به گزارش راهبرد معاصر؛ این جنایت اوایل شهریور سال ۹۷ در پیشوای ورامین رخ داد. ساکنان محل که با شنیدن صدای شلیک چند گلوله پی در پی به خیابان آمده بودند با پیکرهای خونین دو زن جوان رو به رو شدند و پسر جوانی را دیدند که اسلحه به دست سوار موتورسیکلت شد و فرار کرد. دو زن جوان با آمبولانس به بیمارستان منتقل شدند، اما زن ۳۴ ساله به نام سعیده به خاطر شدت خونریزی جان سپرد و خواهرزادهاش سحر ۲۳ ساله به طرز معجزه آسایی نجات یافت.
این دختر به مأموران گفت: پسرداییام مهرداد که دانشجوی ترم ششم رشته حقوق است خالهام را به رگبار بست و بعد هم با چاقو مرا زخمی کرد. مهرداد عاشقم بود و میخواست با من ازدواج کند، اما از چند ماه قبل رفتارش تغییر کرده و مدام مرا کنترل میکرد. او به من مشکوک شده بود. من و خالهام در یک آرایشگاه کار میکردیم خالهام مدتی قبل طلاق گرفته بود، چون شوهرش معتاد بود و به جرم قاچاق مواد مخدر به زندان افتاده بود، اما شوهرخالهام با مهرداد رابطه خوبی داشت و حتی در زندان هم به ملاقاتش میرفت فکر میکنم او باعث این کار بوده است، چون میخواست از خالهام انتقام بگیرد.
به دنبال اظهارات دختر جوان مهرداد ۲۵ ساله ردیابی و بازداشت شد. وی به قتل عمهاش و زخمی کردن نامزدش اعتراف کرد و گفت که از سوی شوهرعمهاش برای این کار اجیر شده بود.
اعتراف به قتل
مهرداد در تشریح ماجرا گفت: سحر دخترعمهام بود و قصد ازدواج با او را داشتم. من میدانستم سحر بعد از طلاق عمهام همراه او در یک آرایشگاه زنانه مشغول به کار شده است، اما شوهر سابق عمهام از زندان با من تماس گرفت و گفت از وقتی سعیده طلاق گرفته به همراه سحر با هم به یک آرایشگاه زنانه رفت و آمد دارند و دست به کارهای غیراخلاقی میزنند. فرهاد، شوهر سابق عمهام با حرفهایش مرا تحریک کرد و گفت برای جلوگیری از آبروریزی آنها را بکشم. او قول داد که قتل را گردن بگیرد. من که تحت تأثیر حرفهای او قرار گرفته بودم قبول کردم. فرهاد یکی از دوستانش را که فروشنده اسلحه بود به من معرفی کرد. من بعد از گرفتن اسلحه مقابل آرایشگاه کمین کردم میخواستم از سحر انتقام بگیرم. به همین خاطر به سمت آنها شلیک کردم، اما ناخواسته گلولهها به عمهام خورد و موجب مرگ او شد. بعد چند ضربه چاقو به سحر زدم و فرار کردم.
در دادگاه
مهرداد در جلسه دادگاه به اتهام قتل عمهاش و شروع به قتل دخترعمهاش و فرهاد نیز به اتهام صدور دستور قتل در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای جلسه پدربزرگ مهرداد که، ولی دم بود در جایگاه ایستاد و برای نوهاش حکم قصاص خواست. سحر نیز برای پسردایی اش درخواست مجازات قانونی کرد.
سپس مهرداد روبه روی قضات ایستاد و گفت: شوهرسابق عمهام از داخل زندان دستور قتل را صادر کرده بود. من به تحریک او این کار را کردم.
اما فرهاد که از زندان به دادگاه منتقل شده بود در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من اتهامم را قبول ندارم. مهرداد با عمهاش اختلاف خانوادگی داشت که او را کشت. اما حالا بیدلیل پای مرا به این پرونده کشانده است. من دستور قتل همسر سابقم را صادر نکرده بودم.
جلب رضایت از اولیای دم
مهرداد بعد از پایان جلسه توانست رضایت شاکیها را جلب کند. به این ترتیب قضات مهرداد را به ۸ سال زندان به جرم قتل و پرداخت دیه و یک سال زندان به خاطر زخمی کردن دخترعمهاش محکوم کردند. فرهاد نیز به خاطر تحریک متهم ردیف اول به ۳ سال زندان محکوم شد. اما این حکم با طرح ایراداتی از سوی قضات شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تأیید نشد. قضات دیوان حکم صادره را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی دوباره به شعبه هم عرض ارسال کردند. متهمان قرار است بزودی بار دیگر از خود دفاع کنند.
منبع: روزنامه ایران