گزارش مجله «اوراسیا ریویو»؛

چشم طمع تل‌آویو به منابع گازی غزه

۲۵ سال اخیر سیاست‌های رژیم صهیونیستی در غزه نه تنها ناشی از نگرانی‌های امنیتی، بلکه در راستای بهره‌برداری از ذخایر انرژی فلسطینیان بوده است. اکنون با آتش‌بس این تلاش‌ها شتاب گرفته است.
تاریخ انتشار: شنبه ۰۳ آبان ۱۴۰۴ - 25 October 2025

چشم طمع تل‌آویو به منابع گازی غزه

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ همزمان با آغاز انتفاضه دوم در سپتامبر ۲۰۰۰ یاسر عرفات، دبیرکل وقت سازمان آزادی‌بخش فلسطین کشف گاز طبیعی در یک کشتی ماهیگیری در ۳۰ کیلومتری نوار غزه را جشن گرفت و گفت، «این کشف پایه محکمی برای اقتصاد ما و ایجاد کشور مستقل به پایتختی بیت‌المقدس خواهد بود». اما این امید با فروپاشی صلح تضعیف شد که می‌توانست به رونق اقتصادی غزه کمک فراوان کند. 

طبق برنامه‌ریزی قبلی، مصر با وجود صنعت گاز طبیعی خود به عنوان قطب ساحلی و نقطه ترانزیت گاز تبدیل می‌شود

تأثیر گاز در فاجعه غزه

از اواخر دهه ۱۹۹۰ مدیترانه شرقی با وجود میادین بزرگی مانند لویاتان اسرائیل با ۶۰۰ میلیارد متر مکعب، «ظهر» مصر با ۸۵۰ میلیارد متر مکعب و میدان دریایی غزه با ۲۸ تا ۳۰ میلیارد متر مکعب برای منافع انرژی بسیار جذاب شده است. 

در مقایسه با میدان لویاتان اسرائیل که سالانه ۱۰ میلیارد دلار درآمد صادراتی ایجاد کرده یا میدان «ظهر» مصر که ۴۰ درصد تقاضای گاز مصر را تأمین می‌کند، میدان دریایی غزه تولید اندکی دارد، اما می‌تواند تأثیر متحول‌کننده‌ای بر اقتصاد غزه و استانداردهای زندگی فلسطینیان داشته باشد. 

میدان گازی غزه که ۳۰ کیلومتری ساحل نوار غزه واقع شده است، سال ۲۰۰۰ به وسیله شرکت بریتیش بی‌جی و شرکت پیمانکاران تلفیقی فلسطین کشف شد. براساس برآوردهای اولیه، درآمد حاصل از آن به ۴ میلیارد دلار می‌رسید. 

سال ۲۰۲۳ تولید ناخالص داخلی غزه کمتر از ۱۸ میلیارد دلار بود و امروزه و پس از حمله اسرائیل، این رقم به ۳۵۰ میلیون دلار می‌رسد. از همین روی، این میدان نفتی نمایانگر شریان حیاتی برای مردم غزه و فرصتی ایده‌آل برای غلبه بر کمبود مزمن انرژی بوده که همچنان به کمک‌های خارجی وابسته است. 

طبق برنامه‌ریزی قبلی، مصر با وجود صنعت گاز طبیعی خود به عنوان قطب ساحلی و نقطه ترانزیت گاز تبدیل می‌شود. گروه بریتیش بی‌جی قرار بود در ازای ۹۰ درصد از درآمد، توسعه و عملیات را تأمین مالی کند و تشکیلات خودگردان فلسطین تنها ۱۰ درصد به علاوه دسترسی به گاز جهت تأمین نیازهای خود را دریافت می‌کرد. 

این قرارداد «مشارکت در سود» به سبک استعماری تنظیم شده بود. با وجود این، اسرائیل هم خواستار سهم بود. سال ۱۹۹۹ ایهود باراک نخست‌وزیر وقت، نیروی دریایی اسرائیل را در آب‌های غزه مستقر کرد تا مانع از توافق تشکیلات خودگردان فلسطین و شرکت گاز بریتیش کلمبیا شود. اسرائیل خواستار انتقال گاز به تأسیسات خود با قیمتی پایین‌تر از سطح بازار و کنترل درآمد فلسطینیان شده بود. 

ورود تونی بلر

سال ۲۰۰۵ که آریل شارون، نخست وزیر اسرائیل بر خروج از غزه تمرکز داشت، شرکت بریتیش گاز یادداشتی را با شرکت هلدینگ گاز طبیعی مصر برای فروش گاز امضا کرد، اما این معامله نیز با مداخله تونی بلر، نخست وزیر بریتانیا و به درخواست رژیم صهیونیستی لغو شد. 

در ساختار جدید معامله، گاز به جای مصر به اسرائیل تحویل داده و درآمد حاصل نیز به بهانه جلوگیری از «تأمین مالی تروریسم» به بانک فدرال رزرو ایالات متحده در نیویورک منتقل می‌شد. 

جای شگفتی نیست شرکت بریتیش گاز یکی از مشتریان اصلی «جی پی مورگان»، میلیون‌ها دلار به عنوان مشاور ارشد به تونی بلر پرداخت کرد. به همین دلیل، بلر اکنون با درک فرصت‌های بزرگتر به غزه بازگشته است. 

این ترفندها، استقلال محدود بودجه فلسطین و توافق‌نامه‌های اسلو را نابود و مسیر جنگ‌های جدید را هموار کرد که در آن فلسطینیان مقصر اصلی قلمداد می‌شوند. هنگامی که دولت وحدت فلسطین به رهبری حماس این پیشنهاد غیرممکن را رد کرد، ایهود اولمرت نخست‌وزیر اسرائیل، غزه را محاصره کرد. پیش‌بینی می‌شد این جنگ اقتصادی به بحران سیاسی و قیام علیه حماس منجر شود. 

ذخایر گازی غزه

جنگ ۲۰۰۸-۲۰۰۹ باعث ویرانی در غزه شد، اما نتوانست کنترل میادین گازی را به اسرائیل منتقل کند. بنابراین، همزمان با بحران مالی ۲۰۰۸ در غرب، کابینه نتانیاهو نیز با بحران انرژی دست و پنجه نرم می‌کرد. 

در اوج بهار عربی، اسرائیل ۴۰ درصد ذخایر گاز خود را از دست داد، با افزایش شدید قیمت انرژی مواجه و باعث اعتراضات گسترده علیه هزینه‌های زندگی در سال ۲۰۱۱ شد که بزرگترین اعتراضات در دهه‌های اخیر بود. از همین روی، آشفتگی داخلی انگیزه‌ای قانع‌کننده به کابینه نتانیاهو برای دستیابی به منابع انرژی در غزه داد. 

اتفاقاً کابینه نتانیاهو با کشف میدان عظیم گاز طبیعی قابل استخراج در حوضه لوانتین به نوعی نجات یافت. با وجود این، اسرائیل ادعا کرد بیشتر ذخایر گازی کشف شده در قلمرو آن قرار دارد که این موضوع به افزایش تنش‌ها با لبنان، سوریه، قبرس و فلسطینیان منجر شد. 

در راستای کاهش تنش‌ها، ایالات متحده پیشگام «دیپلماسی گاز» شد، به این امید که از ثروت جدید انرژی منطقه برای بازگرداندن کشورها به میز مذاکره استفاده کند. 

گرچه میدان گازی دریایی غزه سال‌ها پیش از تامار و لویاتان اسرائیل کشف شد، اما به دلیل محدودیت‌های اسرائیل همچنان غیرقابل دسترس است و هیچ کمکی به مردم در محاصره غزه نمی‌کند. علاوه بر اکتشافات انرژی، شبکه توزیع در اسرائیل نیز موضوع دیگری است. 

جنگ ۲۰۰۸-۲۰۰۹ باعث ویرانی در غزه شد، اما نتوانست کنترل میادین گازی را به اسرائیل منتقل کند

جایگزینی برای کانال سوئز

حدود ۱۲ درصد تجارت جهان از کانال سوئز عبور و دریای سرخ و خلیج سوئز را به دریای مدیترانه متصل می‌کند. یعنی سالانه ۹.۴ میلیارد دلار درآمد نصیب دولت مصر می‌شود. البته این ترافیک همیشه روان نیست. 

مارس ۲۰۲۱ کانال سوئز به مدت 6 روز به وسیله کشتی کانتینری به گل نشسته، مسدود شد. این موضوع باعث شد تا تانکرهای نفتی از دماغه امید نیک در آفریقای جنوبی عبور کنند و بیش از ۴ هزار کیلومتر به مسیر ترانزیت از عربستان به ایالات متحده بیفزاید. 

امروزه کانال سوئز عملیاتی است، اما به دلیل بحران دریای سرخ و نگرانی‌های امنیتی، تردد آن همچنان کمتر از حالت عادی است. از همین روی و در اوج جنگ غزه، ابتکار عمل اسرائیل در مورد کانال سوئز جنجال برانگیز شد. 

اواسط قرن نوزدهم دریاسالار ویلیام آلن از ساخت کانالی میان دریای مدیترانه و دریای سرخ به عنوان جایگزینی برای کانال پیشنهاد شده سوئز حمایت کرد، اما چون آلن نتوانست حمایت قدرت‌ها را جلب کند، کانال سوئز ساخته شد. این کانال زمان سفر از لندن به دریای عرب را حدود ۸ هزار و 900 کیلومتر کاهش داد. 

با وجود این، ساخت جایگزین کانال سوئز جایگاه خود را در رؤیاهای اولیه صهیونیستی حفظ کرد. تئودور هرتزل، پدر صهیونیسم سیاسی در رمان خود «سرزمین قدیم-جدید»، سرزمین یهودیان را نقطه عطفی میان دو بلوک بزرگ منطقه‌ای می‌دانست و آینده‌ای را تصور می‌کرد که در آن «تردد میان اروپا و آسیا از مسیر جدید فلسطین محقق شود».

این ایده به وسیله نتانیاهو با نقشه «خاورمیانه جدید» در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، تنها دو هفته قبل از حمله حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ مطرح شد. با حذف فلسطین و فلسطینیان از نقشه، این فاجعه باعث طوفانی بین‌المللی شد. تنها دو سال بعد، حدود ۹۰ درصد غزه ویران شد و کرانه باختری تقریباً هر روز شاهد کشتارهای خشونت‌آمیز است. 

طرحی با انفجار هسته‌ای 

دهه ۱۹۵۰ اسرائیل بندر آبی عمیق در ایلات ساخت، در حالی که بندری مدرن در ساحل جنوبی مدیترانه و در اشدود، تنها ۶۰ کیلومتر از مرز غزه وجود داشت. 

دهه ۱۹۶۰ کانال سوئز نیز برای منافع ایالات متحده حیاتی شده بود. یکی از پروژه‌های پیشنهادی بر اساس یادداشتی از اچ‌دی مک‌کبی استفاده از ۵۲۰ انفجار هسته‌ای ۲ مگاتنی برای حفر کانالی از میان صحرای نقب بود. 

سال ۱۹۷۰ شرکت کشتیرانی اسرائیلی ZIM، شرکت وابسته برای ارائه خدمات ترانزیتی میان اشدود و ایلات تأسیس کرد. همچنین، ساخت خط لوله نفت ۴۲ اینچی از مسیر نقب از ایلات به اشکلون آغاز شد که در تنها ۱۲ کیلومتری نوار غزه قرار دارد. 

این رؤیاها اکتبر ۲۰۲۰ به اوج خود رسید، به طوری که شرکت اسرائیلی خط لوله اروپا آسیا (EAPC) و شرکت «MED-RED Land Bridge»  مستقر در امارات تنها یک ماه پس از توافق‌نامه ابراهیم، قراردادی را برای استفاده از خط لوله ایلات-اشکلون برای انتقال نفت از دریای سرخ به مدیترانه امضا کردند. 

آوریل ۲۰۲۱ اسرائیل اعلام کرد، کانال بن گوریون با دور زدن نوار غزه به دریای مدیترانه متصل خواهد شد. برخلاف کانال سوئز، کانال اسرائیلی کشتی‌ها را در هر دو جهت مدیریت خواهد کرد. این کانال تقریباً یک سوم طولانی‌تر از کانال ۱۹۳ کیلومتری سوئز خواهد بود. 

هزینه‌های این پروژه پنج ساله بالغ بر ۱۶ تا ۵۵ میلیارد دلار بوده و پیش‌بینی می‌شود سالانه ۶ میلیارد دلار یا بیشتر درآمد ایجاد کند.  بدون تردید، کشوری که کانال پیشنهاد شده را کنترل کند، نفوذ اقتصادی و اهرم سیاسی مهمی بر مسیرهای تأمین جهانی برای ترانزیت کالاها در اختیار خواهد داشت.

ارسال نظر