به گزارش راهبرد معاصر، غلامرضا مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفتگویی با روزنامه ایران انجام داده است که مهمترین بخشهای آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
- امروز شرایط اقتضا میکند تا امید به جامعه تزریق شود، زیرا اگر ناامیدی حاکم شود، امکان بهم ریختگی اجتماعی وجود دارد. به این دلیل که امروز از تورم و بیکاری بالا، نوسان قیمتها و فقر گسترده در جامعه رنج میبریم و تحریم و کرونا هم به این مسائل اضافه شدهاند، این مجموعه اوضاع بسیار نگرانکننده و تنش آفرینی به وجود آورده است که مسئولان کشور هم این نگرانی را داشته باشند و به فکر اصلاح بیفتند. اما سؤال این است که آیا امیدی برای اصلاح وجود دارد؟ چطور میتوان پیام یا سیگنال مثبتی مبنی بر بهبود شرایط برای جامعه فرستاد؟
- در جلسه گذشته کمیسیون زیربنایی مجمع تشخیص، مطرح کردم که باوجود قرارداشتن در این شرایط ناگوار، جای ناامیدی نیست و میتوان شرایط را اصلاح کرد. اما این اصلاح، الزامات و شرایطی دارد. نخست اینکه مدیریت کشور این باور که بخواهد مشکلات را با رویکرد به حمایت غرب حل کند، از ذهن خود خارج کند. تجربه دوره اخیر به ما نشان داد که نمیتوانیم نسبت به رویکرد تعاملی و مثبت و همکاری غرب با ایران دل ببندیم. منظور من قطع رابطه نیست، اما دل نبندیم و بنا را بر این بگذاریم تا ازظرفیتهای کشور استفاده کنیم.
- ظرفیت نخبگی جوانان ما یکی از این ظرفیتها است که باید استفاده کنیم. ظرفیت دیگر کشور انرژی است که بدرستی از آن بهرهبرداری نمیکنیم، دیگری ظرفیت منطقه یا همسایگان است، اوراسیا، ارتباط با چین یا روسیه. ارتباط ایران و چین میتواند بسیار راهگشا باشد.
- مسأله دیگر استفاده از پول دوجانبه ایران و کشورهای طرف تجارت ما است که ما را از ارزهای جهان بینیاز کند. کنار گذاشتن نفت از بودجه عمومی به طور کلی و اتکا به درآمدهای مالیاتی راهکار دیگر است. امروز حدود 50 درصد اقتصاد کشور مالیات نمیدهد، زیرا مالیات بر عایدی سرمایه نداریم، درحالی که مالیات بر عایدی سرمایه بهعنوان تجربهای که در 170 کشور اجرا میشود، میتواند جلوی رشد قیمت ارز، طلا و مسکن را بگیرد، اساساً با مالیات بر عایدی سرمایه میتوانیم هزینههای عمومی را تأمین کنیم. اگر این اتفاقات بیفتد جلوی رشد نقدینگی هم گرفته میشود و پول ملی ما تقویت میشود که در این صورت، دلگرمی مردم به پول ملی بیشتر شده و تقاضای ارز هم کاهش مییابد.
- واقعیت این است که این دلبستگی (به غرب) بسیار روشن است. گاهی میخواهیم تنش زدایی کنیم، به این معنی که آنچه منشأ نگرانی بیگانگان شده است را برطرف کنیم که این نیازمند شفافسازی است، مانند آنچه در مسأله هستهای رخ داد و اتفاقاً نظارت پیاپی و پرحجم آژانس بینالمللی انرژی اتمی حکایت از این دارد که شفافسازی کردیم. اما وقتی سخن از ارتباط با امریکا و اروپا میشود، ما وعده باغ سبز و سرخ میدهیم، وعده بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور میدهیم، این وعده دادنها حکایت از نوعی دلبستگی است.
-همین امروز ما میخواهیم با چین رابطه راهبردی داشته باشیم، اما حتی چین هم نباید الگوی عجیب و غریبی تلقی شود که از نوعی دلبستگی حکایت کند، بلکه این روابط هم روابط اقتصادی و سیاسی یا صرفاً روابط جامع است. نباید این احساس به مخاطب دست بدهد که احساس کنیم در باغ سبزی به روی ما گشوده میشود. اگر هم بواقع (دولتمردان) چنین نگاهی (به غرب) نداشته باشند، از رفتارشان چنین امری برداشت میشود که به غرب تعلق خاطر دارند.
- درحالی که واقعیت این است که با بهبود رابطه ما با غرب یا امریکا، مشکلات ما حل نمیشود، به این دلیل که ایران جزو حلقههای نظام سرمایهداری نیست و چون این طور نیست، انتظار نداشته باشیم در باغ سبزی به روی ما گشوده میشود. اما ما با این وضعیت، اکنون جامعه را در حالت صبر و انتظار نگه داشتهایم. بنابراین رفتار دولتمردان ما گاهی نشانه این است که ما نسبت به ارتباط ویژه با غرب دلبستگی داریم. که همین ارتباط ویژه با غرب باعث میشود چین از ما حالت رمیدن پیدا کند و سرمایهگذاری ای که میخواست، انجام ندهد.
- این امر (سند همکاری 25 ساله با چین) هم بعد از این است که رهبری پیام خاصی و فرد خاصی را (به چین) فرستادند و با رئیس جمهوری چین گفتوگو کردند. تا پیش از این، این عزم در رفتار دولت ما دیده نشد؛ چه نسبت به چین، چه نسبت به روسیه. طبعاً این دو کشور هم تا کشوری با آنان ارتباط راهبردی نداشته باشد، روابطی نخواهند داشت.
- مگر چین هم جدای از دنیا است؟ مگر میخواهیم با دنیا قطع ارتباط کنیم؟ اتفاقاً این یکی از اتهاماتی است که مرتب مطرح میشود که «ما نمیتوانیم در قطع ارتباط با دنیا زندگی کنیم» چه کسی گفته است با دنیا قطع رابطه کنیم؟ حتی با امریکا هم ما قطع رابطه نکردیم، این امریکاییها بودند که رابطه سیاسی خود را با ایران قطع کردند. در برجام که انعطافی نشان داده شد و قرار شد مذاکره صورت بگیرد تا تحریمها برداشته شود، برای این بود که روابط ایران و غرب که به نحوی قطع شده بود، تعدیل و اصلاح شود. پس انعطاف به خرج داده شد، اما آنان به جای اینکه استفاده درست کنند، این تصور در آنان ایجاد شد که ما در موضع ضعف هستیم و بنابراین میتوانند هرچیزی را به ما تحمیل کنند و متأسفانه دیدیم که تحریمها درنهایت تشدید شد. به نظر میرسد نوعی ذوق زدگی در اظهارات مسئولان ما درباره برجام اتفاق افتاد که این مسأله دشمن را از امضای این توافقنامه پشیمان کرد. (دشمنان) با خود گفتند پس معلوم میشود ما خیلی باختیم و ایرانیها خیلی بردند، بنابراین ورق را برگردانیم و ورق را هم برگرداندند.