یادداشت عبدالباری عطوان، تحلیل‌گر جهان عرب؛

۶ دلیل اجبار نتانیاهو به پذیرش آتش‌بس

آنچه نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی را مجبور به پذیرش مرحله نخست توافق و اجرای سریع آتش‌بس کرد، دلایل متعددی داشت ازجمله اینکه وی پس از شکست‌های سنگینی که از مقاومت فلسطین متحمل شده بود، به دنبال زمانی برای نفس کشیدن و تقویت جبهه سیاسی و نظامی داخلی خود است.
عبدالباری عطوان؛ تحلیل‌گر جهان عرب
تاریخ انتشار: ۱۸:۰۶ - ۲۱ مهر ۱۴۰۴ - 2025 October 13
کد خبر: ۲۹۱۴۸۸

۶ دلیل اجبار نتانیاهو به پذیرش آتش‌بس

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دلیل واقعی ای که به آتش‌بس، عقب‌نشینی نسبی ارتش صهیونیستی از نوار غزه و آزادی زندانیان زنده و مرده منجر شد را می‌توان در «عبارت طلایی» دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در آخرین کنفرانس مطبوعاتی اش خلاصه کرد: من به نتانیاهو گفتم، رژیم صهیونیستی نمی‌تواند با تمام جهان که اکنون علیه آن جبهه گرفته است، بجنگد.

هدف اصلی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی ماندن در قدرت تا حد امکان است

این اعتراف آشکاری از سوی رئیس جمهور بزرگترین قدرت جهان است که در وهله نخست، رژیم صهیونیستی دیگر قدرت انجام و ادامه جنگ را ندارد و دوم، متحدانش در غرب، به سرکردگی آمریکا، قادر به انجام و دفاع از این جنگ در برابر کل جهان نیستند.

جنگ علیه تمام جهان، از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی مانند جنگ علیه گروه مقاومت محاصره‌شده و گرسنه در منطقه‌ای (غزه) که مساحتش از ۳۶۵ کیلومتر مربع تجاوز نمی‌کند و جنگل یا کوه ندارد، نیست؛ بلکه مانند توده‌ای از گوشت انسان متشکل از ۲.۵ میلیون نفر است که بیشترشان کودکان، زنان و سالمندان و فرزندان کسانی هستند که به زور از شهرها و روستاهای جنوب فلسطین اشغالی آواره شده‌اند و خانواده من نیز جزو آنهاست.

رژیم صهیونیستی جنگی دو ساله را علیه حریفی با سلاح ضعیف، اما اراده‌ای قوی آغاز کرد که رهبرانش از زیرکی ذاتی و ایمان عمیق به خدا و آرمانشان برخوردار بودند و ریشه‌هایشان به هزاران سال پیش در منطقه بازمی‌گشت. دشمن صهیونیستی در جنگ پیروز نشدند، گرچه امکان دارد به پیروزی‌های نظامی دست یافته باشند، اما از نظر سیاسی و به ویژه در زمینه‌های نظامی، انسانی و اطلاعاتی شکست خوردند (شکستی در بعد جهانی). ما در اینجا درباره پیامدهای عملیات «طوفان الاقصی» صحبت می‌کنیم که هنوز سومین سالش جشن گرفته می‌شود.

اگر این توصیف تقریباً متفق‌القول را بپذیریم که هدف اصلی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی ماندن در قدرت تا حد امکان است، آیا پذیرش مرحله نخست توافق آتش‌بس که به وسیله ترامپ حمایت یا تحمیل شد، به این هدف منجر می‌شود؟

شاید برای پاسخ قطعی به این سؤال خیلی زود باشد، به ویژه اکنون که توافق هنوز ناقص و در روزهای اولیه خود و تصمیم اصلی آن، یعنی آزادی زندانیان از هر دو طرف اجرا نشده است. با وجود این، آنچه می‌توان گفت و بسیاری در اردوگاه دشمن از اعتراف به آن طفره می‌روند، این است که آنچه نتانیاهو را مجبور به پذیرش مرحله نخست توافق و اجرای سریع آن کرد، دلایل متعددی داشت، ازجمله:

نخست، اینکه نتانیاهو پس از شکست‌های سنگینی که متحمل شده بود، به دنبال زمانی برای نفس کشیدن و تقویت جبهه سیاسی و نظامی داخلی خود است.

دوم، تدوین راهبردی سنجیده برای بازپس‌گیری کنترل ترامپ و دولتش، تنظیم قطب‌نمایش و تلاش برای تدوین راهبردی جدید برای شکستن انزوای بین‌المللی‌ و اجتناب از اجرای احکام دادگاه بین‌المللی کیفری که وی را به عنوان جنایتکار جنگی محکوم کرده است.

سوم، دستیابی به حتی یک پیروزی نظامی در هفت جبهه‌ای که ادعا می‌کند همزمان در حال جنگ است؛ به ویژه جبهه یمن که حملات موشکی و پهپادی آن هرگز متوقف نشد و چهار تجاوز نتوانست جلوی انصارالله را بگیرد. ایران همچنین از تسلیم شدن در برابر تهدیدها، حملات، تحریم‌ها و محاصره‌های آمریکا خودداری کرده است.

چهارم، تجاوز علیه لبنان نتوانست تهدید حزب‌الله را خنثی و سلاح‌های سنگین و سبک آن را خلع کند. گزارش‌هایی منتشر شده است مبنی بر اینکه دبیرکل جدید حزب الله در شرف اتخاذ راهبردی جدید برای پاسخ به حملات تقریباً روزانه رژیم صهیونیستی و بازیابی توانایی‌هایش برای تولید موشک‌های هدایت‌شونده دقیق و پهپادهای جدید است.

پنجم، پروژه سرنگونی نظام بشار اسد در سوریه نتوانست این کشور را در کنار دولت و ارتش صهیونیستی علیه لبنان قرار دهد. همچنین مرزها را به طور کامل به روی قاچاق سلاح و فناوری موشکی بست و مانع از ایجاد جبهه مقاومت ملی سوریه علیه اشغال پنهان جنوب سوریه به وسیله رژیم صهیونیستی شد.

پس از بازگشت اسیران صهیونیست به تل‌آویو چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا مرحله دوم و سپس مرحله سومی وجود خواهد داشت؟

ششم، جنبش مقاومت فلسطین در نوار غزه با دو بال خود، گردان‌های قسام وابسته به حماس و گردان‌های قدس وابسته به جهاد اسلامی هنوز حضور دارند، در حال گسترش هستند و تأثیر حملات رژیم صهیونیستی برای تضعیف و شاید نابودی آنها محدود است. موشک‌ها ساخته و از زیر آوار به سمت شهرک‌های صهیونیست نشین شلیک می‌شوند و موشک‌های فلسطینی هنوز با تمام قوا در حال بمباران تانک‌ها و نفربرهای زرهی رژیم صهیونیستی هستند. حتی تعداد کادرهای آنها با طولانی شدن جنگ به طرز وحشتناکی افزایش می‌یابد و سلاح‌ها زیر آوار هر خانه، در هر چادر و هر تونلی در نوار وجود دارند و حذفشان تقریباً غیرممکن است.

چند روز آینده شاهد پخش زنده جشن‌های پرشور، جمعیت زیادی از رهبران با بهترین لباس‌هایشان و ده‌ها تصویر از جلسات پر شور خواهیم بود. اما مهم‌ترین رویداد، روز بعد از پایان شام و بازگشت پرندگان به لانه‌هایشان، یا بهتر بگوییم به کاخ‌هایشان رخ خواهد داد.

پس از بازگشت اسیران صهیونیست به تل‌آویو چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا مرحله دوم و سپس مرحله سومی وجود خواهد داشت؟ آیا ترامپ پس از شکست در دریافت جایزه صلح نوبل و ناکامی در بزرگترین رؤیایش به تلاش‌ها برای تکمیل روند صلح و دستیابی به آتش‌بس ادامه خواهد داد؟ آیا مهمترین گام، یعنی خلع سلاح مقاومت تکمیل خواهد شد؟ در نهایت، آیا مذاکرات و میانجیگران بازخواهند گشت و این بازگشت چقدر طول خواهد کشید؟

نمی‌خواهیم به موضوعات پیچیده‌ای که روزهای آینده با توجه به صحنه جدید و متفاوت، پیچیده‌تر هم خواهند شد، پاسخ‌های عجولانه بدهیم. وقتی به آن پل ها رسیدیم، همانطور که ضرب‌المثل انگلیسی می‌گوید، از آن عبور خواهیم کرد. چیزی که می‌توانیم با آن نتیجه‌گیری کنیم اینکه روزهای آینده مستلزم احتیاط از سوی گردان‌های مقاومت و دشمن خیانتکار است.

رئیس جمهور آمریکا و دولتش بیشترین همدستی و توطئه چینی را با رژیم اشغالگر و جنگ ویرانگر غزه دارند. امکان دارد مرحله دوم یا سوم یا حتی ادامه آتش‌بس و جریان کمک‌ها وجود نداشته باشد. این به معنای حل بحران نیست، بلکه پیچیده‌تر خواهد شد. آنچه مسلم است، اینکه مقاومت ادامه و به کرانه باختری گسترش خواهد یافت و مدل حمایت از یمن در جبهه‌های دیگر تکرار خواهد شد.

ارسال نظر
پرطرفدارترین اخبار