به گزارش راهبرد معاصر؛ با نزدیک تر شدن به پایان مهلت سه ماهه ترامپ برای اصلاح برجام، همانگونه که پیش بینی می شد شاهد فشار بین المللی بیشتری به ایران هستیم و در پرده جدیدی از نمایش رسانه ای غرب علیه ایران، نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کنفرانسی مدعی شد که ایران پرونده هسته ای خود را به صورت مخفیانه ادامه داده است و تمام مدت طول مذاکرات به جامعه جهانی دروغ گفته بود. دروغ گویی ایران به عنوان دال مرکزی ادعاهای نتانیاهو بود که دقیقا خواسته اصلی ترامپ نیز هست و کاخ سفید در بیانیه ای که بلافاصله بعد از سخنرانی نتانیاهو منتشر شد به صراحت به این نکته اشاره کرد. سخنگوی کاخ سفید در این رابطه گفت:«توافق هستهای با ایران بر اساس یک ظاهرسازی کاملا نادرست شکل گرفته است. ایران از همان ابتدا دروغ گفته و بازیگری ناصادق بوده است! بزرگترین اشتباه را دولت اوباما مرتکب شد که چنین توافقی را امضا کرد.»
دلایل نمایش ضدایرانی نتانیاهو
با توجه به واکنش بسیار سریع کاخ سفید به این کنفرانس، چندان دور از واقعیت نخواهد بود که بگوییم با توجه به تحولات منطقه ای و پیروزی های پی در پی ایران، رژیم صهیونیستی به چنین نمایشی نیاز داشت، هرچند که این نمایش و اسناد ارائه شده در آن موجب تمسخر رسانه ها و کارشناسان شده باشد. دلیل اول اینکه در راستای برون سپاری اجرای سیاست های منطقه ای آمریکا به همپیمانان منطقه ای که در سند امنیت ملی این کشور به آن تاکید شده بود، اسرائیل به دنبال تقویت جایگاه خود در معادلات جدید منطقه ای است و به همین منظور با ایجاد پیمان آشکاری با عربستان، به دنبال هم افزایی تاثیرات تقابل با ایران است. از سوی دیگر با پیش روی های ایران در جبهه سوریه و افزایش احساس خطر در مرزهای سرزمین اشغالی، در درجه اول این رژیم صهیونیستی خواهد بود که با بحران موجودیت مواجه خواهد شد. این دو عامل باعث شد تا مقامات رژیم صهیونیستی ابتکار عمل را در دست گرفته و دست به اقدامات پیش دستانه ای بزنند. حمله به سوریه با نیت ضربه به مستشاران ایران را نیز باید در همین پازل ارزیابی کرد. علاوه بر این با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی از جمله طرف هایی است که با لغو برجام و افزایش تنش هسته ای در منطقه، از این موضوع منتفع خواهد شد، دور از تفکر راهبردی نیست که بگوییم تنها کسی که می توانست این نقش جسورانه را به عهده بگیرد، رژیم صهیونیستی است. اما جای این سوال باقی است که با اینکه گردانندگان این نمایش می دانستند که واکنش ها به اسناد ارائه شده چه خواهد بود، چرا دست به انتشار اسناد قدیمی و نه چندان موثق ادعا شده زدند؟
پاسخ را باید در قدرت رسانه ای و جنگ نرم غرب جست و جو کرد. سپهر درهم تنیده ای از رسانه های بهم پیوسته که توانایی انتشار روزانه میلیون ها کلمه خبر و تصویر را داراست و در دنیایی که دسترسی به اخبار درست، برای افکار عمومی چندان مهیا نیست، این ابررسانه ها هستند که کار توجیه آن را بر عهده گرفته و مخاطب را به درجه ای از اقناع خواهند رساند که همانند آنچه در حمله به عراق به بهانه تسلیحات کشتار جمعی رخ داد، با خود همراه کند.
دلیل دوم اینکه جبهه غرب در مواجهه با جبهه مقاومت که اکنون در آستانه پیروزی های بسیار بزرگی است، باید تمام توان خود را به عرصه بیاورد در غیر این صورت، طبق اذعان مقامات غربی و صهیونیست، منطقه را به ایران واگذار خواهند کرد. این موضوع در درجه اول به منافع منطقه ای قدرتهای غربی و در درجه دوم ایجاد بحران مشروعیت و هویت برای قدرت های منطقه ای مانند عربستان و رژیم صهیونیستی منجر خواهد شد و از این منظر می توان به این فعالیت رژیم صهیونیستی، به عنوان تیر آخر تا آغاز رویارویی نظامی با ایران نگاه کرد.
بقای رژیم صهیونیستی، فصل مشترک اتحادیه اروپا و آمریکا
بسیاری از تحلیل گران بر این باورند که خروج آمریکا از برجام موجب عمیق تر شدن شکاف میان اتحادیه اروپا و آمریکا خواهد شد که با توجه به نوع توافق هسته ای باعث بروز مشکلاتی می شود ولی در بعد اجرایی و مسائل اقتصادی فی مابین چندان اثرگذار نخواهد بود. از سوی دیگر اتحادیه اروپا و آمریکا همواره به صورت متفق القول بر امنیت رژیم صهیونیستی تاکید داشته اند و اروپا به آن به عنوان یک سنگر راهبردی در مقابله با محور مقاومت نگاه می کند. در نتیجه، این اشتراک نظر در حفظ امنیت رژیم صهیونیستی که اخیرا هم مورد تاکید مقامات اروپایی نیز قرار گرفته خواهد توانست که فصل مشترکی برای همکاری در زمینه تهدیدات پیش رو که همان برنامه موشکی و منطقه ای ایران است، ایجاد کند. با توجه به اینکه ادعای نتانیاهو مبنی بر دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای، بر پایه موشک های برد بلند ایران بنا نهاده شده است، اگر این کنفرانس موجب اتفاق نظر در حداکثر خواسته ها نشود لااقل خواهد توانست بر موضوعات مشترک طرفین غربی تاکید کند.
به نظر می رسد، خروج یا باقی ماندن آمریکا در برجامی که به اعتراف رسانه ها و تحلیلگران بی طرف غربی هیچ عایده ای برای ایران نداشته است، مسئله اصلی نیست. محور اصلی، تلاش مشترک واشنگتن، پاریس، برلین و لندن برای حفظ منافع رژیم صهیونیستی از طریق تحدید منافع ایران از طریق گشودن باب جدیدی برای مذاکرات در مسائل منطقه ای و موشکی است، موضوعی که تل آویو بیش از همه در این بحران های منطقه که روز به روز پیروزی های محور مقاومت در آن، در حال فزونی است، به آن نیاز دارد.