واکاوی رویکرد دولت نسبت به موضوع توسعه یافتگی-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی علی عبدی، کارشناس مسائل توسعه

واکاوی رویکرد دولت نسبت به موضوع توسعه یافتگی

نظریه های توسعه ای جدید، بر این موضوع تاکید دارند که هرکسی باید دنبال الگوی توسعه و پیشرفت خود باشد، که ما هم به تبع آن الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را دنبال می کنیم. رویکردی که بر توسعه انسانی و فهم توسعه انسانی تاکید می کند از نظر دولت پذیرفتنی نیست، و دولت به این موضوع اعتقادی ندارد که هر جامعه‌ای حق دارد برای توسعه یافتگی مسیر خاص خود را طی کند، لذا لزومی ندارد همه از یک مسیر یا از یک نظریه تقلید کنند.
علی عبدی؛ کارشناس مسائل توسعه
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۳ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - 2020 August 01
کد خبر: ۵۳۰۶۸

واکاوی رویکرد دولت نسبت به موضوع توسعه یافتگی

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ رویکرد درون زایی و برون نگری که در سخنرانی مقام معظم رهبری به مناسبت عید سعید قربان یک بار دیگر مورد تاکید قرار گرفت موضوع حائز اهمیتی است، قبل از هر چیز باید به این مساله پرداخت که درون زایی شرط اول رسیدن به توسعه است از این جهت معظم له درون زایی را به عنوان اولویت اول بیان می کنند، اما اصلی ترین عاملی که مانع از توجه به درونی سازی اقتصاد توسط دولت شده، به نگرش مدیران دولت کنونی به مسئله توسعه بر می گردد. آقای روحانی و تیم نیاوران قبل از رسیدن به قدرت در دولت در سال ٩٢ به مدت ١٨ سال در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشتند،  نوع نگاه آنها به نظریه توسعه قبل از اینکه قدرت را در دست بگیرند، در آثاری که خود آقای روحانی و تیمی که به حلقه نیاوران معروف هستند، و آثاری که تئوریسین اصلی آنها آقای محمود سریع‌القلم ارائه داده نگاهی به شدت عقب افتاده نسبت به نظریه توسعه است! اصطلاحاً نگرش آنها کاملاً برخواسته از نظریه نوسازی است، اولین رویکرد در نظریه توسعه که محصول دانشگاه های آمریکا در دهه ۱۹۵۰ میلادی است جزء  اولین موضوعات نظریه‌پردازی توسعه به شمار می رود، در صورتی که  ۶۰ سال از آن دوران می گذرد و رویکرد‌های جدیدتری در خصوص موضوع توسعه در دنیا عرضه شده است، بنحوی که در حال حاضر در دوران نظریه های پساتوسعه هستیم، لذا می توان گفت عدم توجه دولت به مساله مهم درونی سازی اقتصاد ناشی از رویکرد وابستگی آنها در موضوع توسعه یافتگی است.

 

نگاه تیم نیاوران و دولت آقای روحانی به توسعه نگاه کمی و ساختاری است، به این معنا که توسعه با دید کمی، سیاسی و ساختاری دنبال می شود. حلقه نیاوران بر این باور است که با اعمال یکسری سیاست ها و اجرای سیاست های دنیای غرب، توسل به داد و ستد با غرب و استفاده از کارشناس یا مدیران غربی و اعمال سیاست های مشخص توسعه می توانند به توسعه یافتگی دست پیدا کنند، در صورتی که  رویکردهای پسا توسعه بر رویکردهای قبلی چيره شده و جواب عکس داده است.

 

رویکردهای جدید توسعه ای بر این موضوع تاکید دارند که توسعه امری درونی و درون زا است و مطلقا الگوی مشخص و ثابتی برای آن وجود ندارد که با کپی برداری و تقلید آن بتوان به توسعه دست یافت، در صورتی که نظریه وابستگی نگاه کپی گرایانه و مقلد مآبانه دارد، به عبارت دیگر این رویکرد حاکم بر مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در دوران مدیریت آقای روحانی بود.

 

قطعا با صراحت می توان گفت نگاه حلقه نیاوران به مفهوم توسعه یک نگاه عقب افتاده و منحط است، از این رو در نگرش این گروه رویکرد درون زایی و درونی سازی شده و تکیه به ظرفیت های داخلی و بومی طی یک فرآیند کاملاً بومی درون زا اصلا پذیرفته نیست یا اصلاً آن را فهم نمی کنند! لذا از زمان ابلاغ الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت توسط مقام معظم رهبری یک بار هم دولت حتی به صورت لسانی گذرا چه در دوره مرکز تحقیقات استراتژیک و چه در دوره ای که دولت را در دست دارد لفظ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را تکرار نکرده اند، همه کسانی که حلقه اصلی نیاوران را تشکیل می دهند هرگز اعتقادی به الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت ندارند، آنها معتقد هستند نظریه توسعه یک نظریه جهان شمول و عام است چیزی به نام الگوهای بومی وجود ندارد، به عبارتی اصلا الگوهای بومی را به رسمیت نمی شناسد، از نظر آنها برای توسعه یافتگی باید از دنیای غرب کپی برداری کرد، صد درصد مقلدانه! در حالی که نظریه های توسعه ای جدید بر این موضوع تاکید دارند که هرکسی باید دنبال الگوی توسعه و پیشرفت خود باشد که ما هم به تبع آن الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را دنبال می کنیم، دولت اصلا اعتقادی به این رویکرد ندارد، یا اصلا این موضوع را قبول ندارد، رویکردی که بر  توسعه انسانی و فهم توسعه انسانی تاکید می کند از نظر دولت پذیرفتنی نیست، و دولت به این موضوع اعتقادی ندارد که هر جامعه‌ای حق دارد برای توسعه یافتگی مسیر خاص خود را طی کند، لذا لزومی ندارد همه از یک مسیر یا از یک نظریه تقلید کنند.

 

نگرش و رویکرد بعدی دولت، رویکرد و نظریه وابستگی تام است، یعنی دولت از الگویی تبعیت می کند که باعث تعمیق وابستگی هر چه بیشتر به متروپل می‌گردد، دولت معتقد است متروپلی به نام آمریکا و اروپا وجود دارد که ما باید پیرامون این متروپل باشیم، یا اصلا چاره و راهی غیر از این رویکرد نداریم، چاره و علاج قرار گرفتن در مسير توسعه تقلید صرف برای رسیدن به متروپلی است که هیچگاه به آن نمی رسیم! به این دلیل دولتی ها هرگز مفهموم توسعه درون زا را نمی فهمند که تکیه بر توانایی ها و ظرفیت های داخلی تکیه کنند، کما اینکه آقای روحانی یک بار به صراحت اعلام کردند که من تکیه زدن بر ظرفیت‌های داخلی را نمی فهمم، من فقط متوجه این موضوع هستم که با در کنار دنیا و رابطه داشتن با جهان است که می توانیم به توسعه برسیم، بنابراین می توان گفت این موضوع در وهله اول در دستگاه محاسباتی و فهم  دولت چنین جا افتاده، لذا ما با دولتی منحط و عقب افتاده مواجه هستیم که کاملاً مسائل داخلی کشور و منطقه ای و بین المللی را در چهارچوب های دستگاه  قجری فهم می کند، چارچوبی که ذهنیت آن وابستگی صرف و تقلید همه جانبه از غرب است، با واکاوی ذهنیت آن ها به دوره ناصرالدین‌شاه و چهره‌های وابسته ای چون مشیرالدوله یا میرزا ملکم خان می رسیم که نگاهش و باورشان این بود که جز تقلید از غرب هیچ راهی برای نجات ما وجود ندارد! لذا باید از غرب گدایی کنیم تا چیزی به ما بدهند و ما هم گوشه ای از کار را در دست بگیریم، بنابراین این دولت اتفاقا کاملاً بحث تقسیم کار جهانی و حل شدن در نظم جهانی را پذیرفته است تا جایی که آنچه متروپل برای ما تعریف می کند باید انجام شود و ما همانجا قرار بگیریم، همان کارکرد را داشته باشیم تا با نظم ناعادلانه جهانی دچار تعارض و معارضه جویی نشویم! بنابراین می توان گفت این دولت رویکرد اصلی انقلاب اسلامی را فهم نکرده چرا که نگرش آقای هاشمی رفسنجانی و آقای روحانی و بقیه این طیف براین منوال است، در حالی که به تعبیر شهید آوینی ماهیت انقلاب اسلامی این است که قرار نیست ما شهروند دهکده جهانی باشیم، اما تفسیر دولت این است که ما باید شهروند مطیع دهکده جهانی باشیم تا یک تکه کوچک از کیک توسعه به دست ما هم برسد!

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار