چرا و چگونه باید «انتقام سخت» بگیریم؟-راهبرد معاصر
رئیس‌جمهور عازم قاهره شد رئیس‌جمهور فردا به مصر می‌رود تاجگردون: ۱۱ میلیارد دلار برای کالا‌های اساسی تخصیص یافت  بودجه ۱۴۰۴ به شورای نگهبان ارسال شد استاندار تهران: تعطیلی‌ها روزانه اعلام می‌شوند ربیعی: رئیس‌جمهور قانون حجاب و عفاف را در دستورکار شورای امنیت ملی قرار داد وکیل پرونده «کنسرت فرضی»: بازداشت پرستو احمدی در مازندران سخنگوی دولت: افزایش دو یا سه برابری بودجه نیرو‌های مسلح صحّت ندارد امام جمعه موقت تهران: هدف رژیم صهیونیستی از نیل تا فرات است / جامعه جهانی برای توقف این رژیم به پا خیزد  واکنش صمصامی به گران سازی نرخ ارز؛ وزیر اقتصاد استیضاح شود + عکس اطلاعیه سپاه: شبکه ضد امنیت ملی در قزوین متلاشی شد بیانیه سپاه / آغاز دورانی نوین از پروسه شکست دشمنان امت اسلامی و غلبه جبهه مقاومت بر توطئه ترکیبی جبهه باطل سخنگوی دولت: اغلب بنزین تولیدی کشور مطابق با استانداردهای یورو ۴ است ابراهیم‌پور: مطالبات معلمان بازنشسته نیمه دوم ۱۴۰۰ در سال آینده پرداخت می‌شود آملی لاریجانی: در مجمع با شفافیت مخالف نیستیم، اشکال ما مساله خروج مجلس از حدود اختیارات خود بود
انتقام سخت شهید سپهبد سلیمانی؛ بخش اول

چرا و چگونه باید «انتقام سخت» بگیریم؟

بعد از ترور ناجوانمردانه شهید سپهبد سلیمانی، شهید ابومهدی مهندس و هشت شهید دیگر جبهه مقاومت به دست تروریست‌های شرور آمریکای جنایتکار، خواست عمومی ملت ایران انتقام سخت است. علاوه بر خواست و اراده ملت ایران و ملت‌های منطقه، ابعاد راهبردی قضایا، ضرورت و لزوم «انتقام سخت» را تشدید می‌کند. بطور کلی «انتقام سخت» و «تنش زایی» بهترین راه رفع سایه تهدیدهای احتمالی از سر کشور است.
میلاد خدائی؛ دبیر سرویس سیاسی
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۵ - ۱۷ دی ۱۳۹۸ - 2020 January 07
کد خبر: ۳۲۹۲۰
تعداد نظرات: ۱ نظر

 

به گزارش راهبرد معاصر، امام‌علی علیه‌السلام در باب انتقام می‌فرمایند: «ردوا الحجر حیث جاء فان الشر لایدفعه الا الشر» از هرکجا که سنگ به شما زدند، سنگ را به همان جا برگردان(پاسخ متقابل بده) زیرا شر را فقط شر دفع می‌کند. با توجه به آیات قرآن کریم مانند: «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل مااعتدی علکیم» که فقهای عظام قاعده اعتدا را از آن استنباط کرده‌اند و «جزاء السیئه السیئه مثلها» و آیات فراوان دیگر که مومنین را تشویق به قتال با کفار و یاری دین حق می‌کند، همگی دلالت بر این دارند که راه نجات امت اسلامی و بشریت از راه جهاد و استقامت تحت راهبری امام می‌گذرد و خداوند وعده یاری و دفاع از مومنین داده است و او خلف وعده نمی‌کند «ان الله یدافع عن الذین آمنوا». اگر مخلصانه و بابصیرت، تحت فرماندهی امام یا نائب امام حرکت کنیم یقینا پیروز می‌شویم.ان‌شاءالله

 

انتقام سخت و قاطع، خواست عمومی مردم

انتقام سخت چیست؟ مرزها و حدود راهبردی و جغرافیایی آن کدامند؟ اصلا چرا باید انتقام سخت بگیریم؟

انتقام سخت در پیش است. جهان منتظر یک اتفاق غیر قابل پیش‌بینی است. سخت‌ترین ژانویه‌ای که ارتش آمریکا تا کنون پیش‌سر گذاشته است، در حال سپری شدن است و کریسمس خیلی‌ها با ابهام و ترس عجیبی عجین شده است. هر لحظه جهان منتظر خبری است. خبری از جنس انتقام ایران. انتقام سخت ترور سردار فاتح و خط‌شکن که شهادتش، لرزه بر پیکر سربازان و فرماندهان اشغالگر منطقه انداخته است و روز موعود بالاخره فرا می رسد.

سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی ، نابغه نظامی ایران و فرمانده نیروی قدس سپاه، روز جمعه به آرزوی دیرینه خود رسید و در نزدیکی فرودگاه بغداد، به شهادت رسید. فرمانده کل قوا با صدور پیامی، از «انتقام سخت» ترور شهید سپهبد سلیمانی خبر داد.

 

«شورای عالی امنیت ملی ایران» در بیانیه خود، جزییاتی از این انتقام سخت منتشر نکرد تا همچنان فضای مبهم، فراروی انتقام سخت ایران باشد. «ظریف»، وزیر امور خارجه در یک برنامه زنده تلویزیونی گفته بود که انتقام سخت ایران، در زمان و مکانی است که ایران تعیین می‌کند و درباره شیوه و چگونگی انجام آن صحبت نکرد.

«سردار سرلشگر رحیم صفوی»، فرمانده سابق سپاه پاسداران اعلام کرد که روزها و شب‌های سختی در انتظار آمریکا و انگلیس است و مجبورند غرب آسیا را را فضاحت ترک کنند. «محسن رضایی»، از دیگر فرماندهان سابق سپاه پاسداران هم گفته بود که مردم عجله نکنند. پاسخ قاطعانه‌ای در پیش است.

 

چرا و چگونه باید «انتقام سخت» بگیریم؟

 

چرا حتما باید انتقام سخت بگیریم؟

مسئله قابل‌توجه، تست تاب‌آوری کشورهای متخاصم است. آمریکا اگر ببیند ایران منفعل و ساکت می‌نشیند در آن صورت احتمال جنگ در آینده بسیار زیاد است. چون آمریکا این سکوت را بر ضعف ایران حمل می‌کند و قاعدتا حمله به یک کشور ضعیف بسیار آسان‌تر از حمله به یک کشور قدرتمند است. اما اگر ایران واکنش درستی نشان دهد و انتقام این ترور ناجوانمردانه را بگیرد در آن صورت احتمال بروز جنگ بسیار کمتر است.

 

به‌همین دلیل به نظر می‌رسد مطالبه افکار عمومی باید انتقام سخت باشد؛ نه انتقام سریع. خصوصا اینکه فرماندهان نظامی ما و به‌خصوص رهبری نشان داده‌اند وقتی از انتقام سخن می‌گویند حتما به آن عمل خواهند کرد -مانند انتقام از داعش در پی حمله به مجلس- اما تشخیص زمان و مکان مناسب آن برعهده ایشان است و قاعدتا پاسخ به چنین جنایتی باید با فکر و برنامه‌ریزی درست صورت گیرد. امری که سخنگوی ستاد کل نیروهای مسلح هم بر آن صحه گذاشته است. «سردار ابوالفضل شکارچی» سخنگوی ارشد نیروهای مسلح گفت: پاسخ به این اقدام تروریستی حق ماست و حتما جمهوری اسلامی ایران به این اقدام تروریستی پاسخ خواهد داد .وی با تاکید بر اینکه ایران این اقدام تروریستی آمریکا را به شدت پاسخ خواهد داد، ادامه داد: البته جمهوری اسلامی ایران از هر اقدام احساسی و شتاب‌زده خودداری می‌کند، ولی قطعا همان انتقام سختی که خواست ملت ایران و ملت‌های آزادی‌خواه جهان به خصوص در منطقه و خانواده‌های شهدا و در رأس آن خواسته ولی امر مسلمین جهان است، اتفاق خواهد افتاد و آمریکایی‌ها از این اقدام پشیمان خواهند شد.

 

آنچه می تواند از زمینه‌های اتخاذ این تصمیم احمقانه ترامپ باشد، آن است که اولا پس از هدف قراردادن پهپاد آمریکایی توسط ایران و عدم واکنش آمریکا موجبات شکست بزرگ و تحقیر ترامپ و ایالات متحده آمریکا شده بود و متحدان آمریکا نیز اعتماد خود را به حمایت آمریکا از دست دادند. لذا ترامپ در آستانه انتخابات و جهت اعاده حیثیت آمریکا به دنبال یک برگ برنده بود، دوما برآورد آمریکایی ها این بوده که در شرایط فعلی ایران درگیر مسائل داخلی و وقایع آبان ماه است و توان و قدرت اعمال نفوذ در منطقه را از دست داده است. سوما آمریکا فرصت آشوب های اخیر در عراق و لبنان و ایجاد اختلاف بین مردم این کشورها را زمان مناسبی برای اقدام در این سطح برای قدرت نمایی و امتیازگیری از جمهوری اسلامی فرض کرده است.

 

آمریکا به نتیجه رسیده که فشار اقتصادی به تنهایی جوابگو نیست، و ذیل راهبرد فشارحداکثری اقدامات منطقه‌ای ضد‌ایرانی و ورود به فاز امنیتی_نظامی را نیز در دستور کار قرار داده است. هدف آمریکا در مرحله اول تغییر رفتار و عقب راندن ایران به محیط داخلی و تغییر نظم منطقه‌ای ضد ایران است.

 

در چنین شرایطی تنها اقدام ضروری و فوری پاسخ نظامی قاطع، هوشمند، متناسب و بازدارنده است که آمریکا را از تداوم مسیر فعلی پشیمان خواهد کرد و موجبات بازدارندگی فعال ایران خواهد شد. همچنان که پس از انهدام پهپاد گلوبال هوک آمریکایی، ایران با نمایش عملی بازدارندگی کارآمدترین ابزار حفظ صلح و جلوگیری از جنگ را به کار برد و موجبات عقب نشینی آمریکا را در پی داشت.

 

اگر آمریکا و ترامپ همانند برجام اطمینان حاصل کنند که هر اقدامی از سوی آنها هیچگونه واکنشی از جانب ایران به همراه نخواهد داشت، برای فشار بیشتر و البته امتیاز برای انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا قطعا در تکرار این رفتارها تعلل نخواهد کرد. لذا انتقام سخت باید به گونه ای باشد تا این پیام را به آمریکا مخابره کند که تداوم این روند امنیت تمامی سربازانش در تمامی دنیا را به خطر خواهد انداخت و تبعات آن فراتر از انتظار و کاملا غیرقابل‌پیش‌بینی است. سطح پاسخ باید زمین جدید بازی آمریکا را با سرعت و قاطعیت تغییر دهد و موازنه قدرت را که دستخوش تغییرات شده است را به نقطه تعادل برساند.

 

از طرفی آنچه در راهبرد بازدارندگی به عنوان یکی از شروط مطرح است اصل معتبرسازی تهدیدات است. اگر تهدید ایران به انتقام سخت عملی نشود یا در سطحی پایین باشد قطعا این بازدارندگی حاصل نخواهد شد و به دلیل اینکه سیستم بازدارندگی در لبه آشوب حرکت می کند، کوچکترین تخطی از این اصول سیستم را به جنگ می کشد.

 

بنابراین انتقام سخت باید هوشمندانه، قاطع، متناسب و گسترده و البته نامتقارن باشد و میدان بازی را تغییر دهد. این انتقام سخت در روابط بین الملل بهترین و کارآمدترین ابزار برای جلوگیری از ایجاد جنگ و ایجاد بازدارندگی برای امنیت منطقه ای خواهد بود. در این شراط پاسخ قاطع نظامی امنیت آفرین و مانع از جنگ خواهد شد.

 

«انتقام سخت» راه‌حل قطعی تهدیدزدایی/ انفعال در پاسخ قاطع امنیت ملی را به خطر می‌اندازد!

با گذشت چند روز از ترور سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی، واکنش‌ها به این عملیات تروریستی حسابی بالا گرفته است. نقطه‌عطف این واکنش‌ها اما انتقام سختی است که به‌تصریح مقامات ارشد نظام از آمریکایی‌ها گرفته خواهد شد. گروهی از همان ساعات اولیه به گمانه‌زنی درباره پاسخ احتمالی ایران نشستند. گروهی دیگر با حضور میدانی و تجمع‌های گسترده از آمادگی‌شان برای مشارکت در این انتقام گفتند. گروه دیگری هم البته در این میان هستند که ضمن تولید ترس از سایه جنگ، نقش ترمز را برای هرگونه واکنش متقابل از سوی ایران ایفا می‌کنند تا  با تولید ابهام و نگرانی، دست‌اندرکاران و بیش از همه افکارعمومی را از تبعات واکنش ایران بهراسانند و از همین ابتدای کار تیغ انتقام را کند کنند.«علی شکوری‌راد»، دبیرکل حزب اتحاد ملت از نفس‌های به‌شماره افتاده بابت واکنش ایران نوشت و با بیان آنکه مقامات دو کشور خواهان جنگ نیستند، مدعی شد برخی در داخل بر آتش جنگ انتقام‌جویانه می‌دمند! آن‌طور که شکوری‌راد متوجه شده، وضعیت پس از ترور شهید سلیمانی بیش از هر زمان دیگر آبستن بروز جنگ شده و چنین جنگی درصورت وقوع ممکن است از کنترل طرفین خارج شده و دامنه آن به‌شدت گسترش یابد. نسخه پیشنهادی شکوری‌راد و همفکرانش البته چیز غیرقابل پیش‌بینی‌ای نبود.

 

خویشتن‌داری و تاکید بر وعده انتقام سخت به‌جای فکر کردن به راهبردهای عملیاتی کردن این وعده! چراکه صرف همین وعده برای آمریکایی‌ها نگران‌کننده و فرساینده است و آنها را در موضع انفعال نگاه می‌دارد.در همین راستا تعداد 66 نفر از فعالان اصلاح‌طلب نظیر محسن آرمین، ابراهیم اصغرزاده، جواد امام، علی تاجرنیا، سیدمصطفی تاجزاده، محسن امین‌زاده، سعید حجاریان، محمدرضا خاتمی، عبدالله رمضان‌زاده و... هم دست به قلم شدند و در بیانیه‌ای ضمن ابراز نگرانی از باز شدن راه برای ماجراجویی و تشدید تنش‌ها، مسئولان را از افتادن در آنچه «دام جنگ‌سالاران آمریکایی و اسرائیلی برای ایجاد اختلال در روند طبیعی تحولات در ایران و گسترش بی‌ثباتی و ناامنی در منطقه و فروش سلاح بیشتر» می‌خواندند، دعوت و از آنها درخواست کردند با این جنایت مصیبت‌بار، هوشیارانه و همه‌جانبه مواجه شوند و حفظ امنیت عمومی، ملی و نیز آبادانی و رفاه ملت را بر هر موضوع دیگری اولویت دهند! اینجا بخوانید

 

«حسین مرعشی»، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی هم به ارگان رسمی حزب متبوع خود گفت لازم نیست ما اقدام خاصی انجام دهیم و به هر حال سردار سلیمانی در جبهه مقاومت دارای جایگاهی بوده که بدون نیاز به طراحی اقدامات خاصی از سوی ایران، بدون‌شک مقاومت از آمریکایی‌ها انتقام سختی خواهد گرفت. اینها البته مشتی بود نمونه خروار و حامیان ایده «تنش‌زدایی به هر قیمتی!» در چند روز گذشته در رسانه‌های رسمی و غیررسمی خود با ردیف‌کردن استدلال‌های ریز و درشت همه تلاش‌شان را کرده‌اند تا رویکرد مطلوب‌شان را در افکارعمومی به کرسی بنشانند؛ استدلال‌هایی ازجمله آنکه با پاسخ نظامی ایران جنگی وسیع و همه‌جانبه حتمی است و در این شرایط اقتصادی نمی‌توان فشار بیشتری را بر اقتصاد کشور بار کرد و اقتصاد کشور تاب هزینه‌های یک جنگ فراگیر را ندارد و...

 

همه اینها در حالی است که اقتضای عقلانیت انقلابی از سویی و تجربیات مشابه در همین سال‌ها، چشم‌انداز متفاوتی از آنچه را کاسبان ترس این روزها در بوق و کرنا کرده‌اند، به تصویر می‌کشد. خودداری جمهوری اسلامی ایران از پاسخ قاطع و متناسب و توسل صرف به اقدامات حقوقی نظیر شکایت از ایالات متحده در مجامع حقوقی بین‌المللی، بیش از هرچیز راه را بر اقدامات مشابه بعدی و تعرض‌های مشابه باز می‌گذارد؛ تعرض‌هایی که در آینده می‌تواند ابعاد متفاوت‌تری از ترور یک فرمانده عالی‌رتبه نظامی به خود گیرد و مثلا با توهم پایان یافتن «دوره بزن و در رو تمام شد» حتی به تجاوز به خاک ایران یا به تعرض به منافع آن نیز منجر شود. این را دیگر تقریبا همه حقوقدانان و دانشگاهیان و دیپلمات‌ها به‌خوبی می‌دانند که در دنیایی که همه‌چیز با مولفه‌های قدرت تعریف می‌شود، از مجامع حقوقی بین‌المللی آبی برای ایران گرم نمی‌شود که اگر می‌شد امروز برجام حال و روز متفاوتی داشت. این یعنی دل‌خوش کردن به پیگیری‌های حقوقی و به‌ظاهر صلح‌جویانه برای انتقام از آمریکا در سازمان‌ملل و شورای امنیت و باقی مجامع یعنی کشک! گذشته از آن پیام کوتاه آمدن از انتقام سخت در محیط بین‌الملل چیزی جز عقب‌نشینی ایران فهم نمی‌شود و همین موضع به‌نوبه خود می‌تواند در آینده کشور را با مخاطراتی جدی‌تر مواجه سازد و راه را برای تجاوز به منافع ایران از سوی دیگر کشورها هموار کند.

 

«مهدی محمدی»، کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه آمریکایی‌ها چون علی‌رغم توطئه‌‌های بسیار نتوانستند این محبوبیت را زایل کنند به فکر حذف این فرد محبوب افتادند، گفت: مولانا در مثنوی می‌گوید که مردان بزرگ وقتی دفن می‌شوند، مثل دانه‌ای هستند که در خاک می‌کاریم و از این دانه درخت پر برکتی خواهد رویید که از آن صدها قاسم سلیمانی بیرون خواهد آمد. وی درباره تبعات ترور سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس برای آمریکا، اظهار داشت: اولین و مهم‌ترین اتفاقی که می‌افتد این است که جغرافیایی از منتقمین شکل خواهد گرفت و از مرزهای شرقی افغانستان تا کرانه‌ مدیترانه خون‌خواهان قاسم سلیمانی هستند، چون پای درس او بزرگ شده‌اند. افغانستانی‌ها دیده‌اند که کار «احمد شاه مسعود» بدون «حاج قاسم سلیمانی» پیش نمی‌رفت و عراقی‌ها دیده اند که حاج قاسم سلیمانی بود که داعش را از دروازه‌های بغداد دفع کرد. دیدند در حالی که وقتی متولیان کردستان عراق در می‌رفتند،‌ حاج قاسم و مردانش وارد شدند و آنجا را حفظ کردند. اولین دلیلی که باید انتقام گرفت و این انتقام باید سخت باشد این است که اگر آمریکایی‌ها به حال خودشان رها شوند و اگر ما به آنها رحم کنیم، آنها به ما رحم نخواهند کرد.

 

اگر انتقام سخت، محکم و بازدارنده گرفته نشود ممکن است کشور وارد جنگ شود و اتفاقاً ما با انتقام سخت وارد جنگ نخواهیم شد، بلکه انتقام جلوی جنگ را خواهد گرفت. ممکن است اقدام ریسک‌هایی هم داشته باشد ولی ریسک انفعال بسیار بالا است؛ چون آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی خواهند رسید که ما ضعیف هستیم.

 

چرا و چگونه باید «انتقام سخت» بگیریم؟


چرا آمریکا امکان ورود به جنگ با ایران را ندارد؟

فارغ از سطح و نوع پاسخ ایران به ترور شهید سپهبد سلیمانی، آیا آمریکا در شرایط ورود به جنگی فراگیر با ایران و متحدان منطقه‌ای آن قرار دارد؟ این مهم‌ترین سوالی است که در رابطه با واکنش تهران باید پاسخی روشن برای آن داشت. عملیات نظامی مختصات خاص خود را دارد. کارشناسان نظامی بر این واقعیت متفق‌القولند که جنگ از روی ناو آن هم با کشوری همچون ایران بی‌معنی است، چراکه یکی از مهم‌ترین اقتضائات چنین جنگی، به‌طور مشخص در اختیار داشتن عقبه زمینی قابل‌توجه است. اگرچه آمریکا در کشورهای همسایه ایران از پایگاه‌های نظامی متعددی بهره می‌برد و همین پایگاه‌ها را روی کاغذ می‌توان عقبه زمینی ارتش این کشور در مواجهه با ایران تلقی کرد، اما بعید به‌نظر می‌رسد هیچ‌یک از این کشورها حاضر باشند به سکویی برای عملیات نظامی علیه ایران تبدیل شوند. تجربه صدام همچنان در دسترس است و ایران هم، ایران سه دهه قبل نیست. دود هر تنشی پیش و بیش از همه به چشم همسایگان خائن خواهد رفت و این تازه اول ماجراست.

 

آمریکا با پایان بهره‌گیری از خاک کشورهای میزبان پایگاه‌های خود یا آنها را در مقابل ایران رها خواهد کرد یا آنکه مانند رویه‌ای که در مواجهه با ریاض طی کرد، هزینه تامین امنیت‌شان را بالا خواهد برد. این یعنی آنها یا باید سرکیسه را شل کنند و مثل سعودی‌ها نقش گاو نه من شیرده را ایفا کنند یا آنکه پیه تبعات ورود به درگیری نظامی با ایران را به تن خود بمالند و به بیان دقیق‌تر به بازی دو سر باخت تن دهند؛ اتفاقی که دور از ذهن به نظر می‌رسد حاکمان کنونی منطقه توانی برای پذیرش آن داشته باشند.

هیچ‌انگاری توان نظامی کشور در مقابل توان دشمن از سوی کاسبان ترس در حالی است که حضور هزاران سرباز آمریکایی در منطقه از یک‌سو و توانمندی‌های محور مقاومت از دیگرسو، این امکان را فراهم آورده که آنها به‌جای اقدام در یک نقطه، شبح وحشت و کابوس مرگ را در پاکستان، هند، عراق، افغنستان، قزاقستان، امارات، عربستان و... بگسترانند و ضرب شصت خود را به آنها نشان دهند. گذشته از اینها موقعیت سیاسی دونالد ترامپ در آستانه استیضاح و انتخابات 2020 آمریکا اساسا هرگونه امکانی برای ورود به درگیری فراگیر نظامی را منتفی می‌کند. آینده سیاسی ترامپ به‌طور حتم نسبت به هرچیز دیگری برای او اولویت دارد و نیاز به توضیح نیست که ورود به هرگونه جنگ نظامی با ایران و متحدانش ابتدا درهای کاخ سفید را روی او خواهد بست. ترامپ با شعار بیرون کشیدن پای آمریکا از جنگ و خروج نیروهای نظامی آمریکا از منطقه، رئیس‌جمهور ایالات متحده شد و حالا در سال انتخابات هرنوع جنگی به‌منزله خودکشی سیاسی برای او خواهد بود. نگاهی به منازعات داخلی آمریکا و خیز دموکرات‌ها برای بهره‌برداری سیاسی از این ماجرا نیز موید همین موضوع است. رئیس‌جمهور آمریکا اگرچه در خصومت با ایران به حد و مرز خاصی قائل نیست، اما واقعیت‌های بیرونی تا حد زیادی او را در این مسیر محدود خواهد کرد.

 

چرا و چگونه باید «انتقام سخت» بگیریم؟ 

به‌طور کلی می‌توان گفت جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با این جنایت کم‌سابقه و تروریستی ایالات متحده آمریکا می‌تواند چند اقدام و موضع در پیش گیرد:

1_ وارد جنگی تمام‌عیار با آمریکا شود؛ گزینه‌ای که همان‌طور که بارها نیز از سوی مقامات رسمی کشور اعلام شده، خواست جمهوری اسلامی نیست و ایران تا امروز نیز در این مسیر گام برنداشته و از این‌رو گزینه‌ای غیرمحتمل است.

2_ سکوت و عبور از خون سردار سپهبد سلیمانی نیز گزینه دیگری است که در این میان احتمالی برابر با صفر خواهد داشت.

3_ همان‌گونه که طبق قوانین بین‌المللی با توجه به جنایت آمریکا این حق برای جمهوری اسلامی وجود دارد، ایران نیز به‌صورت نقطه‌ای و مشخص به اقدامی متقابل در برابر جنایت و ترور سردار سپهبد سلیمانی دست بزند.

4_ اقدام از طریق حامیان منطقه‌ای نیز از دیگر امکانات پیش‌روی جمهوری اسلامی ایران است. محور مقاومتی که سردار سلیمانی نه به‌عنوان یک شخصیت برجسته ایرانی که به‌عنوان یکی از چهره‌های برجسته مقاومت، به‌تنهایی نیز منتقمی برای این جنایت محسوب می‌شود.


5_ واکنش دیپلماتیک و تلاش برای کاهش نفوذ آمریکا در منطقه از طریق رایزنی‌های دیپلماتیک از دیگر گزینه‌های پیش‌روی جمهوری اسلامی است.


با این وصف به‌نظر می‌رسد پس از بررسی همزمان گزینه‌های ذکرشده در بالا، در نهایت سه‌گانه نهایی، محتمل‌ترین و عقلانی‌ترین گزینه‌های پیش‌روی جمهوری اسلامی برای اجرای انتقام سخت باشد.

 

مختصات انتقام سخت باید چگونه باشد؟

«سرلشکر سلامی»، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از انتقام در «جغرافیای وسیع»، در «طول زمان» و با «تاثیرهای تعیین کننده» سخن گفته است.

با توجه اینکه شهید سپهبد سلیمانی با هیچ مقام سیاسی یا نظامی و همچنین پایگاه‌ها و تجهیزات نظامی‌ آمریکایی‌ها قابل مقایسه نیست، مسئله انتقام‌گیری وی مهم است و مختصات خاصی خواهد داشت که در ذیل به برخی از آنها می‌توان اشاره کرد:

1_ تعداد و تلفات: نامحدود؛ انتقام خون شهید سپهبد سلیمانی و همراهانش انتقام‌های دنباله‌دار خواهد بود و نه یک تک‌اقدام نقطه‌ای.  این انتقام صرفاً محدود به چند نظامی و یا صدمه به تجهیزات و پایگاه‌های دشمن نخواهد شد و مانند حمله تروریستی به مجلس و یا حمله به رژه نیروهای مسلح اهواز نیست که با یک عملیات موشکی و ضربه به مواضع تروریست‌ها تسویه حساب کرده باشیم. 

اینکه برخی تصور می‌کنند صرفاً ضربه به برخی پایگاه‌هی نظامی‌ آمریکا می‌تواند انتقام‌گیری کاملی باشد، چندان دقیق نیست و صرف زدن یک پایگاه را نمی‌توان  انتقام حاج قاسم تلقی کرد. در روزهای گذشته رسانه‌های جهان از سردار شهید سلیمانی با عنوان «دومین شخصیت قدرتمند ایران» یاد می‌کردند و آن را سرآغاز تحولات مهم و پیش‌بینی نشده در منطقه دانستند، پس تقاص خون وی قابل تعریف کردن در یک پروژه نظامی نقطه‌ای و محدود نیست بلکه یک پروسه متشکل از انتقام‌های پی در پی خواهد بود. هرچند احتمال دارد ضربه به پایگاه‌های نظامی هم به‌عنوان بخشی از این پروسه باشد.

2_ جغرافیا: وسیع؛ شخصیت سپهبد سلیمانی یک شخصیت بین‌المللی بود. او از حیث مسئولیتی که قریب دو دهه در نیروی قدس سپاه داشت و در بطن تحولات منطقه بود چهره شناخته شده‌ای بود و در بین ملت‌های ساکن در محور مقاومت مانند افغانستان، عراق، یمن، سوریه، لبنان، فلسطین و ... محبوبیت فراوانی داشت.

باتوجه به فراملی بودن شخصیت حاج قاسم سلیمانی، انتقام خون او نیز قطعاً محدود به یک یا چند نقطه در کشورهای همسایه یا غرب آسیا نخواهد بود و منافع آمریکا در اقصی نقاط جهان، حتی در خاک این کشور مستعد ضربه خوردن خواهد بود.

همزمان با اعلام خبر شهادت سردار سلیمانی، پلیس نیویورک به صورت فوری تدابیر ویژه‌ای را برای حفاظت از برخی نقاط حساس این شهر انجام داد. به گفته شهردار نیویورک، دلیل این امر «احتمال هرگونه اقدام از سوی ایران و یا همپیمانانش در انتقام» به شهادت شهید سپهبد قاسم سلیمانی است.

همچنین شاهد تجمع قابل توجه فعالان ضدجنگ در نیویورک بودیم. این اجتماع در محکوم کردن ترور یک سردار ایرانی در خاک آمریکا بی‌سابقه بود و تجمعاتی نیز در کشورهای اروپایی و کانادا به‌راه افتاد که نشان می‌دهد منافع دولت آمریکا در خاک خودش هم می‌تواند در خطر باشد و می‌توان انتظار هرنوع واکنش خودجوشی را علیه آمریکا داشت. 

3_ نتیجه‌ انتقام: راهبردی و نه تاکتیکی و نقطه‌ای؛ انتقام‌های متعدد و ضربات سنگین به مواضع آمریکایی‌ها باید به یک نتیجه «راهبردی» منتهی شود. یکی از این نتایج راهبردی می‌تواند اخراج آمریکا از عراق و منطقه باشد. 

در روزهای گذشته شاهد خواست عمومی ملت عراق در برچیده شدن پایگاه‌های‌ آمریکا در این کشور بودیم و آیت‌الله حائری از مراجع بزرگ شیعه با صدور بیانیه‌ای، فتوای حرمت به حضور نیروهای تروریست آمریکایی و هم‌پیمانانشان در عراق داد. از آنجا که یکی از مواضع در تیررس ایران نیز پایگاه‌های‌ آمریکا در منطقه است، تهدید مواضع آنها می‌تواند روند پاکسازی غرب آسیا از نیروهای آمریکایی را آغاز کند.

4_ انتقام‌گیرنده: بی‌شمار و فراملّی؛ همانطور که اشاره شد شهید سپهبد سلیمانی یک شخصیت فراملی و بین‌المللی بود و نقش موثری در کمک به گروه‌های مقاومت در منطقه و جهان داشت. گروه‌هایی که توانستند در ابعاد نظامی، سیاسی و ژئوپلتیک به مزیت نسبی در مقابل مستکبران و حامیان آنها برسند و موقعیت خود را قدرتمندانه نشان بدهند. انصارلله یمن، حزب‌الله لبنان، حماس، جنبش جهاد اسلامی فلسطین، سپاه بدر عراق، حشد شعبی عراق، شیعیان افغانستان و... بخشی از جبهه مقاومت اسلامی هستند.

این گروه‌ها در این سال‌ها مستقل از ایران به مبارزات خود ادامه می‌دهند و در ماجرای خون‌خواهی از حاج قاسم نیز منافع آمریکا و صهیونیست‌ها را به خطر خواهند انداخت. آمریکا هم نمی‌تواند انتظار توصیه‌پذیری این گروه‌ها از جانب ایران و یا کنترل‌ آنها را داشته باشد چراکه هویت و توان نظامی مستقل از ایران دارند.

5_ مسئولیت: تلفیق رسمی و آتش به اختیار؛ مجموع این نکات نشان می‌دهد آمریکا نمی‌تواند از بابت انتقام خیالش راحت باشد بلکه باید انتظار هرگونه واکنش در هر سطحی را داشته باشد. واکنش‌هایی که بخشی از آن رسمی و از سوی حکومت ایران خواهد بود و بخش دیگری کاملا غیر قابل کنترل و آتش به‌اختیار از سوی گروه‌های مقاومت است که در پاراگراف قبلی به آنها اشاره شد. 

انتقام‌های خودجوش جغرافیا نمی‌شناسد و همانطور که اشاره شد می‌تواند در داخل خاک آمریکا نیز علیه منافع نظامی آمریکا محقق شود. ترامپ نیز قاعدتاً از ترس انتقام جبهه مقاومت لحظه‌ آرامی در ادامه نخواهد داشت.

 

چرا و چگونه باید «انتقام سخت» بگیریم؟

 

اهداف ایران در انتقام سخت

1_ حمله سریع و رویارویی نظامی: آمریکا در قطر، عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات و عمان 21 پایگاه نظامی در اختیار دارد که بزرگترین مراکز تامین و تجهیز ارتش آمریکا در منطقه محسوب می‌شوند. از طرف دیگر ناوها و ناوچه‌های آمریکایی در خلیج فارس و دریای عمان حضور دارند که در مجموع اهداف قابل دسترسی برای توان موشکی گسترده ایران در منطقه هستند و ایران می تواند به راحتی با هدف قرار دادن این پایگاه‌ها ضربه سنگینی به توان نظامی آمریکا در منطقه وارد سازد. طبیعتاً دست زدن به این اقدام می تواند احتمال رویارویی نظامی میان دو کشور را به شدت افزایش دهد. اگرچه ایران جنایت آمریکا در ترور شهید سلیمانی را به معنای کشیدن ماشه جنگ از سوی آمریکا برآورد می کند اما به نظر می رسد که تهران بدون بررسی دقیق گزینه‌ها از انجام اقدام تلافی جویانه احساسی خودداری کند. در این راستا تهران دو شاخصه اصلی را برای انجام عملیات علیه نیروهای آمریکایی مد نظر دارد نخست موفقیت آمیز بودن و دوم مدیریت و مهارتبعات.
 
2_در تیررس قرار دادن مقامات آمریکایی: پس از ترور سردار سلیمانی و اعضا حشدالشعبی عراق وزارت خارجه امریکا در بیانیه‌ای از همه اتباع خود در عراق خواست سریع‌تر خاک این کشور را ترک کنند. کارکنان امریکایی در شرکت‌های نفتی عراق از این کشور خارج شده‌اند و سفارتخانه امریکا در بغداد هم تخلیه شد. آمریکا فهمیده است که عراق برای هیچ آمریکایی امن نیست. خشم ملت عراق از دخالت ها و جنایات آمریکا در حال فوران کردن است. تا پیش از حملات اخیر نیز مقامات آمریکایی در خفای کامل به عراق و حتی افغانستان سفر می کردند و بعضاً به دلیل نگرانی های امنیتی تنها در پایگاه های نظامی خود حاضر به دیدار با مقامات این کشورها می شدند. اکنون اما شرایط برای حضور مقامات آمریکایی وخیمتر نیز خواهد شد و با دست زدن به تروریسم دولتی، انتقام گیری از فرماندهان نظامی و مقامات سیاسی آمریکایی به دفاعی مشروع و پاسخی متناسب تبدیل شده است چنانکه استفان والت استاد آمریکایی دانشگاه و نظریه پرداز مطرح روابط بین الملل در توئیتر خود عملیات تروریستی ارتش آمریکا را به مثابه ترور یکی از اعضای ستاد مشترک ارتش آمریکا، قائم مقام وزیر خارجه یا مدیر اطلاعات برآورد کرد. بنابراین با توجه به اینکه ایران بر حق پاسخگویی متناسب با اقدام آمریکا برای خود پافشاری میکند و همچنین قدرت پهبادی برتر منطقه است چنین اقدامی می تواند یکی از گزینه های ایران تلقی شود.

 

3_ واکنش غیرمستقیم؛ استفاده از ظرفیت‌های منطقه‌ای مقاومت: گزینه دیگر تهران واکنش غیرمستقیم با استفاده از ظرفیت های آشکار و پنهان شبکه گسترده نیروهای جبهه مقاومت در منطقه و جهان از طریق حمله به منافع آمریکا به گونه ای که باعث درگیری و رویارویی مستقیم نظامی میان دو کشور نشود است. طبیعتاً با توجه به حملات اخیر آمریکا به نیروهای حشدالشعبی و خشم گسترده مردمی و گروه های مقاومتی در عراق، این کشور محتمل‌ترین مکان برای پاسخ انتقام‌جویانه تهران می تواند باشد. آگاهی آمریکایی‌ها نسبت به این موضوع موجب شده تا پنتاگون بخشی از نیروهای ویژه و واکنش سریع خود در دیگر کشورها بویژه کویت را برای انجام پوشش نظامی مراکز سیاسی و نظامی به بغداد گسیل داردبا این حرکت این پرسش مطرح می شود که آیا هدف امن تر می شود و یا قابل دسترس تر؟. با این حال عراق تنها گزینه نیست. ایران در افغانستان، سوریه، یمن و لبنان متحدان استراتژیکی دارد که نسبت به تجاوزات وحشیانه و دخالت‌های گسترده آمریکا خشمگین هستند.

 
4_پاسخ ترکیبی به آمریکا و متحدانش: در کنار گزینه های مذکور می توان از یک گزینه محتمل‌تر و چندبعدی نیز سخن به میان آورد که می تواند همخوانی بیشتری با شرایط و واقعیات منطقه در تقابل آمریکا و محور مقاومت در آینده داشته باشد. در وهله نخست ایران نمی‌خواهد نسبت به توان بهره برداری سیاسی از فضای بوجود آمده در افکار عمومی منطقه‌ای و جهانی نسبت به اقدام تنش آفرین و تروریستی آمریکا بی تفاوت باشد. از روز گذشته به غیر از چند رژیم وابسته عمده کشورها ی مستقل جهان اقدام تروریستی دولت ترامپ را محکوم و یا مورد شماتت قرار داده و آن را موجب بی ثباتی دانسته اند. در همین راستا وزارت خارجه ایران تحرکات دیپلماتیک خود را برای کشاندن موضوع به مجامع بین المللی آغاز کرد و مقامات سازمان ملل نیز اقدام آمریکا را ناقض قوانین بین المللی دانسته اند. اما به غیر از مجامع بین المللی بهره برداری سیاسی دیگری که تهران آن را دنبال می کند تصویب طرح اخراج نیروهای آمریکایی در پارلمان عراق است. عملیات های ترویستی اخیر فضای عمومی عراق را به شدت ضدآمریکایی کرده است و به احتمال فراوان طی هفته های آتی طرح پایان حضور نیروهای آمریکایی در عراق در پارلمان به رای گذاشته خواهد شد.

 

اما در کنار این کنش سیاسی، نباید از یاد برد سردار سلیمانی به گردن تمام گروه‌های جهادی وابسته به محور مقاومت حق دارد و این گروه‌ها نیز به صورت بالقوه آمریکا را عامل اصلی مشکلات کشورهای خود می دانند بنابراین مشاهده می‌شود که اکنون گروه‌های مختلف مقاومت خود به صورت مستقل نسبت به انتقام‌گیری از ترور شهیدان عملیات ترویستی اخیر موضعگیری کرده‌اند که برای مثال می‌توان به ثبت‌نام گروه کتائب‌حزب‌الله از میان متقاضیان عملیات‌های استشهادی علیه نیروهای آمریکایی اشاره کرد.

ارسال نظر
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۲:۰۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
1
0
کوته فکری صرف.
تحلیل های برگزیده