
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ اواخر اکتبر نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) به رهبری محمد احمد دقلو به الفاشر در اقلیم دارفور حمله کردند و مرتکب جنایاتی شدند که به طور گسترده در شبکههای اجتماعی و رسانههای بینالمللی گزارش شد. نیروهای پشتیبانی سریع سپس تأسیس دولتی مستقل از دولت مرکزی در خارطوم، به ریاست ژنرال عبدالفتاح برهان را اعلام کردند.
این موضوع باعث شده است ناظران درباره انگیزهها و ابعاد حمله، چگونگی حفظ منافع امارات که حامی دقلو و نیروهای پشتیبانی سریع است، چگونگی حفظ منافع پروژه صهیونیستی که به دنبال بازترسیم جغرافیای سیاسی منطقه با تقسیم کشورهای عربی است و تأثیر این موضوع بر امنیت ملی مصر تردید داشته باشند.
نیروهای پشتیبانی سریع از ابوظبی حمایت قابل توجهی دریافت میکنند و رئیس آن روابط محکمی با محمد بن زاید، رئیس امارات دارد
آوریل ۲۰۲۳ میلادی درگیری میان ارتش سودان، نماینده دولت مرکزی و نیروهای پشتیبانی سریع به رهبری دقلو که به عنوان نیروی کمکی ارتش سودان در دارفور عمل می کردند، آغاز شد.
آن جنگ اکنون در سراسر سودان گسترش یافته است و وحدت این کشور را تهدید میکند. دارفور به دلیل هممرز بودن با چاد و لیبی، مثلثی که میتواند برای قاچاق کالا، سلاح و نیز به عنوان کریدوری برای مهاجرت غیرقانونی به اروپا مورد استفاده قرار گیرد، منطقهای راهبردی و سرشار از منابع، به ویژه طلاست.
این موضوع باعث شد نیروهای پشتیبانی سریع برای کنترل منطقه تلاش و آنجا را به پایگاه منطقهای خود تبدیل کنند.
نیروهای پشتیبانی سریع از ابوظبی حمایت قابل توجهی دریافت میکنند و رئیس آن روابط محکمی با محمد بن زاید، رئیس امارات دارد. بن زاید، دبی را به مرکزی برای دقلو تبدیل کرده است تا تجارت بینالمللی خود را مدیریت کند و سود حاصل از فروش طلای سودان را از شبکهای که وی را با کارتلهای شبهنظامی تعدادی از کشورهای جهان مرتبط میکند، دریافت کند.
این فرایند نشان میدهد چرا امارات با وجود تکذیب رسمی اطلاعات منتشر شده به وسیله مراکز رسمی غربی، نیروهای پشتیبانی سریع را با سلاحهای پیشرفته ازجمله پهپادها، تجهیز و به دقلو در جذب مزدور از چاد و لیبی کمک میکند.
این حمایت، دقلو را قادر ساخت دارفور را کنترل و منطقه را به حلقه ارتباطی با شرق لیبی تبدیل کند که به وسیله یکی دیگر از متحدان امارات، یعنی ژنرال خلیفه حفتر کنترل میشود. به این ترتیب، ابوظبی مثلث ارتباط میان سه کشور بزرگ عربی سودان، لیبی و مصر را کنترل میکند.
دلایل رویکرد امارات به منطقه، ثروت این کشور از نظر طلا و سایر منابع است، علاوه بر این واقعیت که به آن اجازه میدهد منطقه راهبردی مهمی را در غرب سودان کنترل کند، در حالی که به وسیله متحدانش بر ساحل دریای سرخ احاطه دارد، جایی که ابوظبی امیدوار است بندری جایگزین برای بندر سودان ایجاد کند که در کنترلش باشد.
این بخشی از راهبرد امارات برای مقابله با نفوذ ترکیه در شاخ آفریقا و شمال آفریقا، با توجه به حمایت آنکارا از برهان از سویی و تلاشهای آنها برای گسترش نفوذ در شمال آفریقا و مناطق ساحل و صحرا در پوشش «اسلامیسازی و اسلام سیاسی» است.
امارات با گسترش نفوذ خود در سودان، لیبی و دریای سرخ به دنبال کسب عمق راهبردی در خارج از منطقه خلیج فارس است و این موضوع آنها را قادر میسازد اهرم راهبردی قوی علیه کسانی که دشمن خود میدانند، به دست آورند. این راهبرد برای ابوظبی که به جای تکیه بر روابط مستقیم با دولتها یا ارتشهای منظم یا دخالت نظامی مستقیم نیروهایش، به ابزارهای نظامی غیرمتعارف مانند تکیه بر مزدوران و شبهنظامیان و ایجاد مشارکت با گروههای محلی متوسل میشود، هزینهای ندارد.
آنچه عنوان شد، دلیل حمایت امارات از ژنرال خلیفه حفتر است. امارات از ابتدا با تأمین پهپاد و پشتیبانی لجستیکی و مالی از خلیفه حفتر حمایت کرد و این موضوع آنها را قادر ساخت شرق لیبی را کنترل کنند، در حالی که میدانستند در مقطعی تقریباً طرابلس را در غرب کنترل میکنند و وحدت لیبی را در سلطه خود خواهند داشت.
خلیفه حفتر از نیروهای پشتیبانی سریع حمایت کرد و این موضوع آنها را قادر ساخت کنترل شهر فاشر را به دست گیرند، زیرا به نفع خود دید شرق لیبی را که در کنترل دارد، به محور منطقه نفوذی تبدیل کند که از شاخ آفریقا تا شرق مدیترانه امتداد دارد.
امارات با گسترش نفوذ خود در سودان، لیبی و دریای سرخ به دنبال کسب عمق راهبردی در خارج از منطقه خلیج فارس است
اگر به راهبرد امارات نگاه کنیم، متوجه میشویم این راهبرد با دیدگاه رژیم صهیونیستی مبنی بر بازترسیم نقشه ژئوپلیتیکی غرب آسیا که خواستار تقسیم کشورهای عربی است، ادغام شده و همان چیزی است که متفکران ارشد صهیونیست درباره آن نوشتهاند.
ابوظبی روابط نزدیکی با تل آویو دارد و به موجب معاهده امنیتی A2U2 ، هند و آمریکا نیز به هم مرتبط میشوند. در این زمینه، تجزیه یا تضعیف سودان به عنوان نهاد بزرگ و متمرکز با جداسازی دارفور و سپس جدا کردن ساحل دریای سرخ از دره نیل، بخشی از طرح رژیم صهیونیستی و در حال حاضر برای تجزیه سوریه پس از فروپاشی حکومت قبلی در حال انجام است.
این همچنین تلاشهای رژیم صهیونیستی را برای تجزیه لیبی نشان و به تلآویو و ابوظبی اجازه میدهد این کشور را در حوزه نفوذ رژیم صهیونیستی-امارات کنترل و سوءاستفاده کنند. این موضوع حضور رژیم صهیونیستی را در مدیترانه و شمال آفریقا تقویت میکند، چیزی که پیش تر برای رژیم صهیونیستی در صورت اقدام یکجانبه ناممکن بود. بنابراین، امارات از سویی به نفع راهبردی خود و از سوی دیگر به نفع اتحاد با رژیم صهیونیستی عمل میکند.
ابوظبی در تلاش برای مهار نفوذ رو به رشد ترکیه در منطقه عربی، از اتحاد با رژیم صهیونیستی بهره میبرد، آن هم در حالی که تلآویو برای نفوذ در سوریه با آنکارا رقابت میکند.