به گزارش راهبرد معاصر؛ شبکه سلطنتی بیبیسی فارسی امسال در آستانه دفاع مقدس مستندی با عنوان «کودتای خزنده» با استناد به یک صوت منتشرنشده پخش کرد و در آن نیت کرده بود که تا بهزعم خود اختلافات میان فرماندهان سپاه را برجسته کند و در ادامه این مستند این مطلب را القا کند که بسیاری از تصمیمگیریهای جنگ در سایه کنار گذاشته شده بسیاری از فرماندهان منتقد بوده است. با این حال بعد از گذشت چند روز مشخص شد که این مستند بر پایه ادعایی ساخته شده است که غلط بودن آن اثبات شده است و اصلاح های بعدی هم موثر واقع نگردیده چراکه منطق مستند زیرسوال رفته است. توجه دقیق و موشکافانه به سیر این مستند گویای این مطلب است که گرچه دست راوی خالی است، اما با استفاده از تکنیکهای القایی سعی میکند ذهن مخاطب را کانالیزه کرده و دفاع مقدس را زیرسایه بحثهای تخصصی فرماندهان جنگ تعبیر به اختلاف کند و از آن برای دلسرد کردن مردم به فرماندهان جنگ بهرهبرداری کند.
این مستند در حالی آن مقطع تاریخی را بدون اشاره به زمینههای ایجاد کننده آن و شرایط خاص کشور در آن زمان بازخوانی کرده و نتیجه دلخواه خود را از آن میگیرد که توضیح اوضاع کشور در آن روزها خود به خود میتواند بسیاری از شبهات طرح شده را پاسخ دهد. قضاوت درباره مرحوم منتظری اوایل دهه ۶۰ برمبنای وجهه بعدی ایشان و نادیده گرفتن نقش باند مهدی هاشمی، بیتوجهی هدفمند و عامدانه به بدیهی بودن این قبیل بحثهای جدی درون سازمانی بین مقامات نظامی در جنگهای مختلف در همه کشورها بهخصوص پس از بروز انقلاب و بیاعتنایی به منابع مختلف و موارد مشابه تکمیلی این نشست که در تحقیقی منصفانه باید در کنار هم و در مقایسه با هم ملاحظه شوند از جمله مواردی است که اعتبار این مستند را زیر سوال برده و جنبه تحریفی آن را با توجه به سابقه سازنده مستند [حسین باستانی] تقویت میکند. بیبیسی فارسی چون اساسا به دنبال کشف حقیقت نیست از آنها عبور کرده و روایت خود را از پله دوم شروع میکند و چندین هدف را دنبال میکند که از مهمترین آنها میتوان به القای خودکامگی فرماندهان ارشد سپاه، بیتوجهی آنان به تلفات نیروی انسانی، باندی بودن چینش افراد در ردههای مختلف، غیر علمی بودن طراحی و اجرای عملیات نظامی و در نهایت تخریب وجهه امام راحل و تدبیرهای نظام برای اداره جنگ اشاره کرد.
این مستند عمدا به مشخصات فکری ـ عقیدتی و چند طیف بودن منتقدین آن روزهای فرماندهی سپاه اشارهای نمیکند. این در حالی است که آن منتقدین را دستکم میتوان در چهار دسته تقسیم کرد که هر یک از زاویهای و با هدفی خاص نکات خود را مطرح میکنند: 1) رزمندگانی که ناراحت و گلهمند از رخدادهای عملیات خیبر و شهادت برخی از دوستان و فرماندهان مانند شهیدان همت و حمید باکری از سر دغدغه و احساس تکلیف انتقاد میکردند و ایرادی به اصل دفاع مقدس نداشتند. دلیل این مسئله هم این است که همین افراد مانند کاظم نجفی رستگار و حسن بهمنی در عملیات بعدی تحت همین فرماندهی شرکت کرده و شهید شدند. 2) منتسبین به بیت آقای منتظری که معتقد بودند فرماندهان سپاه اعتقادی به ایشان به عنوان قائم مقام رهبری ندارند و این مسئله را یک انحراف از مسیر انقلاب میپنداشتند. 3) کسانی که از همان ابتدا، گزینه دیگری برای فرماندهی سپاه در ذهن داشتند و اساسا رضایی را به عنوان فرمانده کل سپاه شایسته نمیدانستند. 4) عناصر مسئلهداری که کاملا مغرضانه به تحریک آن سه دسته میپرداختند و بعدا هم مسیرشان از انقلاب و نظام جدا شد مانند «اکبر گنجی» که این طیف منتقد نقش و نفوذ اعضای جناح راست سازمان مجاهدین انقلاب در جنگ بودند و ادعا می کردند که این آنها قصد دارد نقش آقای منتظری را در جنگ کم کند و هواداران آن مرحوم را از امور عالی جنگ دور نگه دارد. گنجی و برخی چهرههای این طیف معروف به «خوشنشین» های سپاه تهران بودند که عمدتا به بهانههای مختلف از حضور در منطقه اجتناب میکردند.
این مستند ضمن طرح این مسائل سعی میکند حلقه وصلی میان تحولات آن دوره با امروز برقرار کرده و رهبری مقام معظم رهبری را نیز تحتالشعاع باندبازی و گرایشات سیاسی عنوان کند تا از این رهگذر ضمن ایجاد خدشه به دوران دفاع مقدس، ماهی امروزش را نیز از آب بگیرد و با اشاره به مخالفت حضرت آیتالله خامنهای با ملاقات معترضین با حضرت امام (ره) ذهن مخاطب را نسبت به رهبری ایشان دچار مسئله کند.
این مدل مستندها برای فروریختن باور و اعتماد مردم به مسوولان و حاکمیت ساخته میشود اگر چه در کوتاهمدت بازدهی ندارد اما در بلندمدت میتواند کارکرد داشته باشد و در کنار سایر مستندهای بیبیسی فارسی بهعنوان یک پروژه بلندمدت در نظر گرفته شود امری که زنگ خطر و هشدار را برای مسوولان نظامی و رسانههای کشور به صدا در خواهد آورد که پنهان نگاه داشتن برخی مسائل از در دسترس محققان داخلی زمینه برای خباثتهای شبکههای معاند چون بیبیسی فارسی فراهم میکند.باز شدن باب نگاه انتقادی به تجربه جنگ و دفاع مقدس، اگر از جانب دلسوزان بدون غرض و مرض باشد، بسیار هم خوب و عالی است و از قضا این روند، چند سال پیش، در صدا و سیمای جمهوری اسلامی با دعوت از دکتر محسن رضایی و قرار دادن او در میزانسنی منتقدانه میان سه جوان منتقد کلید خورد و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت که متاسفانه مثل بسیاری از حرکات خوب، تداوم نیافت و این گونه راه برای فضاسازیهای رسانهها و جریان معاند باز شد.
پس از انتشار مستند «کودتای خزنده در سپاه»، برخی از مسؤولان، فرماندهان نظامی شخصیتهای سیاسی و همچنین کاربران فضای مجازی واکنشهایی نسبت به این مستند داشتهاند که در ادامه مشاهده میکنید.
سردار نجات درباره پشت پرده جریانی که در مستندی در بیبیسی مورد بهره بهرداری تبلیغاتی علیه دفاع مقدس قرار گرفته، تاکید کرد زمانی که ما درگیر جنگ بودیم و احتیاج به اتحاد داشتیم، این افراد، توسط تعداد محدودی از برادران یکی از یگانهای ما جریانی بر علیه فرمانده آن مقطع سپاه درست کردند اما هدف چیز دیگری بود. سردار نجات با بیان اینکه جریان کودتای خزنده به عنوان تغییر فرمانده کل سپاه و گذاشتن فردی همراستای خودشان در دست دفتر آقای منتظری بود، ابراز داشت: آنها همان بلوا را راه انداختند که در آن زمان فرمانده سپاه پاسخشان را داد که قبول نکردند. نهایتاً امام (ره) پیامی توسط آیتالله شهید محلاتی دادند که در پادگان ولیعصر قرائت شد. اول امام افرادی که این بلوا را راه انداختند، نصیحت کرد و گفتند فریب نخورید ما با غوغاسالاری فرمانده عوض نمیکنیم. الان وقت جنگ است همه باید به جنگ توجه کنید.
معاون پیشین سازمان اطلاعات سپاه با بیان اینکه بعدها امام (ره) در نامهای فرمودند که والله از همان اول من با قائممقامی آقای منتظری مخالف بودم و با من هم مشورت نشد، تصریح کرد: این جریان دنبال بازوی دوم هم بودند یعنی سپاه را به عنوان یک قدرت برای خود میخواستند بنابراین جریانی بر علیه فرماندهان آن مقطع سپاه درست کردند و دو نفر مدنظرشان بود؛ یکی مهدی هاشمی مسئول واحد نهضتهای سپاه و عامل اصلی نفوذ در بیت منتظری که بعدها به اتهام همکاری با ساواک و قتل مرحوم شمس آبادی و دو نفر دیگر اعدام شد. دیگری هم آدم بدی نبود، لیکن به بیت آیتالله منتظری خوشبین بود و تابع آنان بود.
جانشین قرارگاه ثارالله تهران با بیان اینکه بعضی از آن افراد مانند اکبر گنجی که خود او هم عامل بیت منتظری و سیدمهدی هاشمیها بودند، همان فتنهانگیزیها را ادامه دادند که منجر به فرارشان از ایران شد، عنوان کرد: طیف اکبر گنجی و اینها که سنجیده کار نفاق را انجام میدادند، همین الان هم در خارج از کشور با رسانههای بیگانه همکاری میکنند ولی جریانی که فریب خورده بودند، شهید شدند.
سردار محمدرضا نقدی، معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به مستند ساخته شده در شبکههای بیگانه گفت: در اوایل انقلاب برخی با این گمان که با ورود به سپاه پاسداران به قدرت و شهرت خواهند رسید وارد این حوزه شدند، اما پس از وقوع جنگ آنها ذات ترسو و بزدل خود را به نمایش گذاشتند.
همشهری آنلاین در این رابطه فیلمی از سردار کوثری منتشر کرده است که میگوید: من در این جلسه حضور داشتم و دیدم که اتفاق خاصی در این جلسه نیفتاد. رزمندگان از فرماندهان کل سؤال میکردند و فرمانده هم پاسخشان را میداد. در جلسه سال 63، برخی همچون اکبر گنجی حضور داشنتد که تلاش میکردند بحث را به حاشیه برانند. اکبر گنجی انسان خودفروختهای بود. با آن که در سپاه بود اما یک روز هم در جنگ حاضر نشد و در نهایت هم پناهنده شد. وی اصلا برای جنگ دل نمیسوزاند و فقط به دنبال ایجاد تفرقه بود.
اکبر عاطفی فرمانده گردان عملیات کربلای ۵ از حاضران در جلسه و مخالفین شیوه فرماندهی جنگ میگوید: جلسهای که در سپاه تهران برگزار شد، ما هم حضور پیدا کردیم؛ نقد حاج حسن بهمنی و آقای رستگار فقط به فرماندهی کل سپاه نبود بلکه برای کل موضوع اداره جنگ حرف داشتند. آنها به امکانات و بودجههایی که در اختیار جنگ قرار میگرفت، تاکتیکها، راهبردها و انتخاب مناطق عملیاتی نقد داشتند. دیدیم یک نفر سریع به پشت تریبون پرید و شروع به حرف زدن کرد. هیچ کدام از ما او را نمیشناختیم. حداقل من و دیگر فرمانده گردانها او را تا به حال ندیده بودیم؛ از دیگران پرسیدیم او کیست و برای کدام یگان است؟ گفتند اکبر گنجی است.
کوچک محسنی از حاضران در آن جلسه در مورد این جلسه گفت: اشتباه ما همین بود که به جای ارائه طرحهایمان به فرماندهی سپاه، آن را به سیاسیها دادیم و یک عده هم مطامع خودشان را در نظر گرفتند و اختلافهای ناجور بروز یافت. عاقبت هم که کار به کنارهگیری حاجکاظم انجامید.