به گزارش راهبرد معاصر؛ با روی کار آمدن طیف جدید در خاندان سعودی پس از مرگ ملک عبدالله، ولیعهد عربستان دست به اقداماتی زد که اگر بخواهیم به صورت سطحی به آن ها بنگریم، چیزی در حد یک انقلاب بوده است؛ مجوز برگزاری کنسرت، تاسیس قمار خانه، حق رانندگی به زنان و راه اندازی خانه های مد، تنها گوشه ای از واقعیت های عربستان پسا 2015 است که پیش از آن، تابوهایی بزرگ شمرده می شدند. حالا اما با خوابیدن تب رسانه ای این تحولات، بسیاری می توانند عمیق تر به ماجرا بنگرند. اگر سعودی ها به راستی به دنبال احترام به حقوق بشر بوده اند و خواسته اند شهروندان خود را آزاد کنند، چرا هنوز برنامه ای برای انتخابات آزاد وجود ندارد؟ چرا که فعال حقوق بشری زن، به شیوه عصر جاهلی، گردن زده می شود؟ چرا رفتار وحشیانه علیه شیعیان همچنان ادامه دارد؟ در همین راستا، به منظور درک بهتر فضای سیاسی حاکم بر عربستان، طی مصاحبه ای با "معن الجربا"، معارض سیاسی سعودی و دبیر کل جنبش الکرامه که در بیروت مستقر است، داشتیم.
به عنوان سوال اول آقای جربا، بگذارید از فقر در عربستان شروع کنیم. بسیاری از ملت های منطقه به ویژه ایران، چنین می اندیشند که در عربستان فقیر وجود ندارد و ثروت های کلان این کشور به عدالت میان مردم تقسیم می شود. آیا این پنداری درست است یا در مغایرت با واقعیت قرار دارد؟
آن چه که در پادشاهی وجود دارد، حالتی زیر خط فقر است نه فقر؛ این عین واقعیت است. محله هایی در عربستان وجود دارد که با توجه به قرار داشتن این کشور در صدر دولت های ثروتمند، باورتان نمی شود در عربستان باشد. علت این موضوع هم فساد اداری است که مدیران امر، کسانی که طرفدار سعودی ها هستند یا از خود آن ها هستند در کنار شرکت های اقتصادی بزرگ بین المللی آن را بوجود می آورند. یک آمار کلی به شما می گویم تا بتوانید سطح وخامت اقتصاد را درک کنید. اکنون در عربستان، برای هر 500 هزار جوان جویای کار، تنها 100 شغل وجود دارد. همین یک آمار برای نشان دادن فقر در عربستان و از بین رفتن ثبات اقتصادی در این کشور کافی است.
اما جناب جربا، سوالی که به ذهن متبادر می شود این است که اگر به راستی آل سعود تا این حد دیکتاتور و ناکارآمد هستند، چرا مردم عربستان علیه آن ها قیام نمی کنند؟
از 100 سال پیش، یا بهتر بگویم، از زمانی که آل سعود با کمک اشغالگران بریتانیایی قدرت را بدست گرفت، از روش های گوناگونی برای سرکوب هرگونه اپوزیسیون بهره برده است. اولین این روش ها، دینی بود یعنی فتواهایی از مفتی ها صادر شد که مهم ترین آن ها، حرمت خروج علیه حاکم بود. وهابی ها چنین حکم کردند که اگر کسی علیه حاکم (ولی امر) اقدام کند، جایگاهش در آتش است. در کنار این، روش های دیگر نظیر بازداشت، شکنجه، اعدام و اتهام، وجود داشته و دارند. کسی که گمان می کند ملت عربستان به این ذلت راضی است، متوهم است. این ملت تاریخی در مقاومت علیه اشغال دارد و قهرمانان زیادی در این راه داشته که آل سعود هرچند تلاش دارد آن ها را تحریف کند ولی نتوانست آن ها را از ذهن مردم پاک سازد. تنها دلیل برنخاستن ملی علیه این نظام فاسد، هراس از شکنجه و به ذلت کشاندن زنان و مردان است به ویژه که این رژیم از ناحیه دولت های بزرگ حمایت سیاسی و نظامی می شود و ارتش های منطقه هم به یاری آن خواهند آمد. جالب آن که تمام این یاری رساندن آن ها به خاطر پول و نفت است و با توجه به همین عوامل، دولت های بزرگ در سازمان های بین المللی، اطلاعاتی را به سود خاندانی سعودی منتشر می کنند تا در پشت آن ها، بتواند به راحتی ملت را سرکوب نماید.
آیا گروه یا حزب سیاسی در عربستان وجود دارد که طرفدار ایران باشد؟
ما در جنبش الکرامه، از هر جبهه ای در جهان که مقابل نظام ماسونی، صهیونیستی و کاپیتالیستی باشد، حمایت می کند. خواه این مقابله کننده کشوری در امریکای لاتین نظیر کوبا باشد خواه در آسیا، روسیه و چین باشد. بدیهی است که به مواضع ایران، حامی مقاومتی که طرح امریکایی-صهیونیستی در منطقه عربی را به فضل الهی به شکست کشانید، احترام بگذاریم. همچنین ما از تفکر جمهوری اسلامی برای وحدت بخشیدن مسلمانان زیر پرچم وحدت اسلامی، حمایت می کنیم. اما نکته مهمی بایستی بدان اشاره کنم این است که بسیاری از افراد در اپوزیسیون سعودی هستند که در خارج زندگی می کنند و بیشترشان متاثر از تفکرات غربی، لیبرالی و امریکایی یا وهابی است که عمدتا در تقابل با ایران قرار دارند. اکنون جنبش الکرامه تنها جنبش سنی عربستانی طرفدار محور مقاومت و ممانعت است که در کنار برخی اپوزیسیون های شیعه است.
نظر شما در رابطه با حساب توئیتری "مجتهد" چیست؟ آیا این حساب به راستی از سوی شخصی در داخل قصر سعودی مدیریت می شود؟
فکر نمی کنم این حساب متعلق به شخصی در داخل قصر سعودی باشد. هر کس سیستم اطلاعاتی سعودی را دست کم بگیرد، سخت در اشتباه است. بنظرم این حساب متعلق به یک شخصیت معارض سیاسی است که از طریق اطلاعات دولت های دیگر، جناح های مخالف داخل خاندان حاکم یا تحلیل های خودش داده هایی را جمع آوری می کند. به همین دلیل شاهد هستیم که پیش گویی هایش گاه درست و گاه غلط از آب در آید.