به گزارش راهبرد معاصر؛ پیر محمد ملازهی تحلیلگر مسائل منطقه در گفت و گو با راهبرد معاصر پیرامون گفتگوهای احتمالی ریاض و تل آویو به اظهار نظر پرداخت. وی در پاسخ به این سوال که زمزمه هایی از عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل شنیده می شود و با توجه به موضع گیری هایی که عربستان در خصوص اقدامات اسرائیل داخل خاک فلسطین انجام می داد آیا می توان این توافق را متصور شد؟ گفت: «واقعیت این است که مجموعه کشورهای عربی خصوصا کشورهای حوزه خلیج فارس تصمیم گرفته اند مناسبات خود را با عربستان عادی کنند بعد از اینکه امارات و بحرین و چند کشور به این مسیر رفتند، صحبت عربستان سعودی این بود تا زمانی که اسرائیل موضوع فلسطین را حل و فصل نکند و فرمول دو کشور را نپذیرد و استقلال فلسطین تامین نشود عربستان سعودی آمادگی برقراری مناسبات نزدیک با اسرائیل را ندارد. ولی این ظاهر امر است چون توافق کلی با همکاری آمریکا حاصل شده و اتحادی بین آمریکایی ها و اسرائیلی ها و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس شکل می گیرد که در این اتحاد یکی از مسائل اصلی عادی کردن مناسبات اسرائیل و کشورهای عربی خواهد بود.»
وی ادامه داد: «عربستان مهمترین کشور عربی در خلیج فارس است و بقیه کشورهای عربی عمدتا از خط فکری سعودی ها تبعیت می کنند و بعید است که کشورهایی چون بحرین بدون مشورت عربستان سعودی و بدون تمایل سعودی ها به عادی سازی مناسبات خود با اسرائیل اقدام کنند. به نظر می آید سعودی ها در حال تست کردن واکنش های منطقه ای و داخلی نسبت به این حرکت هستند و در ردیف آخر برای علنی کردن آن تصمیم گیری خواهد کرد چون در حال حاضر به مناسباتی در پشت پرده رسیده اند و این برنامه ادامه دارد اما علنی کردن آن زمان می برد.»
وی با اشاره به پرونده صلح ملک عبداله تصریح کرد: «آن بحث در حقیقت منتفی است و بحث هایی مثل پیمان اسلو عملا این طرح را به بن بست کشید ولی نفس اینکه دو کشور اسرائیلی و فلسطینی بوجود بیایند چیزی پذیرفته شده است و هم در بین کشورهای عربی و هم در بین اروپا و آمریکا پیش می رود.»
ملازهی افزود: «طرحی که ترامپ به عنوان معامله قرن از آن یاد می کند در حقیقت همین است؛ دو کشور بوجود می آید ولی اختلاف نظر بر سر همین است و می خواهند بدانند محدوده مرزی در کجا خواهد بود و این نکته ای است که وجود دارد. شاید امروز این بحث وجود دارد و پشت پرده معامله ای صورت می گیرد چون به نظر می رسد ترامپ در حال تلاش برای معامله است. شاید اسرائیل برخی از شهرک ها را تخلیه کند و به فلسطینی ها پس بدهد ولی بخشی را نگه دارد و به ازای آن خط ارتباطی زمینی از درون خاک اسرائیل به فلسطینی ها بدهند تا از باریکه غزه به کرانه باختری برود. به نظر می رسد، با این اتفاق هم فلسطین و هم اسرائیل موافقت خواهند کرد و حقیقتا عربستان سعودی روی این موضوع کار می کند.»
او درباره نحوه برخورد افکار عمومی در عربستان با این مساله گفت: «واکنش ها منفی است ولی باید توجه داشت که ساختار نظام در عربستان سعودی توجه چندانی به افکار عمومی ندارد. تمامی قدرت در انحصار حدود 400 نفر از خاندان آل سعود است و فرزندان و نوادگان ملک عبد العزیز قدرت را در دست دارند. بنابراین با توجه به این واقعیت و قدرتی که سلطنت در عربستان سعودی دارد مخالفت جدی به معنای تعیین کننده ای وجود نخواهد داشت. تعدادی از روحانیونی که تعهد بیشتری به مسائل اسلامی دارند بیشترین مخالفت را دارند ولی این مخالفت ها قابل کنترل است.»
او اذعان داشت: نظام در عربستان سعودی در حال بازسازی است و گرایشی به مدرنیسم دارد. مجموعه این شرایط مخالفت را قابل کنترل می کند و این مخالفان تعیین کننده نخواهند بود.
ملازهی در پاسخ به این سوال که در پروژه سازش تفاوت عربستان با سایر کشورها چیست؟پاسخ داد: آرزوی ملک فیصل این بود که یک نماز پنج گانه را در مسجد الاقصی بخواند این آرزو در بین اعراب نیز وجود دارد و مساله ی مهمی است، ولی شرایط تغییر کرده است. این شرایط مشابه با شرایط زمانی نیست که سادات در کمپ دیوید آن قرارداد را امضا کرد و سپس اردن امضا کرد.
وی در ادامه پاسخ به سوال یاد شده افزود: امروز بیشتر کشورهای عربی به پیدا کردن راه حلی سیاسی با اسرائیل علاقمند شده اند. جنگ های زیادی بین اسرائیل و اعراب بوجود آمده ولی قدرت نظامی اسرائیل بر تمام کشورهای عرب برتری دارد. از منظر دینی عربستان خود را مرکز جهان اسلام می داند و اماکن مقدسه مسلمانان در این سرزمین بنا شده از این رو عربستان نمی خواهد به سادگی این اعتبار را از دست بدهد ولی در نهایت موانعی که مانع این عادی سازی شده بر طرف خواهند شد.
ملازهی با اشاره به تحقق این عادی سازی چه تغییری در جهت گیری های منطقه ایجاد می کند؟ گفت: در کلیت مسائل تغییری ایجاد نمی شود ولی عربستان یک پای مهم در اتحاد راهبردی خواهد بود که آمریکا با کشورهای خاورمیانه و عربی دارد. اتحادی که از کرانه دریای مدیترانه تا اقیانوس هند کشیده می شود و هندوستان را در بر می گیرد و به طرف شرق آسیا می رود و ژاپن و کره جنوبی و استرالیا و ... را در بر می گیرد. هدف نهایی آمریکا مهار چین است، چون چین در حال تبدیل شدن به قدرتی جهانی است و آمریکا این را نمی خواهد. بخشی از تحولات خاورمیانه منطقه ای است و بخشی در ارتباط با اهداف آمریکا و در رقابت هایی است که در اقیانوس هند و اقیانوس کبیر بین چین و آمریکا بر قرار است.