به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از مرگ «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه سابق سعودی و روی کار آمدن «سلمان بن عبدالعزیز» برادرش به عنوان جایگزین او در عربستان، ساختار سیاسی این کشور دستخوش تغییرات بسیار گستردهای شد؛ تغییراتی که به ضرس قاطع میتوان گفت جزو بیسابقهترین تغییر و تحولات در طول تاریخِ حدود یک قرن حکمرانی سعودی در عربستان محسوب میشوند. ملک سلمان پس از تصدی زمام امور در عربستان سعودی، ساختار گردش قدرت در این کشور را به کلی دگرگون ساخت و به نوعی دست به یک بدعت و سنتشکنی در این عرصه زد. وی در ژوئن سال 2017 در اقدامی غیرمنتظره ضمن برکناری «محمد بن نایف» از ولیعهدی، «محمد بن سلمان» فرزند خود را به عنوان جایگزین او منصوب کرد. بدینترتیب، ملک سلمان برای اولین بار از زمان حکمرانی خاندان آلسعود در عربستان، ساختار گردش قدرت از برادر به برادر را زیر پای گذاشت و این اقدام، سنگ بنای اختلافات در میان شاهزادگان سعودی را نهاد.
پس از این اقدام پادشاه سعودی و تلاش برای فراهم نمودن زمینه جهت تکیه زدن فرزندش بر اریکه قدرت بعد از وی، هیچکس گمان نمیکرد که روزی علاوه بر شنیدن خبر وجود اختلافات گسترده میان قشرهای مختلف شاهزادگان سعودی، خبر ظهور و بروز اختلافات میان «سلمان بن عبدالعزیز» و فرزندش «محمد بن سلمان» نیز به گوش برسد؛ خبری که اخیرا روزنامه انگلیسی «گاردین» از آن پرده برداشت. این روزنامه به نقل از منابع آگاه نوشت: «اختلافات میان ملک سلمان و فرزندش درحال بالا گرفتن است. دو طرف در خصوص مسائل مهم سیاسی در عرصههای داخلی و خارجی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. این اختلافات به ویژه پس از ترور جمال خاشقچی بیش از پیش تشدید شده است». این روزنامه در ادامه گزارش خود همچنین فاش کرده است: «اوضاع در عربستان آنقدر وخیم شده که مشاوران ملک سلمان به وی درخصوص احتمال وقوع کودتا در عربستان هشدار دادهاند».
علل و عوامل بروز اختلافات در رأس هرم قدرت سعودی
1. جنگ یمن؛ عامل اختلاف در دربار سعودی
تا چندروز دیگر جنگ یمن وارد پنجمین سال خود خواهد شد؛ جنگی که از مارس سال 2015 و تحت فرماندهی «محمد بنسلمان» ولیعهد سعودی کلید خورد. هرچند که این جنگ از همان ابتدا با موافقت «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه سعودی و صدور دستور مستقیم او آغاز شد، اما درحال حاضر و پس از گذشت قریب به چهار سال از زمان صدور این دستور، جنگ یمن و تداوم آن به یکی از مهمترین علل و عوامل اختلافات میان ملک سلمان و فرزندش تبدیل شده است.
روزنامه انگلیسی «گاردین» نیز این مسأله را تأیید و تأکید کرده است که در عرصه سیاست خارجی، مسأله یمن یکی از مهمترین مسائل محل اختلاف و مناقشه در دربار سعودی محسوب میشود. ملک سلمان معتقد است که ادامه جنگ کنونی نتیجهای جز تحمیل هزینههای گزاف بیشتر به عربستان به دنبال نخواهد داشت، حال آنکه بنسلمان معتقد است که این جنگ باید تا زمان تحقق اهداف سعودی، ادامه پیدا کند. حدود 5 ماه پیش بود که روزنامه قطری «الشرق» با انتشار گزارشی اعلام کرد: «جنگ یمن ماهانه حدود 6 میلیارد دلار برای عربستان سعودی هزینه داشته است و بنابراین، هیچ عقل سلیمی نمیتواند حکم کند که ادامه این جنگ به نفع سعودی است». تحمیل این هزینههای هنگفت به خاندان سعودی و تأثیر آن بر معیشت مردم در عربستان موجب شده تا ملک سلمان به مخالفت با تداوم جنگ بپردازد.
البته اختلافات میان دو طرف در این زمینه از مدتها پیش نیز قابل مشاهده بود. زمانی که شماری از معترضان در اعتراض به کشتار مردم یمن در مقابل منزل «احمد بن عبدالعزیز» از اعضای خاندان سلطنتی عربستان و برادر ملک سلمان در لندن تجمع کرده بودند، وی در پاسخ به معترضان، «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی را عامل جنگ یمن معرفی کرد.
در همین حال، روزنامه «خلیج آنلاین» نیز پیشتر فاش کرده بود که بنسلمان خطاب به اعضای ائتلاف عربی علیه یمن گفته است: «به انتقادات درخصوص ادامه جنگ یمن توجه نکنید. میخواهیم تاثیر عمیقی بر ذهن نسلهای یمنی برجای بگذاریم. میخواهم نه تنها کودکان و زنان یمن بلکه مردانشان هرگاه که اسم عربستان آورده میشود، لزره بر اندامشان بیندازد»! برهمین اساس، اشتیاق زایدالوصف شاهزاده جوان سعودی برای شنا در باتلاق یمن یکی از مهمترین عوامل اختلافات میان وی و ملک سلمان است.
2. عدم مختومه شدن پرونده جمال خاشقچی
تداوم بحران ترور «جمال خاشقچی» روزنامهنگار منتقد سعودی و عدم مختومه شدن این پرونده جنجالآفرین برای خاندان سلطنتی سعودی به یکی دیگر از محورهای اختلافات دوجانبه ملک سلمان و بنسلمان تبدیل شده است. ملک سلمان که به خوبی از نقش فرزندش در ترور روزنامهنگار منتقد سعودی آگاه است، وی را مسبب تبعات و پیامدهای سیاسی، اقتصادی و حقوق بشریِ نشأتگرفته از ترور خاشقچی، برای عربستان میداند. ملک سلمان معتقد است که فرزندش با ناپختگی که از خود در پرونده خاشقچی به نمایش گذاشت، عربستان سعودی را در کانون توجهات بینالمللی قرار داد.
طبق آخرین اخبار و گزارشها، پادشاه سعودی انتقادات جدیدی را به دنبال ترور جمال خاشقچی متوجه محمد بن سلمان ساخته است. وی عدم مختومه شدن پرونده خاشقچی با وجود گذشت بیش از 5 ماه از ترور وی را به شدت مورد انتقاد قرار داده و بنسلمان را مسئول آن دانسته و نحوه اقدام به ترور روزنامهنگار منتقد سعودی را به طور کامل زیر سؤال برده است.
این اختلافات اما زمانی بیش از پیش تشدید شد که بخشهایی از ارکان قدرت در ایالات متحده آمریکا نیز حادثه ترور جمال خاشقچی را عمدی توصیف کرده و صراحتا آن را به مقامات ارشد سعودی نسبت دادند. در نوامبر سال گذشته میلادی شبکه «الجزیره» گزارش داد که سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) نتایج تحقیقات خود پیرامون قتل خاشقچی را روی میز مقامات ترکیهای قرار داده و بنسلمان را به عنوان عامل این حادثه معرفی کرده است. این درحالی است که «باب کورکر» رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا نیز صراحتا بنسلمان را عامل قتل خاشقچی دانست و تأکید کرد: «این ولیعهد عربستان بود که دستور قتل روزنامهنگار و فعال سیاسی سعودی را صادر کرد». بنابراین، ظهور و بروز نوعی تنش در روابط ریاض و واشنگتن بر سَر پرونده خاشقچی، زمینه تشدید اختلافات میان نفرات اول و دوم هرم قدرت عربستان را فراهم آورد.
3. عصبانیت از اقدامات بنسلمان در عرصه سیاست خارجی
مسأله بعدی که به نقطه اختلاف میان ملک سلمان و فرزندش محمد بنسلمان تبدیل شده، اقدامات وی و استراتژیاش درقبال برخی کشورها در عرصه سیاست خارجی است. ملک سلمان معتقد است که بنسلمان در شرایط کنونی باید از اتخاذ هرگونه سیاستی که موجب فاصله گرفتن بیش از پیش سران کشورهای مختلف از ریاض شود، خودداری کند. ملک سلمان بر این باور است که فرزندش با آنچه که برخی رسانهها از آن تحت عنوان «خودسری احمقانه» یاد میکنند، سکان هدایت دستگاه دیپماسی عربستان را در دست گرفته است.
به عنوان نمونه، درحال حاضر بحران میان عربستان سعودی و مراکش در سرخط بسیاری از رسانههای منطقهای قرار گرفته است و بسیاری از تحلیلگران و ناظران مسائل سیاسی، علت اصلی تنشها در روابط دو طرف را سیاستهای بنسلمان میدانند. ناسازگاریهای بنسلمان با مراکش موجب شده تا این کشور ضمن خروج از ائتلاف متجاوز عربی علیه یمن، درقبال بحران خلیج فارس و مسأله قطر نیز موضع بیطرفانه اتخاذ کند و بدینتریب، اکنون یکی از کشورهایی که پیشتر به عنوان متحد ریاض شناخته میشد، در مقابل آن قرار گرفته است.
درهمین ارتباط، «احمد علی حسن» کارشناس عربزبان مسائل سیاسی معتقد است: «پس از تحمیل محاصره از سوی عربستان سعودی به قطر و همچنین بازداشت سعد الحریری، نخست وزیر لبنان در سال گذشته، اکنون ایجاد تنش در روابط خارجی با مغرب جدیدترین حلقه از زنجیره بحرانسازی بنسلمان در عرصه دیپلماسی خارجی محسوب میشود. روزنامه «العربی الجدید» چاپ لندن نیز در مطلبی با این عنوان که «یک متحد دیگر هم از ریاض جدا شد»، به انتقاد از سیاستهای بنسلمان در عرصه خارجی پرداخت. این راه و روش در پیشبرد دیپلماسی خارجی سعودی اختلافات در دربار را بیش از هر زمان دیگری تشدید کرده است.
4. سوء استفاده از شرایط جسمی پادشاه
امروز دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه سعودی که حدود 90 سال سن دارد، هم از کهولت سن و هم از بیماریهای مختلف ازجمله آلزایمر رنج میبرد. یکی دیگر از جمله علل و عواملی که باعث ظهور و بروز اختلافات در دربار پادشاهی سعودی شده، سوء استفادههای گاه و بیگاه محمد بنسلمان از وضعیت جسمانی پدرش است. وی از این رهگذر تلاش میکند تا زمینه را برای تکیه زدن خود بر کرسی قدرت در آینده نزدیک فراهم کند؛ به ویژه اینکه خود به خوبی میداند که دهها و بلکه صدها شاهزاده سعودی مترصد فرصت برای کنار زدن او هستند.
همین روحیه بنسلمان یعنی روحیه سوء استفاده از شرایط جسمانی پدرش موجب شده است تا وی اخیرا دست به سلسله اقداماتی بزند که نارضایتی پادشاه سعودی را به دنبال داشته باشد. هرچند که پادشاه سعودی خود به دلیل وضعیت جسمانی نامناسب در شرایطی نیست که نسبت به آنچه که در اطرافش میگذرد اطلاع داشته باشد، اما اطرافیان و مشاورانش تمامی امور را به سمع و نظر وی میرسانند و همین مسأله موجب اشراف پادشاه سعودی بر تحرکات فرزندش شده است.
درهمین رابطه باید گفت که صدور احکام عزل و نصب اخیر ازجمله اقداماتی است که محمد بنسلمان آنها را بدون هیچگونه هماهنگی پدرش صورت داده است. وی در احکامی جداگانه «شاهدخت ریما» دختر بندر بن سلطان به عنوان اولین سفیر زن سعودی در آمریکا منصوب کرد و «خالد بنسلمان» برادرش را بر مسند معاونت وزیر دفاع نشاند. روزنامه انگلیسی «گاردین» در این خصوص مینویسد: «تغییرات بنسلمان در ساختار قدرت سعودی در حالی اتفاق افتاد که ملک سلمان در اواخر فوریه در مصر به سر میبرد و در عربستان نبود؛ همین مسأله موجبات خشم فراوان او را فراهم آورد». این روزنامه همچنین مینویسد: «ملک سلمان از طریق رسانهها و مشاورانش متوجه تغییرات اخیر در عربستان شد».
5. تشکیل نیروهای واکنش سریع
علاوه بر آنچه که گفته شد، مسألهای که تعجب خاندان سعودی و در رأس آنها سلمان بن عبدالعزیز را برانگیخته اقدام اخیر محمد بن سلمان در تشکیل گروهی تحت عنوان نیروهای «واکنش سریع» است. این گروه شامل نیروهای امنیتی ویژهای است که توسط بنسلمان و به منظور حمایت و حفاظت از وی تشکیل شده است. طبق اعلام رسانههای سعودی، این نیروها متشکل از افرادی هستند که با دقت نظر و حساسیت بسیار بالای بنسلمان گزینش شده و تمامی مراحل آموزش نظامی ـ اطلاعاتی را پشت سر گذاشتهاند.
درهمین ارتباط، روزنامه «الشرق الاوسط» در مطلبی مینویسد: «بسیاری بر این باورند که اقدام بنسلمان در تشکیل نیروهای واکنش سریع پس از تشدید اختلافات وی با ملک سلمان صورت گرفته است. او بوی توطئه علیه خود را در دربار استشمام کرده است و به همین دلیل تلاش کرده تا از رهگذر تشکیل نیروهای واکنش سریع، اقدام بازدارندهای را صورت داده باشد».
در هر صورت، آنچه که واضح به نظر میرسد آن است که اختلافات در دربار پادشاهی عربستان اینبار نه در میان شاهزادگان که در میان صاحبان اصلی قدرت یعنی ملک سلمان و فرزندش محمد بن سلمان تشدید شده است. عدم سفر بنسلمان به مصر در اواخر ماه گذشته میلادی برای مشارکت در نشست غربی ـ عربی «شرم الشیخ» و جایگزین شدن ملک سلمان به جای او در آخرین لحظات و همچنین عدم استقبال ولیعهد سعودی از پادشاه در فرودگاه ریاض در هنگام بازگشت وی از مصر، تنها گوشهای از نشانههای آشکار تشدید اختلافات میان دو طرف محسوب میشود؛ اختلافاتی که تبدیل به یک بمب ساعتی در درون دربار پادشاهی سعودی شدهاند و هر لحظه امکان وقوع انفجار آن وجود دارد.