یادداشت اختصاصی رضا دژاکام، کارشناس مسائل سیاسی؛
واکاوی نقش جامعه در جنگ تحمیلی اخیر
دشمن صهیونیستی به تصور اینکه جامعه ایران در حال فروپاشی است، به فکر افتاد با حمله غافلگیرانه، بخشی از جامعه را با خود همراه کند، ضربات کاری به ایران بزند و به اهداف شوم خود دست یابد. ولی جامعه با وجود اینکه به برخی عملکردها اعتراض داشت، در مقابل دشمن صف آرایی کرد.

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ حمله رژیم صهیونی با حمایت صریح و همهجانبه آمریکا، یک جنگ ترکیبی هوشمند علیه ایران است که هنوز تمام نشده و هدف اصلی آن، نه صرفاً زدن ضربه نظامی، بلکه تضعیف امنیت ملی، انسجام اجتماعی و تجزیه ایران است. درخشش نیروهای مسلح و جامعه در جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، روایت جدیدی از ایران را به جهان و دشمنان ارائه کرد.
- پیش از حمله رژیم صهیونی، بخشی از جامعه ایران برای خود زیست میکرد و تا حدودی از عرصه سیاست رسمی فاصله گرفته بود. دشمن به تصور اینکه جامعه در حال فرو ریختن است، به فکر افتاد با حمله غافلگیرانه، بخشی از جامعه را با خود همراه کند، ضربات کاری به ایران بزند و به اهداف شوم خود دست یابد. جامعه با وجود اینکه به برخی عملکردها اعتراض داشت، نه تنها در کنار دشمن نایستاد، بلکه در مقابل آن صف آرایی و کاری کرد، کارستان.
به برخی از دلایل این اتفاق شگفت انگیز به اختصار می پردازم:
جامعه قوی ایران با تمدنی کهن و ریشه دار با وجود نجواهای متفاوت فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی، وقتی با خطر فروپاشی، تصاحب و تجزیه سرزمینی مواجه شد، ناگهان در کنار نیروهای مسلح قرار گرفت
الف. دشمنان و حتی برخی دوستان، فاصله گرفتن جامعه از ساحت رسمی سیاست را به معنی فروپاشی و میرایی جامعه ایران تعبیر می کردند. در عین حال بسیاری از جامعه شناسان فاصله گیری جامعه از حوزه سیاست را هیچ گاه نشانه ضعف و فروپاشی و میرایی تعبیر نمی کردند، بلکه آن را نشانه بلوغ و عقلانیت و قوی بودن جامعه می دانستند. آنها معتقد بودند، فاصله گرفتن جامعه نشانه فروپاشی و میرایی جامعه نیست، بلکه جامعه با انباشت سرمایه فرهنگی و تاریخی، ضمن حفظ فاصله، بهطور ضمنی در انتظار تحقق این مطالبه بود که حاکمیت، سیاست رفتاری خود را تغییر دهد. چنانکه در جنگ نیز معلوم شد، جامعه آگاهانه در پازل دشمن بازی نکرد و با تکیه بر کنشگری فرهنگی و تمدنی خود درخشید و اشتباه محاسباتی دشمن را عیان کرد.
ب. رژیم صهیونستی، به ویژه از هفتم اکتبر به این طرف چهرهای خونخوارتر از خود به نمایش گذاشت؛ رژیمی کودککش که در بسیاری موارد یا مورد محاکمه قرار گرفته بود یا دستکم در آستانه شروع محاکمه قرار داشت. این چهره خشن و وحشی از نظر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی هیچ تناسبی با جامعه ایران نداشت. جامعه قوی ایران با تمدنی کهن و ریشه دار با وجود نجواهای متفاوت فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی، وقتی با خطر فروپاشی، تصاحب و تجزیه سرزمینی مواجه شد، ناگهان در کنار نیروهای مسلح قرار گرفت و در مقابل رژیم خونخوار کودک کش سینه سپر کرد. همراهی و همگامی با رژیم صهیونی یعنی تأیید سبوعیت، وحشیگری و کودک کشی که سنخیتی با فرهنگ ایرانی نداشت. به عبارت زیباتر، ننگ است برای ایرانی که در کنار رژیم کودک کش قرار بگیرد.
ج. ایرانیان نسبت به بسیاری از امور غیرت دارند؛ اشغال سرزمین، هتک هموطن، ناموس، بیاخلاقی، خشونت و ناجوانمردی ازجمله مواردی است که ایرانیان درباره آنها غیرت دارند.
رژیم صهیونستی وقتی شروع به کشتن مردم کرد، بخشی از آنان فرمانده بودند، بخشی دانشمند و بخشی هم مردم عادی که همه متعلق به همین سرزمین هستند. این شرایط در جامعه نفرت شدیدی از صهیونیست ها ایجاد کرد و موجب شد جامعهای که دو روز شوکه شده بود، خود را بازیابی کند. به این ترتیب شاهد حضور متکثر نیروهای اجتماعی، دانشگاهیان، روشنفکران، هنرمندان، ورزشکاران، نویسندگان، منتقدان، شاعران و آوازخوانان حتی ناراضی بودیم.
در کنار آنها جامعه ایرانی خارج از کشور نیز ـ که همه فکر میکردند نیرویی برای فروپاشی است ـ فعال شد. نکته اساسی این بود پروژه فروپاشی از درون، نه تنها مورد اقبال قرار نگرفت، بلکه چهره کریه دشمن مورد ستیز قرار گرفت و ایرانیان خارج از کشور نیز نسبت به آن واکنش نشان دادند و این باعث شد همبستگی اجتماعی شکل گیرد. این موقعیت اجتماعی زمینهای فراهم کرد تا همه کسانی که در جامعه زندگی میکنند، در مقابل بیگانهای که قصد فروپاشی ایران دارد، بایستند و مقاومت کنند.
د. در جریان جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، اینگونه نبود حاکمیت این روایت را بسازد که رژیم صهیونیستی آمده تا ایران را اشغال و تجزیه کند، بلکه خود مردم به این باور رسیدند رژیم صهیونیستی قصد اشغال و تجزیه ایران را دارد. وقتی جامعه خودش به این باور رسید، پای باورش ایستاد و مانع اشغالگری شد.
-
خود مردم به این باور رسیدند رژیم صهیونیستی قصد اشغال و تجزیه ایران را دارد. وقتی جامعه خودش به این باور رسید، پای باورش ایستاد و مانع اشغالگری شد
چنانچه اگر رژیم صهیونیستی و آمریکا به این نتیجه دست می یافتند با ادامه جنگ، جامعه به حرکت درمیآید و اعتراضات اجتماعی شکل میگیرد، هرگز دست از جنگ برنمیداشتند. اما آنها از کنشگری جامعه درک کردند این جامعه تن به اشغال نمیدهد و از راهبرد فروپاشی از درون به طور موقت ناامید شدند.
- از منظر جامعه شناسی سیاسی، مقاومت در مقابل بیگانه اتفاق مهمی در این دوره از تاریخ ایران است. باید زمان زیادی را صرف فهم این پدیده کنیم که چگونه و طی چه فرایندی ظهور کرد و توانست کشور را از سقوط و فروپاشی نجات دهد و روایت تازه ای از راز ماندگاری یک ملت به ثبت برساند. بازخوانی مکرر این اتفاق کمک می کند یاد بگیریم باز هم مقاومت کنیم و هرگز تسلیم نشویم.
خیلی از ملتها در گذشته بودند، اما هیچ اثری از آنان نیست و فقط باستانشناسان میتوانند بگویند کجا زندگی میکردند، ولی ایران چند هزار سال است با تمام زخمها، اشک ها و لبخندها، همچنان پابرجا مانده است و خواهد ماند.