به گزارش راهبرد معاصر؛ در سال های پس از انقلاب بخصوص در یک دهه گذشته تحریم های ایالات متحده، اقتصاد ایران را نشانه گرفتهاست. همان طور که رهبر انقلاب فرمودند هدف آمریکا از این تحریمهای جنایتکارانه این است که مانع پیشرفت کشور بشوند و دولت و اقتصاد ایران را به سمت ورشکستگی و فروپاشی ببرند. تحریمهای گسترده و فشار اقتصادی غرب به ایران باعث کمرنگ شدن توجه و توان اقتصاد کشور برای توسعه بلند مدت زیرساختها شدهاست. ما باید برای خروج از این شرایط طبق سیاستهای اقتصاد مقاومتی با رویکرد درونزایی و برونگرایی عمل کنیم. یعنی اقتصادی مبتنی بر ظرفیتها و قابلیتهای ملی در حوزههای نیروی انسانی، دانش، زیرساختها و منابع و در عین حال در تعامل با اقتصاد سایر کشورها و یک بده بستان فعالانه و نه منفعلانه داشته باشیم.
چین به عنوان دومین اقتصاد جهان چندی است در راستای موازنه قدرت با ایالات متحده و تامین انرژی مورد نیازش به دنبال حضوری پررنگ در خاورمیانه است. کم توجهی چین به تحریمهای آمریکا در زمینه خرید نفتخام درکنار صنعت و اقتصادی قدرتمند میتواند این کشور را به عنوان شریکی مناسب برای توسعه زیرساختهای اقتصادی ایران قرار دهد. قرارداد 25 ساله همکاریهای ایران و چین، راهکاری است برای برقراری ارتباطی بلند مدت بین دو کشور اما مسئله اینجاست این راهکار چه منافع و چالشهایی را پیش روی ما و چینی ها قرار میدهد؟
در این متن ما به دنبال بررسی ابعاد این تفاهمنامه در حوزه صنعت نفت و فرصتهای موجود برای همکاری و البته چالشها و خطرات این مسیر هستیم.
چین به دنبال یک منبع تامین انرژی مطمئن و بلند مدت است تا تنوع سبد واردات انرژی خود را افزایش و ریسک احتمالی که شاید بوسیله آمریکا و تحریمهایش ایجاد بشود را کاهش دهد. در چند سال گذشته سهم ایران از واردات نفت چین به حدود 3 درصد تقلیل یافته در حالی که عربستان و روسیه در حال افزایش سهم خود در بازار نفت چین هستند. در این قرارداد ایران تعهد میدهد نفت خام مورد نیاز چین را به مدت 25 سال تامین نماید و در عوض چین نیز متعهد می شود منابع حاصل از فروش نفت را برای توسعه زیرساختهای اقتصادی ایران از جمله صنعت نفت مصرف کند.
تفاهم نامه 25 ساله ایران چین در حوزه صنعت نفت حاوی موارد زیر است :
یکی از فرصتهای بی نظیر اقتصاد ایران که میتواند مانع از خام فروشی نفت و گاز بشود؛ تکمیل زنجیرهی ارزش صنعت نفت است که در این صورت میتوانیم با فروش فراوردههای پتروشیمی و پالایشگاهی در بخش پایین دستی صنعت، درآمد گستردهای را برای کشور ایجاد کنیم همچنین با توجه به فروش آسانتر فراوردههای نفتی نسبت به نفت خام میتوان تا حدودی تحریمهای ایالات متحده را دور زد. این قرارداد می تواند یک ظرفیت مناسب برای توسعه بخش پایین دستی صنعت نفت باشد. اما سوال اینجاست. آیا چین حاضر به سرمایهگذاری به منظور توسعه این بخش میشود؟
صنعت غول پیکر چین در دهههای گذشته همواره به عنوان یک تقاضاکننده بزرگ نفت و گاز و فراوردههای پتروشیمی و پالایشی بودهاست به طوری که واردات نفت خام این کشور در سال 2000 از حدود 1 میلیون بشکه در روز به بیش از 10 میلیون بشکه در سال 2019 رسیده است. اما در سال های قبل به سمت توسعه بخش پایین دستی صنعت نفت خود حرکت کرده و به تدریج در حال کاهش تقاضا در بازار تولیدات پتروشیمی و پالایشگاهی میباشد حتی در بسیاری از تولیدات این حوزه نیز صادرات دارد. در سال 2018 چین از واردکننده خالص سوخت به یکی از 10 صادرکننده برتر محصولات تصفیه شده جهان تبدیل شد. صادرات کل نفت و گاز، بنزین و نفت سفید این کشور بین سالهای 2012 تا 2018 با 277 درصد افزایش به 46.08 میلیون تن (925000 تن در روز) رسید. با این روند پیش بینی می شود این کشور در دو دهه آینده رقیبی جدی در صادرات اکثر فراوردههای نفتی و گازی برای ایران و دیگر کشورهای این عرصه محسوب شود.
چین در صنعت نفت ایران به دنبال توسعه میادین نفتی و گازی و افزایش برداشت از این میادین میباشد. که در نهایت به سرمایهگذاری در بخش بالا دستی صنعت نفت ما میانجامد. با توجه به مطالب یاد شده دو دلیل عمده برای سرمایه گذاری چینی ها در این بخش قابل پیشبینی است:
بنابراین برای حل این چالشها دو راهکار میتواند راهگشا باشد:
یکی از ریسکهای راهبردی موجود در این قرارداد، این است که طرف چین در تامین انرژی مورد نیازش، دولت ایران است. اما طرف ایران برای همکاریهای مشترک برای توسعه زیرساختهای اقتصادی کشور، شرکتهای چینی هستند که سابقه نشان داده در موارد متعدد در برابر تحریمهای آمریکا تسلیم شدند. با توجه به عدم تعهد قطعی دولت چین برای هدایت این شرکتها به سمت همکاری، چه تضمینی وجود دارد که این شرکتها به تعهدات خود به درستی عمل کنند؟
با توجه به مسائل مطرح شده، سه راهبرد برای پوشش این ریسک می توان مطرح کرد:
برنامه جامع همکاری های 25 ساله ایران و چین فرصت خوبی برای کم اثر کردن تحریمها و سرعت بخشیدن به توسعه زیرساختها و تکمیل زنجیرههای ارزش صنعت نفت میباشد. اما فرصتهای موجود نباید ما را نسبت به چالشهای این مسیر بیتوجه کند و به یک توافق نامه منفعلانه منجر بشود. باید از حداکثر فرصتهای ممکن در این همکاریها استفاده کنیم.