به گزارش "راهبرد معاصر"؛ سیاست ورزی رکن اصلی در ساحت اندیشه سیاسی است. هرقدر
مختصات و برآیندی که از خروجی سیاست ورزی اشخاص و جریان ها به دست می آید با
مطالبات و نیازهای جامعه و مردم مطابقت و قرابت داشته باشد، بیانگر پیروزی آن
جریان و یا چهره سیاسی است.
حال اگر قائل نبودن به موضوع به روزرسانی در سیاست
ورزی و عدم توجه به افکارعمومی در اتخاذ تاکتیک ها به یک اصل در یک جریان سیاسی بدل
شود، لاجرم بستر برای رکود و انفعال فراهم می شود. جریان اصولگرایی مدت زمانی ست
که با شکست در انتخابات مختلف قافیه را به صورت متوالی به جریان رقیب واگذار می کند.
مرور اجمالی انتخابات 92 ریاست جمهوری، 94 مجلس و 96 شوراها و مجددا ریاست جمهوری بیانگر این است که جریان اصولگرایی با حفظ اصول که مزیت رقابتی این جریان به حساب می آید، نیازمند یک رنسانس فکری و رفتاری است. امروز تغییر مطلوب در اتخاذ روش و منش، برای این جریان از نان شب واجب تر است.
اتحاد و دوری از حب قدرت
پایبندی به
اخلاق و اصول اسلامی و ممزوج ساختن سیاست و دیانت به عنوان برگ برنده جریان
اصولگرایی شناخته می شود. هرقدر این جریان سیاسی به معنای حقیقی کلمه در تاکتیک ها
و استراتژی ها به این مشی اساسی نزدیک شود و در کنار آن، داشتن دغدغه مردم به اصلی
ثابت در تاروپود این جریان تنیده شود یقینا جلب اعتماد افکارعمومی و مردم بیش از
گذشته در دسترس خواهد بود. از سوی دیگر، اختلاف نظر در هر مجموعه ای امری بدیهی
ست، اما اگر اختلاف نظرات به درگیری سیاسی و حیرانی مبدل شود، اعتماد و اعتبار از
آن مجموعه رخت برخواهد بست.
این نکته در احزاب و جریان های سیاسی به شکل ویژه تری
خودنمایی می کند. اگر عمل و گفتار در جریان سیاسی و چهره های شاخص آن از نگاه مردم
تطابق نداشته باشد دیگر هیچ کاتالیزور و فرآیندی توان چرخاندن سر جامعه و جلب نظر
ان ها به رفتارها و گفتارهای جریان سیاسی مدنظر را ندارد.
از دگرسو، مادامیکه
اختلافات گروهی به و قبیله گرایی منجر شود نمی توان جامعه و مردم را با خود همراه
دید. واکنش افکارعمومی به کنش گری سهم خواهانه، بی تفاوتی و بی اعتنایی است.
یکی از اشتباهات بزرگ جریان اصولگرایی خصوصا در انتخابات مجلس در سال 94، سهم خواهی هایی بود که عملا لیست تهران و برخی کلانشهرها را تبدیل به ملغمه ای از بعضا چهره های بی اثر و کم اقبال در بین مردم کرد. لیستی که ارمغان سهم خواهی و صدالبته عدم دوراندیشی در اردوگاه اصولگرا بود.
توجه به دغدغه مردم
جریان
اصولگرایی اگر واقعاً دغدغه مردم را دارد باید این را در عمل نشان دهد. خیلی از
خدمات و پاسخگویی به مطالبات مردم نیازمند حضور در قدرت نیست. اگر جریان انقلابی
خارج از دایره قدرت در مسیر خدمت رسانی به مردم گام بردارد، انجاست که جامعه
در بزنگاه ها و ایام انتخابات، انشاء جریان انقلابی را پای صندوق به زیباترین شکل
ممکن مشق خواهند کرد.
جریان انقلابی باید فهرست این اقدامات را تهیه کند و برای
آنها برنامه ای جامع و عملیاتی ارائه کند. باید تریبون مشکلات مردم و امدادگر حل
مشکلات آنها باشد، نه یک گروه سیاسی که برخلاف شعارها دستیابی به قدرت به رکن رکین
سیاست ورزی و مکانیزم رفتاری او تبدیل شود.
جریان اصولگرایی باید رسم گفتوگو، نقد درونگفتمانی و اخلاق سیاسی را بازتعریف کند و از ادبیات تخریبی به ادبیات سازنده و محترمانه تغییر رویه دهد. این جریان سیاسی اگر در اندیشه بهبود کنشگری در سپهر سیاست داخلی ست باید ضمن نقد جدی و عالمانه، به فکرهای متفاوت نیز احترام بگذارد. تمام طول سال انتخابات نیست. نباید الزاماتی که نقدهای صریح انتخاباتی خواه نا خواه فراروی این جریان سیاسی قرار میدهد را به طول سال تسری داد.
ضعف تطابق گفتمان سازی و آرمانخواهی با مسائل روز مردم
جریان
اصولگرایی در گفتمان سازی با اشکالاتی ساختاری مواجه است که باید آنها را در
بلندمدت به سود جبهه انقلاب حل کند. امروز رسانه های انقلابی، نخبگان متعهد و
متخصص، حوزه های علمیه و جنبش های دانشجویی و بسیاری از جریانات دیگر نقش گفتمانسازی
را که در ان مسائل روز جوانان و جامعه نیز در ان دیده شده باشد، به شکل درستی ایفا
نمیکنند.
غیرفعال بودن این کانونها در نهایت ضعف گفتمانی جبهه انقلاب را موجب می
شود. این در حالیست که فعال شدن این گسل های جریان ساز دستوری نیست. ضعف هایی که
در حوزه آرمان خواهی و گفتمان سازی از جریان اصولگرایی در جامعه رویت می شود تبدیل
به پاشنه آشیل این جریان سیاسی شده که سبب شده جریان رقیب با همراهی خواسته یا
ناخواسته رسانه های معاند، در بزنگاهها بر روی آن ها تکیه کند و میکوشد با
پُررنگ کردن آن ها بازی را به نفع خویش یکسره نماید.
باید با این ذهنیتها فعال مواجه شد نه منفعل. به عبارت دیگر اگر به واسطهی فضاسازی رسانهای تصویر سیاهی از برخی چهرههای انقلابی و یا جریان های منتسب به جبهه انقلاب ارائه شده، باید این تصویر را در روندی فعال و در تعامل مستقیم با مردم تا حد ممکن عوض کرد.
بهره سخن:
مشی جریان اصولگرایی در صورت تحقق اصولی و صحیح مختصاتش می تواند جامعه را با خود همراه ببیند. جامعه امروز ایران پیچیدگی های خاص خود را دارد. اما نکته اساسی اینجاست که تطابق شعارها و رفتارها، دغدغه مندی حقیقی، داشتن مانیفست متقن برای بهبود زندگی و افزایش سطح رفاه جامعه از سوی هر جریان سیاسی که باشد می تواند مردم و افکارعمومی را با خود همراه کند. حال که جریان اصولگرایی بازی های مجازی سیاسی و جنگ های روانی پیش از انتخابات را – حال به دلیل پایبندی به اصول اخلاقی یا هر دلیل دیگر – به جریان رقیب واگذار کرده، ناچارست ضمن درانداختن طرح ها و برنامه های برای ایجاد تحول مثبت در سطح زندگی مردم، تعامل مستقیم با افکارعمومی را در دستور کار قرار دهد تا حقایق برای مردم و جامعه به دور از بازی های سیاسی آشکار و هویدا شود.