به گزارش راهبرد معاصر؛ در بررسی مجموعه تحریم های اعمال شده بر اقتصاد ایران از سوی دولت آمریکا -چه تحریم های 15 مرداد ماه و چه تحریم های 13 آبان - باید توجه داشت هیچ کدام از تحریم های مذکور موضوع جدیدی نبوده و اجرایی شدن تمام این تحریم ها در گذشته نیز سابقه داشته است. ضمن اینکه تحریم های سال 91-90 به لحاظ گستردگی و وجه بین المللی آن از سطح وسیع تری نسبت به تحریم های اخیر برخوردار بودند. در تحریم های 13 آبان که چند ساعتی از آغاز رسمی آن می گذرد تمرکز آمریکا بر تحریم خرید مقداری نفت خام از ایران به امید کاهش درآمدهای ارزی ایران و ایجاد اخلال در نظام ارزی و عدم توانایی کشور در اداره امور و هزینه های ارزی کشور صورت می گیرد. در ادامه به ذکر نکاتی در این زمینه می پردازیم.
الف- بنا بر اذعان طرف های غربی و البته مسئولان ایرانی امکان تحقق این موضوع (هدف آمریکا از تحریم نفتی ایران) یعنی به صفر رساندن صادرات نفت ایران عملا وجود نداشته و آمریکا با اعمال فشار بر سایر کشورها در نهایت خواهد توانست مانع صادرات و فروش بخشی از نفت ایران شود که این موضوع نیز در سال های 91-90 وجود داشته و موضوع جدیدی نیست.
ب- برخی از راه های دور زدن این تحریم ها اگر چه مشخص است اما قابلیت رصد و شناسایی آن عملا وجود ندارد. از جمله این راه ها می توان به فروش نفت ایران به سایر کشورهای صادر کننده نفت از جمله عراق، روسیه و.. اشاره کرد. به نحوی که این کشورها به واسطه کمبود نفت ایران در بازار این کمبود را گاها با چراغ سبز آمریکا با افزایش صادرات خود جبران کرده اما از طرفی با خرید نفت ایران نیاز داخلی خودشان به مصرف نفت را تامین می کنند. در واقع نفت خریداری شده ایران از سوی این کشورها صادر نمی شود تا قابلیت پیگیری و رصد داشته باشد بلکه این نفت صرفا در نیازهای داخلی این کشورها مصرف خواهد شد. با این اقدام که یکی از راه های فروش نفت ایران محسوب می شود نفت ایران بدون اینکه وارد بازارهای صادراتی شوند فروخته می شود. در این میان گزینه ها و راه های دیگری نیز وجود دارد که در تحریم های قبلی از سوی ایران با موفقیت اجرایی شده است. ضمن اینکه راه اندازی بورس نفت و فروش حواله ای نفت خام به بخش خصوصی نیز می تواند یکی از راه های کاهش اثرات تحریمی در کوتاه مدت باشد.
ج- باید توجه داشت در سال های بعد از اجرای برجام با صادرات روزانه بیش از دو میلیون بشکه نفت با قیمت هایی حدود 30 تا 40 دلار؛ درآمد ارزی که از فروش بیش از دو میلیون بشکه نفت نصیب دولت ایران می شد با توجه به قیمت های فعلی نفت خام با فروش حدود 1 میلیون بشکه نفت نصیب ایران خواهد شد. لذا با فرض کاهش صادرات ایران به حدود یک میلیون بشکه نفت به واسطه آغاز تحریم های 13 آبان ایران به لحاظ درآمدی مانند سال هایی خواهد بود که روزانه بیش از دو میلیون بشکه نفت با قیمت هایی حدود 30 تا 40 دلار می فروخت. طبیعتا این موضوع نشان دهنده این است که تحریم های جدید نفتی که با هدف کاهش درآمدهای ارزی و ایجاد اخلال در روند اداره کشور صورت می گیرد کارایی لازم را نداشته و قطعا شکست خواهند خورد.
با این حال طبیعتا این تحریم ها، مقداری بر هزینه های ما افزوده و مشکلاتی را برای ما ایجاد خواهند کرد. اما با توجه به این موضوع که بخش قابل توجهی از تاثیرات این تحریم ها اثرات روانی و غیر واقعی هستند به نظر می رسد هر چقدر از زمان اجرای این تحریم ها بگذرد تاثیر این تحریم ها بر فضای عمومی اقتصاد ایران کاهش خواهد یافت. در شرایط فعلی و بعد از آغاز رسمی این تحریم ها از تاریخ 13 آبان – که البته چند ماهی از آغاز غیر رسمی آن می گذرد- ذکر چند نکته ضروری است:
1- ممانعت از تداوم فضای انتظار در اقتصاد
متاسفانه در سال های اخیر به عناوین مختلف از جمله اجرای توافق برجام، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، خروج ترامپ از برجام، رفتار کشورهای اروپایی درباره خروج آمریکا از برجام و.... سیاست های انتظاری در اقتصاد ایران به شدت پررنگ بوده و همین موضوع باعث شده بسیاری از اقدامات طرف ایرانی در هاله ای از انتظار و عدم قطعیت در تصمیم گیری ها قرار گرفته و بسیاری از فرصت های ما به سادگی از دست برود. تحریم های 13 آبان را باید پایان خوش باوری به سیاست های آمریکا و انتظار دولت ایران برای ایجاد تغییر در رفتار طرف مقابل دانست.
2- به صفر رساندن واردات کالاهای مصرفی
طبق آمار گمرک حدود 18.5 درصد از مجموع واردات قانونی کشور در سال 96 مربوط به واردات کالاهای مصرفی بوده است. با توجه به واردات حدود 45 میلیارد دلاری کشور در سال 96 این حجم از کالاهای مصرفی رقمی حدود 8 میلیارد دلار خواهد بود که با توجه به مصرفی بودن این کالاها امکان تولید عمده این محصولات در داخل کشور وجود دارد. لذا عقلانی نیست در شرایطی که کشور در مضیقه ارزی قرار دارد ارز کشور برای واردات کالاهای مصرفی آن هم از کشورهایی که عمدتا در این تحریم ها بر علیه اقتصاد کشورمان حضور دارند هزینه شود.
3- در نظر گرفتن وجود تحریم ها در برنامه ریزی ها
متاسفانه بعد از اجرای برجام و خوش بینی دولت به طرف غربی، لغو تحریم ها و گشایش های اقتصادی در برنامه ریزی مسئولان دولتی قابل مشاهده بود که از جمله آن ها می توان به تصور بارگشایی مبادلات بانکی بعد از برجام، ورود سرمایه گذاری های خارجی به کشور و اقداماتی چون حذف کارت سوخت به بهانه عدم نیاز برای سهمیه بندی بنزین و کنترل مصرف آن و.... اشاره کرد. لذا در گام اول باید در شرایط تحریمی موجود برنامه های عملیاتی کوتاه مدت و میان مدت با فرض تداوم تحریم ها و با تعیین سیاست گذاری ها نه صرفا هدف گذاری ها ایجاد شود که نزدیک ترین مصداق عینی آن را می توان بودجه سال 98 دانست که باید بر اساس شریط تحریمی و با توجه به الزامات و محدودیت های موجود در اقتصاد کشور تدوین شود.
4- نعمتی به نام کاهش صادرات نفت خام
کاهش صادرات نفت خام ایران می تواند یک فرصت تاریخی برای اقتصاد ایران و به نوعی توفیقی اجباری برای اقتصاد ایران باشد. اگر چه با توجه به تجربه تحریم های سال 91-90 و تقسیم کار جهانی مبنی بر تداوم خام فروشی ایران این پیش بینی وجود دارد که طرف غربی و آمریکا به زودی از تحریم خرید نفت ایران عقب نشینی خواهد کرد. همان طور که در تجربه برجام شاهد بودیم بعد از اجرای برجام تنها تحریمی که به طور کامل برداشته شد و البته دولتی ها نیز تا مدت ها به آن به عنوان سند موفقیت برجام اسناد می کردند آزاد شدن فروش و صادرات نفت ایران بود که لغو آن نیز نه به واسطه توافق برجام بلکه دو دلیل عمده داشت:
دلیل اول اینکه جایگزین های مناسبی برای جایگزینی نفت ایران در میان مدت و بلند مدت وجود نداشته و ندارد و پیدا کردن جایگزین برای نفت ایران صرفا می تواند از طریق افزایش تولید برخی از کشور و حرکت به سمت ذخایر استراتژیک دنیا در کوتاه مدت صورت بگیرد اما در بلند مدت عملیاتی نیست.
دلیل دوم این موضوع نیز فلسفه تقسیم کار جهانی است که در آن ایران به عنوان یک کشورخام فروش( صادرکننده نفت خام) شناخته شده است. غرب در وهله دوم و بعد از اعمال تحریم ها نمی خواهد اجازه دهد این تعریف یعنی خام فروش بودن ایران به عنوان یک دولت نفتی تغییر پیدا کند در حالی که تحریم بلند مدت خرید نفت از سوی ایران می تواند ایران را به این سمت حرکت دهد. چنانچه در سال های تحریم نفت سهم درآمدهای نفتی در بودجه روندی کاهشی داشت به طوری که شاید اگر آن روند تداوم می یافت یک توفیق اجباری رخ می داد و سهم درآمدهای نفتی از بودجه کاهش پیدا می کرد. موضوعی که بعد از برجام و افزایش فروش نفت ایران مجددا معکوس شد.
بهره سخن
باید اذعان داشت تاثیر این تحریم ها ( مجموعه تحریم های 15 مرداد و 13 آبان) در اقتصاد ایران ماندگار نخواهد بود. دولت ایران در گام اول باید به این تحریم ها به عنوان یک اصل موجود و پذیرفته شده نگاه کرده و برنامه ریزی های خود را بر اساس تداوم این تحریم ها طراحی و تدوین کند. باید بپذیریم که وعده های طرف غربی قابل اطمینان و اتکا نبوده و نمی توان بر اساس این وعده ها برنامه ریزی کرد. اقتصاد ایران باید را ضمن حفظ تعامل با تمام کشورهایی که مایل به همکاری و فعالیت اقتصادی با ما هستند با تکیه بر ظرفیت ها و توانمندی های داخلی به حرکت خود ادامه دهد. طبیعتا هر روزی که از اجرای این تحریم ها می گذرد هیمنه و ابهت این تحریم ها شکسته شده و اثرگذاری آن نیز کاهش خواهد یافت.