به گزارش راهبرد معاصر، تاکنون مطالب زیادی در مورد پدیده "ملی گرایی/Nationalism" به رشته تحریر درآمده است (در قالب های مختلف نظیر کتاب، گزارش، مقاله و غیره). با این حال، اکثر ما، تصویری از ملی گرایی را در ذهن داریم که نقطه اتکای اصلی آن بر بحث تفوق و برتری است. از این منظر، ملی گرایی به معنای داشتن حس برتری است: ما از شما بهتر هستیم. کشور ما از کشور شما بهتر است یا مثلا با عرص پوزش، آنگونه که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا طی یک لفاظی منزجر کننده گفت: کشور شما شبیه چاه توالت است اما کشورما اینگونه نیست!
در این معنا، ملی گرایی به معنای وطن پرستی نیست که تمایل برای کار از جانبِ هموطنان با هدف دفاع از ارزشها و ساختن چیزی مثبت باشد. ملی گرایی همچنین روح جمعی نیست که قصد دارد مردم را به هر نحوی که شده به هم پیوند دهد. ملی گرایی هیچ ارتباطی با ارزش های دموکراتیک ندارد. رهبران اقتدارگرا نیز می توانند ملی گرا باشند(کما اینکه اغلب مدعی این مساله هستند). ملی گرایی هیچ ارتباطی با حاکمیت قانون و یا عدالت ندارد. ملی گرایی در بطن خود، متکی بر پدیده "رقابت منفی" است. ملی گرایان به دلایلی اقدام به ایجاد دیوار میان جامعه خود و دیگران می کنند زیرا آن ها می خواهند بگویند که ملت ما بهتر از دیگر ملت ها هستند. دلیل مشخصی برای این سوال وجود دارد که چرا ملی گرایی اغلب در گذشته به خشونت منتهی شده است: زیرا اگر ما به معنای واقعی کلمه بهترین ملت هستیم، دیگران انگار حق ندارند در کنار ما زندگی کنند و یا حق ندارند در برابر آنچه مطلوب ماست مقاومت کنند.
بدون تردید، مردم به شیوه دیگری در این رابطه عمل می کنند. آن ها می گویند: ما فقط در حال دفاع کردن از حق خود به عنوان یک "ملت استثنایی" هستیم. ما می خواهیم هرکسی در کشور خودش بماند. ما فقط فرهنگ خودمان را دوست داریم. با این حال، گزاره هایی از این دست، دقیقا آن چیزهایی نیستند که ملی گرایان واقعا به آن ها فکر می کنند و هرکسی نسبت به آن ها شناخت دارد. ملی گرایان از برابری و ضرورت آن در میان ملت ها حرف می زنند اما در واقع، به نوعی جنون "خود برتربینی" اعتیاد دارند. آن ها می گویند کشور ما از کشور شما بهتر است پس لطفا از کشور ما فاصله بگیرید.
من دقیقا زمانی متوجه این مساله در آمریکا شدم که دونالد ترامپ شعار "اول آمریکا/First America" را سر داد. درست به همین دلیل است که وی به دنبال آن بود تا در مرز مکزیک دیوار مرزی بسازد. این مساله در نوع خود میزان نفرت از آمریکایی ها را در میان مهاجران و مردم مکزیک به شدت افزایش داده است. ترامپ مهاجران را انسان های زبون و حقیری خطاب می کند که با ورود خود به آمریکا، وضعیت این کشور را خراب می کنند. ترامپ و طرفداران دو آتشه اش بارها و بارها بر شعارهای ملی گرایانه تاکید کرده اند زیرا این نوع از ملی گرایی، برای تقویت موضع خود نیاز به "تکرار" دارد. این نوع از ملی گرایی باید در شعر، سرود، موسیقی، و داستان های مختلف به مردم گوشزد شود. بانیان این نوع از ملی گرایی بایستی به طور مکرر، شواهدی را در تقویت این نوع از ملی گرایی ارائه کنند.
چه اتفاقی خواهد افتاد اگر جریان تقویت ملی گرایی (شبیه مدلی که در آمریکایِ ترامپ شاهد آن هستیم) متوقف شود؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر روایت های ملی گرایانه ای که از سوی رهبران ملی گرا مطرح می شوند، دیگر با واقعیات همخوانی نداشته باشند؟ ترامپ و هواداران وی وقتی با جهانی متفاوت با آنچه که پیشتر تصور میکردند مواجه شوند، چه باید بکنند؟ چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی آن ها ببینند که دیگر کشورها در حال ساخت دیوارهایی هستند تا خود را از آمریکا جدا کنند؟(زیرا خود را برتر از آمریکا می بینند).
در این نقطه بایستی یک مورد عجیب اما واقعی را مورد اشاره قرار داد: جهان در عصر پاندمی ویروس کرونا، به بهشت ملی گرایان تبدیل شده است. مرزها میان کشور بسته شده اند. کشورها صرفا به منابع خود متکی شده اند. نهادهای چندجانبه بین المللی نظیر سازمان بهداشت جهانی که برای فعالیت در چنین زمان های بحرانی ایجاد شده اند، شکست خورده اند(حتی رهبران نهادی نظیر گروه کشورهای صنعتی جی 7، برای صرفِ یک فنجان قهوه هم دور یکدیگر جمع نمی شوند).
در شرایط شیوع جهانی ویروس کرونا، ما قادریم تا واکنش و نحوه مواجهه ملل مختلف به این پدیده را مشاهده کنیم. برخی کشور ها در این زمینه عملکرد خوبی داشته اند. در این زمینه به طور خاص می توان به کشورهایی اشاره کرد که بوروکرات های کارآمدی در اختیار دارند، برای دانش ارزش و احترام قائلند، و در جامعه آن ها حد زیادی از اعتماد و سرمایه اجتماعی برقرار است. در این رابطه می توان به کشورهایی نظیر کره جنوبی، تایوان، آلمان، اسلوواکی، بخش عمده ای از کشورهای اسکاندیناوی، و نیوزیلند، اشاره کرد. برخی کشورها نیز در مقابله با پاندمی ویروس کرونا، عملکرد خوبی از خود برجا نگذاشته اند. در این زمینه می توان به روسیه، برزیل، مکزیک و البته ایالات متحده آمریکا اشاره کرد. حتی در میان کشورهای ناکارآمد در زمینه مقابله با بحران شیوع ویروس کرونا نیز ما(آمریکا)، بدترین عملکرد را داشته ایم. آمریکا در شرایط فعلی بیشترین تعداد مبتلایان به کرونا و همچنین مرگ و میر ناشی از آن را در جهان دارد. آمریکا در شرایط کنونی فقط رنج نمی برد، آمریکا بسیار بسیار رنج می برد.
شمار مبتلایان و افراد فوت شده از کرونا در آمریکا، به آماری حیرت انگیز در اقصی نقاط جهان بدل شده است. این آمارها خود نویدبخش اضطراب و ترس نیز هستند. اتحادیه اروپا اجازه داده تا شهروندان برخی کشورها بتوانند در قالب مرزهای آن رفت و آمد کنند. با این حال، آمریکایی ها در میان آن ها نیستند. مردم اروگوئه و روآندا اجازه دارند که به ایتالیا و اسپانیا بروند اما آمریکایی ها یکچنین اجازه ای ندارند. مراکشی ها و تونسی ها می توانند به آلمان و یونان بروند اما آمریکایی ها یکچنین اجازه ای ندارند. برای نخستین بار در تاریخ(تا جایی که حافظه یاری می کند)، کاندا مرزهای خود را به روی آمریکا بسته و همچنان نیز به این روند ادامه می دهد. اخیرا نیز دولت مکزیک بخشی از مرزهای مشترک خود با آمریکا را در ایالت آریزونای این کشور بسته است.
ملی گرایان آمریکایی چطور می خواهند با این وضعیت کنار بیایند؟ من فکر می کنم خیلی از آن ها دقیقا مثل رئیس جمهور ترامپ به وانمود کردن و نقش بازی کردن روی خواهند آورد. ترامپ به تازگی و پس از گذشت چند ماه از آغاز شیوع ویروس کرونا در اظهارنظری گفته که این ویروس(به طرز عجیب و غریبی)، خیلی زود ناپدید خواهد شد. با این حال، برای برخی، ایستادگی در برابر امواج واقعیت بسیار سخت خواهد بود: رقابت غیرعقلانی و احمقانه در چهارچوب طرح های ملی گرایانه یِ پوچ(نظیر آنچه ترامپ در ذهن دارد)، رهبران بی کفایت ملی گرا را به بازندگانی بزرگ تبدیل می کند.