به گزارش راهبرد معاصر، در 23 آوریل 2020م آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل متحد، در کنفرانس خبری اعلام کرد: « جهان ما در مقابل یک دشمن مشترک ایستاده است یعنی کروناویروس. این ویروس بدون در نظر گرفتن قومیت یا نژاد، ملیت و مذهب همه را مبتلا می کند. این ویروس بی رحمانه به همه ضربه می زند. در عین حال درگیری های مسلحانه نیز در جهان در حال وقوع است.» وی تاکید کرد: « ویروس مخرب به وضوح بی عقلی و دیوانگی جنگ را نشان می دهد. برای همین امروز از همه در اقصاء نقاط جهان می خواهم که آتش بس اعلام کنند.»
یکی از این مناطق درگیری، استان ادلب سوریه می باشد که از یک سو نیروهای نظامی رئیس جمهور بشار اسد قرار دارند که از سوی روسیه حمایت می شوند و از سوی دیگر شاهد مداخله نظامی ترکیه و حمایت آنها از شبه نظامیان ضد اسد از جمله گروه های تروریستی هستیم. اگر چه قبل از درخواست دبیرکل سازمان ملل، در ادلب شاهد یک توافق شکننده (5 مارس) بین روسیه و ترکیه هستیم؛ اما قاطبه تحلیلگران و کارشناسان بر این عقیده هستند که این توافق پایدار نخواهد ماند.
کلمه ادلب به زبان آرامی از دو واژه Adad ( خدا) و Lib ( مرکز) نشات گرفته است. یکی از متغیرهای ژئوپلیتیک مهم ادلب، نزدیکی این استان از غرب به لاذقیه می باشد – جایی که پایگاه هوایی حمیمیم با بیش از 1000 نیروی نظامی روسی در آن واقع شده است. اهمیت دیگر ادلب بر این امر است که با ظهور جنگ در سوریه، ادلب نخستین مرکز معترضان اخوان المسلمین سوریه و سایر گروه های دیگر اهل سنت علیه بشار اسد می باشد. پس از آن ادلب به پایگاه امن گروه های مختلف جهادی تبدیل شد که از رقه به سمت شمال غرب سوریه پناه آورده بودند.
ادلب یکی از چهارده استان سوریه است که در شمال غربی سوریه در مرز با ترکیه واقع شده است و تقریبا دو برابر لوکزامبورگ می باشد. بر اساس گزارش سازمان ملل ، جمعیت این استان حدود 3 میلیون نفر بوده است اما بعد از جنگ نیمی از آن ها به دلیل فرار از جنگ آواره شده اند. بسیاری از تحلیلگران بر این باور هستند که بعد از حمص، حلب، غوطه شرقی و درعا، آخرین میدان نبرد پیروزی ارتش سوریه بر شورشیان استان ادلب می باشد. بر اساس گزارش سازمان ملل بیش از 30 هزار شبه نظامی شورشی در این استان قرار دارند که 10 هزار آن از سوی سازمان ملل به عنوان گروه تروریستی شناسایی شده اند.
پس از چند هفته درگیری مداوم و سنگین میان ارتش سوریه، جنگنده های روسی و نیروهای مقاومت به رهبری ایران با ارتش ترکیه در ادلب، سرانجام در 5 مارس توافقی میان رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور برای آتش بس در ادلب به امضا رسید. طرفین در این توافق نامه بر استقلال کامل، وحدت و تمامیت ارضی سوریه تاکید کردند. آن ها همچنین بر این صحه گذاشتند که منازعه سوریه هیچ راه حل نظامی ندارد و این بحران را تنها میتوان از طریق یک راه حل سیاسی که توسط خود سوریها و با حمایت سازمان ملل رهبری و اجرا شود، حل و فصل کرد. اردوغان و پوتین همچنین بر جلوگیری از وخیم شدن اوضاع انسانی، تضمین حفاظت از غیرنظامیان، ارائه کمکهای بشردوستانه به نیازمندان بدون مطرح کردن هیچ گونه پیش شرطی و بازگشت داوطلبانه آوارگان سوری به خانههایشان تأکید کردند.
این توافقنامه همچنین شامل چند بند زیر است؛
۱ ـ توقف درگیریها و اقدامات جنگی در خط تماس در منطقه کاهش تنش در ادلب
2 ـ ایجاد یک گذرگاه امن به عرض شش کیلومتر به سمت شمال بزرگراه "ام۴" و شش کیلومتر به سمت جنوب این بزرگراه به منظور اتخاذ استانداردهای دقیق برای عبور و مرور امن از طریق کانالهای ارتباطی وزارت دفاع روسیه و ترکیه طی هفت روز
۳ ـ آغاز گشت زنیهای مشترک روسیه و ترکیه از ۱۵ مارس (۲۵ اسفند) در طول بزرگراه ام۴؛ از شهرک "ترنبه" در دو کیلومتری سراقب تا شهرک "عین الحور".
کریشنان سرینواسان دیپلمات بازنشسته هند در یادداشتی در سایت « the Hindu» بر این عقیده است که اختلاف و تضاد دیدگاه بازیگران دخیل در بحران ادلب عامل شکست توافق نامه مسکو می باشد. وی معتقد است در ضلع نخست، دولت بشار اسد و حامیان وی از جبهه مقاومت قرار دارند که خواهان بازپس گیری سرزمین های اشغالی از گروه های تروریستی هستند. در ضلع دوم ترکیه در راستای تامین منافع ژئوپلتیک خود درصدد است با مداخله در سوریه همانند لیبی، نقش برجسته و اصلی در جهان عرب ایفا کند. آنکارا در این بحران همچنین از مسئله پناهندگان به عنوان ابزاری برای چانه زنی بهره برده است که برای نمونه می توان به دریافت کمک 4.5 میلیارد دلاری از اتحادیه اروپا اشاره کرد. ضلع سوم ماجرا نقش مسکو در سوریه است که آن ها از بحران سوریه به عنوان مکانی برای گسترش نفوذ و قدرت خود در منطقه غرب آسیا استفاده کرده اند. اولویت اصلی مسکو دربحران سوریه افزایش قدرت و نفوذ در عرصه داخلی سوریه و تحکیم جایگاه و موقعیت پایگاه هوایی و دریایی این کشور می باشد. آن ها درصدد این هستند از طریق سازوکار مذاکره با حداقل هزینه و تلفات، بشار اسد در قدرت باقی بماند. در مجموع اولویت های راهبردی متضاد در بحران سوریه باعث شده هر گونه توافق نامه مذاکره برای حل و فصل مناقشه با بن بست روبرو شود.