به گزارش «راهبرد معاصر»؛ پیش از عملیات «طوفان الاقصی» عربستان و رژیم صهیونیستی با میانجی گری دولت جو بایدن، رئیسجمهور سابق آمریکا تا یک قدمی عادی سازی روابط حرکت کرده بودند. در آن دوران برت مک گورک و جیک سالیوان با سفر مستمر میان پایتختهای سعودی و فلسطین اشغالی سعی داشتند تا به راه حلی برای کاهش اختلاف، تأمین خواستههای دو طرف و درنهایت نقطه پیوستن عربستان به پیمان ابراهیم دست یابند.
یکی از برجستهترین دستاوردهای مجمع عمومی سال جاری به رسمیت شناختن گسترده فلسطین به عنوان دولتی مستقل بود
عربستان به ولیعهدی محمد بن سلمان در مذاکرات مستقیم با طرف آمریکایی خواستار دریافت حق غنی سازی اورانیوم، اجرایی شدن قرارداد دفاعی دوران دونالد ترامپ و توسعه روابط تجاری- فناوری با واشنگتن بود. نکته جالب توجه آنکه در آن دوران برای سعودی موضوعاتی همچون اجرایی شدن ایده «دو دولتی» دارای اهمیت نبود و اصلاً به روی آنها پافشاری نمیکرد.
امروز پس از گذشت دو سال از جنگ فرسایشی رژیم صهیونیستی با محور مقاومت، پس از پذیرش طرح 20 مادهای ترامپ از سوی حماس و رژیم صهیونیستی بار دیگر گمانهزنیها درباره ازسرگیری پروژه توسعه پیمان ابراهیم افزایش یافته است. برخی تحلیلگران معتقدند، سعودی به دلیل نسل کشی ارتش صهیونیستی در نوار غزه علاقه و امکان زیادی برای ازسرگیری مذاکرات عادیسازی روابط و آشکارسازی روابط با رژیم صهیونیستی ندارد.
در سوی مقابل، گروهی از ناظران بیرونی بر این اعتقادند که اگر امتیازات مورد انتظار سعودیها از سمت ترامپ تأمین شود، آنگاه چشم انداز روشنی در زمینه عادی سازی روابط ریاض- تلآویو خلق خواهد شد.
هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در حالی در مقر اصلی سازمان ملل متحد در نیویورک برگزار شد که جامعه جهانی بیش از گذشته نسبت به کارآمدی این یادگار بر جای مانده از جنگ جهانی دوم تردید دارد. در «دنیای اطلاعات» که هیچ خبر مهمی از پیش چشمان جامعه جهانی پنهان نمیماند، بیش از 60 هزار زن و کودک بیگناه فلسطینی صرفاً به اتهام ساکن بودن در نوار غزه جان خود را به راحتی از دست میدهند یا آنکه در آستانه گرسنگی و بمباران هستند.
در چنین شرایطی عربستانیها با همراهی فرانسه کمپین بین المللی ای آغاز کردند تا در آن موضوع به رسمیت شناختن فلسطین در دستور نه تنها کشورهای جنوب جهان بلکه تمام اعضای جامعه جهانی قرار بگیرد. در این روند عربستانیها بار دیگر دشمنی خود با جریان اخوان المسلمین و جنبش حماس را به عنوان یکی از ارکان محور مقاومت به نمایش گذاشتند و با خواسته صهيونيستها مبنی بر پایان یافتن حکومت این جنبش بر نوار غزه تأکید کردند.
یکی از برجستهترین دستاوردهای مجمع عمومی سال جاری به رسمیت شناختن گسترده فلسطین به عنوان دولتی مستقل بود. این رویداد که با تصویب «بیانیه نیویورک» در ۱۲ سپتامبر آغاز شد، نمادی از تعهد وجدان بشری به موضوع فلسطین است. کشورهایی مانند فرانسه، بلژیک، لوکزامبورگ، مالت، کانادا، انگلیس و استرالیا در این اجلاس به طور رسمی فلسطین را به رسمیت شناختند و این اقدام را گامی عملی برای پایان دادن به اشغالگری رژیم صهیونیستی دانستند.
این تصمیم که با تشویق گسترده در تالار مجمع همراه بود، نه تنها حقوق تاریخی فلسطینیان را تأیید میکند، بلکه پاسخی قاطع به سیاستهای تجاوزکارانه نتانیاهوست. البته منتقدان این روند بین المللی معتقدند چنین طرحی از قاطعیت و شفافیت کامل برای احقاق حقوق فلسطینیان برخوردار نیست و در عین حال میتواند بهانه لازم را به صهبونیستها جهت گسترش دایره اشغالگری در سرزمینهای کرانه باختری و غزه بدهد.
فکت چنین ادعایی در جریان اظهارات وزیر جنگ رژیم صهیونیستی و سایر مقامهای دست راستی رژیم صهیونیستی به روشنی قابل مشاهده است.
حال با برگزاری اجلاس شرم الشیخ و حرکت بحران غزه به سمت آتشبس، بار دیگر اظهارنظرات درباره توسعه پیمان آمریکایی ابراهیم افزایش یافته است. آمریکاییها برای تثبیت دستاوردهای نظامی رژیم صهیونیستی قصد دارند تا کمپین دیپلماتیکی آغاز کنند که در جریان آن روابط این رژیم و کشورهای حوزه خلیج فارس به حالت عادی درآید و امکان رونمایی از کریدور آیمک فراهم شود.
به نظر میآید بنسلمان همچنان برای ادامه حیات سیاسی و دریافت تضمین جدی درباره رسیدن به تخت پادشاهی علاقه زیادی به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی دارد
این کریدور به واشنگتن اجازه خواهد داد تا در میان مدت بتواند رفتار اقتصادی چین را کنترل و بر روی زنجیره تأمین ارزش «یک کمربند- یک جاده» تأثیر بگذارد. چنین چشم اندازی به آمریکاییها اجازه خواهد داد پس از سال 2030 میلادی بتوانند موقعیت را در منطقه شمال اقیانوس هند تثبیت و تمرکز عملیاتی- لجستیکی خود را به شرق آسیا منتقل کنند.
با توجه به این گذارهها عربستان فرصت دارد با توجه به لکه دار شدن تصویر رژیم صهیونیستی نزد جامعه جهانی بتواند بار دیگر مطالبات راهبردی خود را از واشنگتن بخواهد و به پیمان ابراهیم ملحق شود. حال باید منتظر ماند و دید آیا دولت ترامپ ارادهای برای تأمین نیازهای بن سلمان دارد یا خیر؟
پیوستن یا نپیوستن عربستانیها به پیمان ابراهیم نقش حیاتی برای ادامه حیات و ممات این توافق آمریکایی دارد. واقعیت آنکه عربستان به عنوان میزبان حرمین شریفین دارای جایگاه برجستهای در جهان اسلام است و هرگونه موافقت یا مخالفت آنها با این روند میتواند تأثیر جدی بر منافع صهیونیستها داشته باشد. شاید رخدادهای مهم همچون سفر رهبران سیاسی اندونزی به سرزمینهای اشغالی در این بستر قابل تفسیر باشد.
به بیان دیگر، پرجمعیت کشور مسلمان نمیتواند بدون مشورت یا دریافت چراغ سبز از قدرتهای مهم منطقه همچون سعودی، امارات و ترکیه خطر چنین اقدامی را بپذیرد. برهمین اساس به نظر میآید بنسلمان همچنان برای ادامه حیات سیاسی و دریافت تضمین جدی درباره رسیدن به تخت پادشاهی علاقه زیادی به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی دارد، اما دو سال جنگ «طوفان الاقصی» سبب شده است تا هزینه اقدام برای عربستانیها افزایش یابد.
شاید به همین دلیل سعودیها در کنار فرانسه یکی از پرچمداران به رسمیت شناختن کشور فلسطین در سطح نظام بین الملل بوده است. در دوران جدید عربستانیها نمیتوانند به پیمان ابراهیم فکر کنند، مگر آنکه امتیاز مهم و قابل توجهی در موضوع فلسطین به دست آورند. این واقعیت جدید را میتوان یکی از دستاوردهای مهم جنبش حماس در جریان مبارزه با رژیم صهیونیستی دانست.