قرار داد؟
آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، مسلما جزو ساده زیست ترین مسئولین حکومتی است. اهتمام ایشان به زندگی در سطح مردم متوسط رو به پایین به منظور درک شرایط آنان، واقعیتی است که حتی بسیاری از مخافان خارج نشین هم بدان معترفند. با این پیش فرض نمی توان چنین اندیشید که ایشان نسبت به دغدغه های مالی و فشارهای معیشتی طبقه پایین بی توجهند. اما رسانه های معاند با استناد به سخنان درس خارج فقه ایشان، چنین به مخاطب ایرانی القا کردند که رهبرش، هیچ دغدغه ای برای حمایت از طبقه مستضعف ندارد بلکه تنها از "سران سه قوه" حمایت می کند. در این میان تیترزنی رسانه های انقلابی نظیر فارس و تسنیم هم آب بر آسیاب این تفسیر ریخت. این خبرگزاری ها برجسته ترین نقطه سخنان رهبر را جمله "از تصمیم سران سه قوه حمایت می کنم" دیدند و همان را تیتر اول زدند.
اما نیاز است تا با دقت بیشتری سخنان رهبر انقلاب مطالعه شود. نکات برجسته این سخنان عبارتند از:
بر این اساس رهبر انقلاب با اصل موضوع سهمیه بندی موافق بوده اند. نکته ای که هم کارشناسان و هم مردم به درستی آن واقفند اما هیچ اعلام حمایتی از شیوه و زمان اجرا نشده است. ایشان احتمالا در جهت تقویت دولت و رئیس جمهور نخواستند تا امر به بازگشت این موضوع بکنند ولی در اذهان عمومی چنین جا افتاد که آیت الله خامنه ای موافق کل ماجراست.
دست خارجی در اعتراضات اخیر وجود دارد؟
برخلاف آن چه رسانه های خودی بازتاب می دهند، واقعیت این است که تمام ماجراهای چند شب پس از سهمیه بندی مجدد بنزین، از سوی "مزدوران غرب" انجام نگرفته. این سبک بازتاب رسانه ای، کیفیت خبرپراکنی در ایران را به سطح پایینی تنزل داده است. طبق سخنان آیت الله خامنه ای در درس خارج فقه، سه دسته افراد وارد ماجرا شدهاند:
در مجموع باید گفت دست های خارجی در اعتراضات موجود کشور وجود دارد و در تمامی اعتراضات قبلی پس از انقلاب وجود داشته است. اما شیوه خبرپراکنی غلط در رسانه های داخلی و جلوه دادن کل یک اعتراضات مردمی به صورت توطئه ای خارجی، از سطح اعتماد عمومی به آن ها می کاهد. خاصیت اقناع در رسانه های داخلی پایین است چون هیچ پوششی از اعتراض واقعی مردم نداده و به اصطلاح می خواهد همه چیز را "گل و بلبل" نشان دهد. این موضوع اقبال عمومی از روایت واقعی دست خارجی در ماجرا را پایین می آورد و در عوض توجیهی برای اغتشاش، به بهانه نبود مجرای اعتراض غیرخشونت آمیز می سازد.