به گزارش راهبرد معاصر، امارات متحده عربی در واکنش به مواضع تهران در مخالفت با رسمی شدن روند عادی سازی روابط ابوظبی با رژیم صهیونیستی، کاردار جمهوری اسلامی ایران در دوبی را را احضار کرد. این اقدام امارات بیش از آنکه یک نقطه منفی در دیپلماسی بشمار برود، یک نقطه قوت، نشانه اقتدار و حقانیت تهران است که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون بر آن اصرار داشته است.
رفتار نابخردانه امارات و برخی از رهبران عربی بویژه در در روزهای گذشته که از مدتها پیش اساس آن شکل گرفته بود، درستی رویکرد سیاسی ایران به رویدادهای منطقه و فلسطین را به اثبات رساند.
در شرایطی که در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی ایران برخی تلاش می کردند تا حمایت های ایران از مردم فلسطین و گفتمان مقاومت اسلامی را در عناوینی مانند «صدور انقلاب»، ایران هراسی یا دخالت ایران در امور عربی قلمداد کنند و مانع از تاثیرپذیری افکار عمومی ملتهای عربی و اسلامی از گفتمان انقلاب ایران شوند؛ تلاشهایی نیز صورت میگرفت تا این گونه القا شود که ایران تنها به دنبال بسط و گسترش نفوذ شیعی است.
بکار بردن عنوانهایی مانند هلال شیعه و محور شیعی در القای این نکته بود که ایران به دلیل مذهبی از برخی جریانهای مقاومت در منطقه حمایت می کند و البته این موضوع می توانست شکاف جدی بین ایران و افکار عمومی عرب ایجاد کند. این نکته به ویژه در جنگ ۳۳ روزه لبنان که حزب الله در برابر رژیم صهیونیستی ایستادگی کرد در رسانه های عربی و اسرائیلی برجسته شد. جایگزین کردن ایران بجای اسرائیل بعنوان دشمن ملتهای اسلامی و عربی با استفاده از ایران هراسی، شیعه هراسی.
ایران با حمایت از تمامی گروههای مقاومت در منطقه که در کنار ملتهای اسلامی ایستاده بودند نشان داد که براساس وابستگی مذهبی رفتار نمی کند و حمایت از جریانها و مقاومت فلسطین گواه این نکته است.
ایران در تمامی سالهای انقلاب اسلامی حمایت از فلسطین، قدس و مخالفت با رژیم صهیونیستی را به عنوان اولویت سیاست خارجی خود داد. ایران در طول این سالها با وجود تمامی سناریوها از جنگ گرفته تا تحریم اقتصادی و فشارهای سیاسی اما هیچگاه در برابر اولویت های سیاست خارجی خود عقب نشینی نکرد.
رفتارهای با ثبات و منطقی و انسانی تهران اگر چه در این سالها با القای رسانه ای و تهاجم امپراتوری خبری عربی و عبری مواجه شد؛ اما به مرور زمان حتی توانست جریانهای مخالف خود در منطقه را همراه کند و حقانیت مواضع خود را به اثبات برساند؛ بویژه در شرایطی که برخی کشورهای عربی و اسلامی در وهله های دشوار زمانی از فلسطین به عنوان یک برگه سیاسی برای امتیازگیری از آمریکا بهره بردند.
کشورهایی که عربده قومیت گرایی آنان گوش ملت های عرب را کر کرده بود، امروز نوع سخیفی از روابط با اسرائل را علنی می کنند. جالب اینجاست که این کشورها زمانی که به رژیم صهیونیستی می رسند برای توجیه روابط خود همواره از از عبارت هایی مانند تسامح همزیستی مسالمت آمیز، زندگی صلح آمیز با دیگران یاد می کنند؛ اما درباره ایران و همپیمانان مقاومت از واژه های تکفیر بدعت گذار استفاده می کنند به امید آنکه با ایجاد شکاف های مذهبی و قومیتی در راستای تامین امنیت رژیم صهیونیستی تلاش کنند.
البته تفسیر رفتار اماراتی ها و برخی کشورهای ذرهبینی در ایجاد روابط با اسرائیل زیاد هم دشوار نیست. کلید واژه اساسی در عدم پشتوانه مردمی است. کشورهایی که در راستای منافع آمریکا و در موازات سناریوی کشور سازی ایجاد شدند تا در چنین مواقعی در یک تقسیم نقش از پیش تعیین شده بتوانند منافع آمریکا و اسرائیل را تامین کنند.
حکامی بدون پشتوانه مردمی که چاره ای جز امتیازدهی به تل آویو ندارند
برخی از این کشورها به دلیل نداشتن پشتوانه مردمی، تاریخ عمیق و برخوردار نبودن از مولفه های اقتدار ملی بمنظور تضمین حیات سیاسی و پایداری ساختار حکومتی خود چارهای جز امتیاز دادن به رژیم صهیونیستی ندارند.
به ویژه در شرایط کنونی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای تضمین دور دوم انتخابات ریاست جمهوری این کشور نیازمند لابی اسرائیل می باشد و چه هدیه ای بهتر از پاداش مجانی امارات، بحرین و بعدها هم شاید سعودی به ترامپ وجود دارد.
مهر