به گزارش راهبرد معاصر؛ وقتی نوساناتی در بازار ارز ایجاد شود. این نوسان در تعادل عرضه و تقاضای داخلی و تعادل بازار کالایی و تعادل تولید در آن کشور تاثیر می گذارد و تعادل را عدم تعادل می رساند و اقتصاد از حالت رسمی و تثبیت شده به سمت بی ثباتی پیش می رود. در این فرایند با شدید شدن نوسانات شهروند عادی و بنگاههای اقتصادی و خانوارها به چه سمتی حرکت می کنند. این مسأله در آرژانتین نیز تجربه شد با بالا رفتن قیمت ارز و سقوط پول ملی دلاریزاسیون رخ داد و شهروندان می خواهند تمام دارایی خود را به دلار تبدیل کنند. این کار افزایش قیمت ارز را بالاتر می برد. وقتی پول داخلی میل به پایین دارد افراد اموال به دست می آورند از جمله سرمایه و ملک و طلا و... در کشورها برای دلاریزه نشدن وضعیت اقتصاد جرایمی تعیین می شود ولی کارایی این قوانین محل سوال است. چون راه حل اساسی این نیست و باید عرضه و تقاضای ارزی به جایی برسد که در مقابل تقاضایی که به طور مثال تجار و تولید کنندگان دارند عرضه ای نیز وجود داشته باشد.
کشورهایی که عموما تک محصولی هستند و محصولی چون نفت دچار مشکل تقاضا می شود و به کاهش قیمت شدید می رسد همواره کاهش تورمی وجود دارد و گفته می شود نفت پایین آمده است و دولت و بانک مرکزی نمی توانند ارز مورد نیاز را به بازار تزریق کنند در نتیجه تعادل بین عرضه خارجی و تقاضا وجود ندارد. یعنی در زمانی که قیمت نفت بسیار پایین این نوسان ایجاد می شود. به نظر می اید، عامل تحریم و سرکوب تولید بر اثر تحریم و کرونا از دلایل مهم شدت افزایش قیمت ارز است در چنین شرایطی ارزش پول ملی کاهش پیدا می کند.
تمام کشورهایی که بازدهی تولید ضعیفی دارند و افراد به جای اینکه پول خود را در تولید قرار بدهند آن را در سایر بازارها سرمایه گذاری می کنند و جذابیت به بازارهای طلا و سکه و ارز اختصاص داده می شود و حتی سرمایه ها به این سو می آیند. کار اصولی این است که ما بازدهی تولید را افزایش بدهیم و تمام فرایندها از جمله سیستم بیمه و گمرک و مالیات و... هماهنگ باشند و جاذبه واقعی درآمدزا برای تولید ایجاد شود. تا به آن مرحله نرسیده ایم تزریق ارز توسط بانک مرکزی می تواند مفید باشد. همچنین اقدامات کنترلی و نظارتی، یعنی کسانی که برای کالا ارز گرفته اند باید بازگشت کالا و یا ارز را نشان بدهند. این مسیر چند سال گذشته نیز تجربه شده است و ما روشی را که مخاطره کمتری داشته باشد می شناسیم. وقتی پول داخلی کشوری رو به سقوط باشد مردم به جایگزین احتیاج دارند و اسم آن سیاست اقتصادی جایگزین است و به جای پول داخلی خود کالا جایگزین می کنند.
بحث قرعه کشی خودرو چند هفته ایی است که مطرح است که به لحاظ اقتصادی قرعه کشی یعنی توزیع رانت و چنین کاری هیچ گاه قیمت را پایین نمی آورد. شاید مسکن هایی موقت باشد که به گونه ای به فروش خودرو نظم بدهد ولی در طولانی مدت هیچ اثر مثبتی ندارد و حتی مضر است. وقتی عرضه کم است چه با قرعه کشی و چه بی قرعه کشی خلاء وجود دارد و تا این کسری وجود دارد عدم تعادل باعث بالا رفتن قیمت خواهد شد.
قیمت های بازار ارز به گونه ایی است که فکر می کنیم حباب است. حتی شاید قیمتی که اعلام شده خرید و فروش واقعی نداشته باشد و این حباب از جایی به بعد خالی می شود. تجربه در ایران نشان داده حباب ها در پروسه دو سه ماهه می ترکند.
تا به این جای کار می توان گفت، دولت عملکردی کلی دارد. دولت ها در کشور ما می خواهند بر استعدادهای خودشان تکیه کنند و به تولید داخل رسیدگی کنند که این ریسک کمتری دارد. ولی در برخی دولت ها تمام توان روی قراردادهای خارجی مثل برجام قرار می گیرد و زمانی که این امر محقق نشود برنامه های داخلی به چالش کشیده می شود. بخش بزرگی از وقت و فرصت ها و امکانات کشور مصروف بر خوشه چینی از زمین برجام بود ولی بحث خارجی بودن یک بخش این توافق و عدم دسترسی در این بخش و بدعهدی دولت های بزرگ شرایط را به گونه ای تغییر داد که فرصت های کشور از دست رفت.