به گزارش راهبرد معاصر، رهبر معظم انقلاب به مناسبت فرا رسیدن جشن نیمه شعبان و ولادت حضرت صاحب الزمان (عج) سخنرانی تلویزیونی داشتند و در این سخنرانی چند موضوع مهم را مطرح کردند. یکی از موضوعات مهم مطرح شده توسط حضرت آیت الله خامنهای(حفظهاللهتعالی)، موضوع حمایت از نیازمندان است. ایشان اعلام کردند که نباید در ایام شیوع بیماری کرونا و وضعیت بد اقتصادی از نیازمندان غافل شد و همواره باید حامی این افراد بود. این فرمان رهبری معظم انقلاب باعث تشکیل پویشی به نام #رزمایش_همدلی در بین کاربران شد و کاربران فضای مجازی دست به دست هم دادند تا اقدامات عملی خود در این باره را به اشتراک بگذارند.
رزمایش همدلی و «رزمایشی برای کمک مؤمنانه به نیازمندان» که در بیانات رهبر معظّم انقلاب در مواجهه با ابتلاء عمومی و اجتماعی کرونا مورد تأکید مکرّر قرار گرفته است، دارای مبنای عمیق دینی برای خروج از ابتلائات و رسیدن به فرج و گشایش است. برای فهم جایگاه ابتلائات اجتماعی و به طور خاصّ ابتلاء اجتماعی که در نتیجه شیوع ویروس کرونا به وجود آمده است، ابتدا لازم است فلسفه ابتلائات الهی در این دوران و نسبت آن با ظهور فهم شود؛ و راهکار اجتماعی آن در این خصوص تبیین شود.
ابتلاء به معنای آشکار شدن باطن و درون است. انسانها در امتحانها و ابتلاها، «حقیقت» و «ما فی الضّمیر» خود را آشکار میکنند. مؤمن در ابتلاء و امتحان الهی ایمان خود را به منصه ظهور میرساند و آن را تثبیت و تشدید میکند و مشرک و کافر هم شرک و کفر خویش را آشکار میکند. انسان هم در نعمتها و خوشیها و هم در کشاکش سختیها و بلایا امتحان میشود پس هم نعمتها ابتلا هستند و هم سختیها.
فلسفه وجودی ابتلائات، رشد انسان و جامعه از یک سو و تمییز و خالص سازی مؤمنین از غیر مؤمنین از سوی دیگر است. به این معنا که مؤمنین با صبر بر بلا، بندگی خود و تسلیم بودن در مقابل اراده حق را در خود تقویت میکنند و غیر مؤمنینی که چه بسا در پوشش نفاق و دورویی در شرایطی که اظهار ایمان برای آنها منفعت دارد تظاهر به ایمان میکردهاند، در ابتلائات منفعتی در تظاهر به ایمان نمیبینند و کفر آنها آشکار میشود. با این نگاه، ابتلائات و سختیها برای انسان در مسیر ایمان، رحمت و موهبتی الهی است که با صبر در مقابل آنها به فرج و گشایش میرسد. در این مسیر انسان هم باید صبر و توکّل کند و هم از خداوند طلب رفع بلا کند.
این که در روایات ما فرمودهاند: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ یُمَحَّصُوا وَ یُمَیَّزُوا وَ یُغَرْبَلُوا وَ یُسْتَخْرَجُ فِی الْغِرْبَالِ خَلْقٌ کَثِیرٌ» مردم تمحیص میشوند و تمییز داده میشوند و غربال میشوند، این سنّت الهی است برای محض شدن و خالص سازی و روشن است که هرچه ابتلائات سختتر میشود این خالص سازی شدیدتر میشود.
ابتلائات در دوران آخرالزمان سرعت پیدا میکند. به طوری که گاهی در لحظههای کم حوادث زیاد محقق میشود و این امر به خاطر توانایی و رشد انسانها در این دوران است که قدرت و تحمل این حجم ابتلائات را دارند. چرا که بلا برای رشد انسان و در تحت اراده و تدبیر الهی است و ابتلاء هر کس به اندازه قدرت و طاقت او است؛ لذا اگر کسی در دوران آخرالزمان بخواهد به سادگی و بی خیالی زندگی خود را بگذراند دچار خسران میشود، چرا که حوادث پی در پی و سنگین محقق میشود و اگر کسی با غفلت بخواهد از این ابتلائات عبور کند، نمیتواند پا به پای حوادث پیش بیاید و خود را با زمانه خویش هماهنگ کرده و تکلیف خود را در حوادث انجام دهد تا رشد لازم برای او محقّق شود.
هرچه به زمان ظهور نزدیکتر میشویم بلاها بیشتر و سختتر میشود. بعضی از اولیا میگفتند: «شرایط این ابتلائات آنقدر سخت میشود که ما نمیدانیم برای بودن در دوران ظهور و فرج دعا کنیم یا اینکه بترسیم که نکند که خدای ناکرده اگر این دوران را درک کنیم، از ابتلائات و حوادث جا بمانیم». در دورههای دیگر سالم ماندن در بلاها راحتتر است، ولی در دوران فرج همچنان که رشد خیلی عالیتر است، سقوط هم به نسبت بیشتر است.
این خالص سازی و محض شدن که غایت آن رسیدن به فرج و ظهور امام زمان (عج) است، در دو سطح فردی و جمعی محقّق میشود. اگر ابتلاء فردی بود، به سمت محض شدن در اطاعت فردی پیش رفته و به سمت فرج و ظهور فردی و انفسی حرکت میکنیم و اگر ابتلاء جمعی شد و در مقابل آن، طاعت و عمل نیز جمعی شد، به سوی فرج جمعی و ظهور در مرتبه کلّی حرکت میکنیم.
پس اینکه در علائم ظهور، ابتلائاتی ذکر شده است برای این است که ما رشد کنیم و به سوی ظهور حرکت کنیم. «مَا مِنْ قَبْضٍ وَ لَا بَسْطٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهِ مَشِیئَةٌ وَ قَضَاءٌ وَ ابْتِلَاء». هیچ قبض و بسطی نیست مگر اینگه به اراده الهی است و ابتلایی است برای خالص سازی و محوضت.
اگر جامعهای با عمل اختیاری و طاعت به سمت خالص شدن ایمان و محض شدن پیش رفت، ابتلائات و بلایایی که برای محض شدن جامعه لازم است و مقدّر شده است، برداشته میشود. چراکه فلسفه وجودی این ابتلائات محض شدن و خالص سازی است و با تحقّق این هدف، ضرورتی بر وقوع این ابتلائات وجود ندارد. به همین دلیل است که بخشی از ابتلائات مقدمه ظهور در آخر الزّمان، علائم غیر محتومی است که بداء میپذیرد و میتواند برداشته شود و محقّق نشود یا بالعکس تشدید شود. چون غایت این ابتلائات محض شدن و خالص شدن جامعه است که لازمه و مقدّمه ظهور است و این ابتلائات در این مسیر طریقیت دارد نه موضوعیت؛ و اگر غایت ابتلا محقق شود، آن ابتلاء برداشته میشود.
اگر در راستای خالص سازی باشیم، با هر عملی و اطاعتی که در مسیر شریعت انجام میدهیم، خالصتر میشویم و به فرج که اوج این خالص شدن است، نزدیک میشویم؛ و در نقطه مقابل، هر خطا و معصیتی ما را از خالص شدن و از فرج دور میکند. اگر در نظام کمال فردی و حرکت به سمت ظهور و ملاقات امام، تعلقات دنیایی انسان افزایش یابد، و انسان از امتثال امر فاصله بگیرد، برای بازگشت فرد مؤمن به محض ایمان، ابتلائات و شدائد برای او قرار داده میشود، اما اگر کسی با طاعت به سمت رضایت خدا حرکت کرد، آن اتبلائات برداشته میشود و حرکت سرعت میگیرد. به همین جهت است که انبیاء سرعت در سیر و سرعت در وصال و لقاء و فرج دارند، امّا دیگران که افتان و خیزان حرکت میکنند و گاهی دچار غفلت میشوند، با ابتلائات به مسیر بازگردانده میشوند. البته ابتلاء به بلاها و سختیها برای انبیاء و اولیاء هم وجود دارد، امّا این ابتلاها برای کسانی که دچار غفلت شوند، برای رفع غفلت و تطهیر از گناهان است و برای انبیاء و اولیای الهی برای ترفیع درجه است.
در بیان فلسفه انجام اقدامات جهادی ناگزیر ابتدا باید به مفهوم جهاد و فلسفه جهاد در اسلام بپردازیم، جهاد در فرهنگ اسلامی معنای عامی دارد، واژه جهاد از ریشه جهد و به معنای کوشش و فعالیت است که این کوشش و مبارزه میتواند در عرصه های مختلفی مانند مبارزه با امیال درونی (جهاد اکبر) و یا کوشش و مبارزه در راه دفاع از اسلام ، عمل به دستورات اسلامی و ترویج تعالیم دینی (جهاد اصغر) باشد .
آیات و روایات بسیاری وجود دارد که ضرورت و اهمیت مسئله ی جهاد را برای ما مشخص می سازد که در ذیل به تعدادی از آن ها اشاره میشود:
«وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ» (سوره عنکبوت، آیه 69)
و کسانی که برای [به دست آوردن خشنودی] ما [با جان و مال] کوشیدند، بیتردید آنان را به راه های خود [راه رشد، سعادت، کمال، کرامت، بهشت و مقام قرب] راهنمایی می کنیم و یقیناً خدا با نیکوکاران است.
قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : «المُجاهِدونَ فی سَبیلِ اللَّهِ قُوّادُ أهلِ الجَنَّةِ».«بحار الأنوار، ج 8، ص 199»
رسول خدا (ص) فرمودند: «رزمندگان در راه خدا، راهبران اهل بهشت اند».
همان طور که از سخنان فوق نتیجه می شود رسیدن به سعادت واقعی که همان قرب الهی است بدون مجاهده در راه او ممکن نیست و این مجاهدان فی سبیل الله هستند که نزد پروردگار مقرب تر هستند، بنابراین هر کس که قصد رسیدن به قرب الهی را دارد باید پا در میدان جهاد بگذارد که این حرکت میتواند از طریق اموال و داراییهای شخص و یا جسم فرد و یا در جهاد اکبر از طریق نفس ملامتگر وی صورت گیرد .
جهاد اکبر، گمشده ی حقیقی عصر حاضر و علی الخصوص دهه های دوم و سوم انقلاب ،گوهر برازنده ای است که مقدمه راه گشای آن جهاد اصغر است. اگر چه جهاد اصغر در برهه ای از زمان، دفاع مظلومانه ملتی از ارزش های دینی خود بوده است ، اما اکنون نیز باب جهاد اصغر همچنان باز است. شاید بتوان گفت اقدامات جهادی، جهاد اصغری است که به واسطه آن اعضاء و جوارح انسان توفیق می یابند تا چند روز از سال را در خدمت خداوند قرار گیرند.
« إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سَبيلِ اللَّهِ ... » ( سوره انفال آیه 72 )
«همانا کسانى که ایمان آورده و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد کردند ...»
در روزگاری که هر چه میگذرد انسان در منجلاب ظواهر و تعلقات دنیوی بیشتر دست و پای میزند، سفر از زندگی روزمره، تنها راه نجات و یگانه راه مقابله با هجمههای دنیایی و شیطانی است. هجرت می تواند مبدا تحولی عظیم باشد برای فرار از روزمرگی و ترک عادات. به تحقیق هجرت دسته جمعی گامی استوار تر و هجمه ای محکم تر است که سفر جهادی آن را برای مسا فران خود به ارمغان می آورد .
« وَ ما لَکُمْ أَلاَّ تُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ ميراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ » ( سوره حدید آیه 10 )
چرا در راه خدا انفاق نکنید در حالی که میراث آسمانها و زمین همه از آن خداست. ( و کسی چیزی را با خود نمی برد)
انفاق از فرایضی است که آیات و روایت بسیار بر آن تاکید دارند. چنانکه خداوند متعال خود ضامن گشایش ابواب خیر و برکت بر انفاق کنندگان شده است.
در ماجرای ملاقات «علی بن مهزیار» با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)، فرستاده امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) از او سوال میکند کهای ابوالحسن چه میخواهی؟ میگوید امامی که در غیبت است. فرستاده جواب میدهد که او در غیبت نیست و حجاب میان شما و او اعمال بد شما است.
وقتی علی ابن مهزیار با فرستاده امام همراه شد و به محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) رسید، امام (عجل الله تعالی فرجه) فرمودند:ای ابوالحسن، ما شب و روز منتظر ورودت بودیم، چرا این قدر دیر نزد ما آمدی؟
علی بن مهزیار عرض کرد: آقای من! تاکنون کسی را نیافته بودم که دلیل و راهنمای من به سوی شما باشد.
فرمودند؛ آیا کسی را نیافتی که تو را به سوی ما راهمایی کند؟! بعد انگشت مبارک را به روی زمین کشیده، سپس فرمودند: «لَا وَ لَکِنَّکُمْ کَثَّرْتُمُ الْأَمْوَالَ، وَ تَجَبَّرْتُمْ عَلَى ضُعَفَاءِ الْمُؤْمِنِینَ، وَ قَطَعْتُمُ الرَّحِمَ الَّذِی بَیْنَکُمْ، فَأَیُّ عُذْرٍ لَکُمْ الْآنَ؟» نه (اینطور نیست!) «لکن شما اموالتان را فزونی بخشیدید، و بر بینوایان از مؤمنین سخت گرفتید، آنان را سرگردان و بیچاره کردید، و رابطه خویشاوندی را در بین خود بریدید (صله رحم انجام ندادید) دیگر شما چه عذری دارید؟»
علی ابن مهزیار میگوید عرضه داشتم؛ توبه، توبه، عذر میخواهم. این رفتار ما را ببخشید و نادیده بگیرید.
ائمه علیهم السلام در روایات شریف یک اصل و قاعده کلّی بیان نموده اند و آن این است که «تغییر رابطه با مؤمنین منجر به تغییر رابطه با امام میشود». ولایت و رابطه مؤمنین، نسبت مستقیم با رابطه ولایی با امام دارد. این قاعده همه شئون زندگی فردی و اجتماعی مؤمنین را در بر میگیرد و حتّی به ساحتهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در تعاملات درون یک جامعه یا ارتباط دو جامعه با یکدیگر نیز کشیده میشود.
این رعایت حقوق و محبّت از والدین و ارحام انسان شروع میشود و سپس دایره آن به بستگان نسبی و سببی و بعد هم به برادران و خواهران ایمانی توسعه مییابد. البته اگر والدین و ارحام انسان از مؤمنین و شیعیان باشند، که عموم ما اینگونه هستیم، این حقوق سنگینتر میشود! چرا که رابطه اخوّت ظاهری و خویشاوندی نسبی، با رابطه اخوّت ایمانی و نسبت ایمانی منطبق میگردد.
در روایتی از امام صادق (ع) هست که فرمودند؛ «الْمُؤْمِنُ الْمُحْتَاجُ رَسُولُ اللَّهِ تَعَالَى إِلَى الْغَنِیِّ الْقَوِیِّ فَإِذَا خَرَجَ الرَّسُولُ بِغَیْرِ حَاجَتِهِ غُفِرَتْ لِلرَّسُولِ ذُنُوبُهُ وَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَى الْغَنِیِّ الْقَوِیِّ شَیَاطِینَ تَنْهَشُه» مؤمن محتاج فرستاده خداوند متعال نزد توانگر نیرومند است؛ و اگر آن رسول نیازمند، بدون دریافت حاجت از نزد آن غنی و توانگری که میتوانست حاجت او را اجابت کند بازگردد، خداوند گناهان آن مؤمن محتاج را میآمرزد و برآن توانگر نیرومند شیاطین را مسلّط میسازد که به او گزند رسانند و او را از مسیر هدایت دور سازند! و مؤمن هم در این روایات، همه مراتب را شامل میشود! نه اینکه تنها مراتب عالی ایمان منظور باشد. خود این ابتلای اجتماعی میتواند محملی برای رفع حوائج مؤمنین باشد. این حوائج هم تنها به حوائج مادّی محدود نمیشود! نیاز مالی، نیاز معرفتی، نیاز مشورتی و ... مؤمنین و حتی یک التماس دعا برای رفع بیماری و غم و اندوه و ... آنان را میتواند شامل شود.
مقام معظم رهبری در اولین مواجههها با ابتلای ویروس کرونا فرمودند «یک قضیّهای است پیش آمده، یک مدّتی است -مدّتی که انشاءالله خیلی طولانی نخواهد بود- این برای کشور وجود خواهد داشت، بعد هم رخت برمیبندد و میرود. تجربیّاتی که ما در این زمینه به دست میآوریم و فعّالیتی که مردم میکنند، دستگاهها میکنند و در واقع یک رزمایش عمومی در این زمینه انجام میگیرد، این میتواند یک دستاورد باشد. اگر این دستاوردها را داشته باشیم، بلا برای ما تبدیل میشود به نعمت، تهدید تبدیل میشود به فرصت؛ که خوشبختانه من شنیدم در مردم هم از این قبیل همکاریها و محبّتها زیاد هست. فرض بفرمایید که دکاندار بیرون دکانش در خیابان، شیر آب گذاشته و وسایل شوینده گذاشته که رهگذرها اگر مایلند بیایند آنجا دستشان را صابون بزنند -من باب مثال- خب اینها خیلی با اهمّیّت است. یا فلان پرستار، عروسی خودش را عقب انداخته برای اینکه بتواند به این کار برسد؛ یا بعضیها کمکهای مالی مثلاً در مجموع میکنند؛ اینها بسیار کارهای خوبی است. این در واقع یک رزمایش عمومی مردمی و دستگاههای ذیربط است که انشاءالله امیدواریم دستاورد خوبی برای کشورمان داشته باشد». روز عید نیمه شعبان نیز با اشاره به مصادیق دیگری از این نحوه مواجهه در خواست نمودند این رزمایش با کمک به مؤمنین محتاج امتداد یابد و از آن به «رزمایشی برای کمک مؤمنانه به نیازمندان» در ماه مبارک رمضان تعبیر نمودند.
این بیان، این رزمایش همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان، یک راهکار حقیقی عبور از بیماری کرونا است.البته این رابطههای ایمانی همیشه برای ما مقدور بوده، اما یک وقتی هم ممکن است به لحاظ ظاهری از جهت منع و لزومی که شرعا و عقلاً هست، از برخی مراودات و روابط محروم شویم. مثل الآن بواسطه این عارضه ویروس کرونا مراودات ما محدود شده، ولی قدری از این مراودات باقی است، باید آن میزان که ممکن است را قدر بدانیم و این روابط را مستحکم کنیم.
اگر کسی در خانه هست، روابط خانوادگی افرادی که در خانه با همدیگر هستند را رعایت کند. اگر برای او امکان دارد از نیازمندان و کسانی که کسب و کارشان تعطیل شده در خویشان و همسایگان با کمک مالی با رعایت ملاحظات حفظ آبرو و عزّت مؤمن و به نحوی که حتی او متوجّه نشود، از مؤمنین تفقّد کند.
در روزهایی که ویروس کرونا در اقصی نقاط جهان جولان میدهد و روی دیگر سکه تمدن غربی را برای همگان برملا میکند؛ در روزهایی که دزدهای متمدن و گردنهگیرهای موبورِ کراواتی دستکشهای مخملینشان را درآوردهاند و اقلام بهداشتی متعلق به دیگر کشورها را مصادره میکنند تا به مردمِ وامانده در بحران «دستمال توالت» خود هدیه کنند؛ در روزهایی که در کشور یانکیهای مدعی، پرستاران «پلاستیک زباله» به جای روپوش پزشکی استفاده میکنند تا کرونا نگیرند؛ در روزهایی که حقوقبشردانها، پیرمردها و پیرزنها، این «گروههای در خطر مرگ به واسطه کرونا!» که اتفاقا خیلی هم به درد «جهان صنعتی» نمیخورند را در میانهی خیابانها رها کردهاند؛ در ایران، مهد تشیع و ام القرای جهان اسلام، حکیمی فرزانه فرمان «رزمایش همدلی» را صادر کرده است تا جهان ببیند و بنگرد و بفهمد و بداند که از «کرخه» تا «راین» میلیونها سال نوری فاصله است! در حالی شاگردان مکتب سیدالشهداء و دلدادگان انقلاب سیدروحالله، پای کار مردم و جانبر کف ایستادهاند و فعالانه، مردانه و مجاهدانه مشق عشق میکند، که نوادگان «بنجامین فرانکلین» و «توماس جفرسون» و «جرج واشینگتن» همچنان مروّجان «stay at home» اند!
خلاصه اینکه «رزمایش همدلی» مطرح شد تا لشکریان حق را بسیج کند و بسیج لشکریان حق را جهانی نماید. ویروس کرونا هر چه نداشت، اقلا به اهل فهم فهماند که «آینده از آن انقلاب اسلامی است»؛ البته به شرطی که «ملت ایران از راهی که انتخاب کرده است برنگردد». راهِ «جهاد» و «خون» و «جنون»...
در راستای عمل به منویات رهبر معظم انقلاب و گرهگشایی از مصائب و مشکلات مردم، گروههای جهادی باید شکلی متحد و آرایشی جبههای بگیرند و از کلنیهای خودساخته دربیایند. این روزها که رزمایش همدلی مطرح شده است بیشتر از گذشته باید فرمودهی رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه «ما اگر بخواهیم در مقابل این جبهه کار کنیم، هم باید تنوع داشته باشیم، هم ابتکار داشته باشیم، هم باید انگیزه داشته باشیم، هم باید برنامه داشته باشیم؛ کارمان برنامۀ هدایت شده باشد و این نمی شود مگر با (( تشکیل جبهه)). این طرف هم بایستی جبهه تشکیل داد. از افراد و حتی مجموعهها، به تنهایی کار بر نمیآید، باید یک کار وسیع جبههای انجام داد» مورد بازخوانی و تامل قرار گیرد.