چرا مسائل انتخابات آمریکا بسیار عمیق‌تر از نزاع بایدن-ترامپ است/ یک سرزمین دو ملّت-راهبرد معاصر
فواد حسین: تهدید‌های آشکاری از سوی رژیم اسرائیل علیه عراق وجود دارد نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد

چرا مسائل انتخابات آمریکا بسیار عمیق‌تر از نزاع بایدن-ترامپ است/ یک سرزمین دو ملّت

در انتخابات سال جاری آمریکا نه آنچه دموکرات‌ها می‌خواستند اتفاق افتاد و نه آنچه جمهوری‌خواهان می‌خواستند؛ اما این انتخابات نشان داد آمریکا به یک سرزمین با دو ملت تبدیل شده است.
تاریخ انتشار: ۲۰:۲۶ - ۱۸ آبان ۱۳۹۹ - 2020 November 08
کد خبر: ۶۶۰۵۰

به گزارش راهبرد معاصر «باراک اوباما»، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در بیانیه‌ای که بعد از برآورد پیروزی «جو بایدن» در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا منتشر کرد نوشته این انتخابات نشان می‌دهد آمریکا همچنان درگیر «اختلافاتی عمیق و تلخ» است.

«ریچارد هاس»، رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا و از مقام‌های سابق وزارت خارجه این کشور در یادداشتی در همین راستا از تعبیر «یک آمریکا، دو ملت» برای اشاره به تفرقه‌های عمیق ریشه‌کرده در ساختار جامعه آمریکا اشاره کرده است.

هاس نکته قابل تأمل این انتخابات را حمایت نزدیک به نیمی از شهروندان آمریکا از دونالد ترامپ، آن هم در اوج ناکارآمدی دولت او در مدیریت شیوع ویروس کرونا دانسته و نوشته حتی اگر ترامپ هم در انتخابات ببازد، «ترامپیسم» به عنوان نماد پوپولیسم مدرن آمریکایی کماکان پرنفوذ باقی خواهد ماند.

ساکنان دنیاهای متفاوت

نکته مهم درباره شکاف‌ها در آمریکا این است که صرفاً حول محور اقتصاد سازمان نیافته‌اند. آن‌طور که ریچارد هاس نوشته مردم آمریکا در جهان‌های متفاوتی زندگی می‌کنند: اجتماعات و مناطق آمریکا ساکنانی دارد که روز به روز به هم شبیه‌تر می‌شوند، ساکنان هر منطقه تلویزیون‌های کابلی خاص خودشان را نگاه می‌کنند، به رادیوها و پادکست‌های خودشان گوش می‌کنند و به وب‌سایت‌های خاصی سر می‌زنند. 

تفرقه و شکاف و گسترش روزافزون آن در آمریکا مسئله‌ای بوده که از قبل هشدارهایی درباره آن مطرح شده. کارشناسان مسائل اجتماعی می‌گویند بروز شبکه‌های اجتماعی در ترکیب با افول نهادهای مرکزی که زمانی مرزهای مباحثات سیاسی را تعیین می‌کردند موجب ایجاد تحولات خطرناکی در جامعه آمریکا شده‌اند، به گونه‌ای که حتی وقوع فاجعه‌های عمومی هم به جای متحد کردن ملت آمریکا به تفرقه‌های بیشتر منجر می‌شود.

جنگ سرد داخلی در آمریکا

بعد از انتخاب دونالد ترامپ در سال 2016، «کارل برنشتاین»، خبرنگار مشهور آمریکایی که در افشاگری ماجرای «واترگیت» نقش داشت گفت که مردم آمریکا اکنون درگیر «یک جنگ سرد داخلی» هستند و گروه‌های مختلف در این کشور قادر به توافق حتی بر سر واقعیت‌های پایه‌ای که در این کشور اتفاق می‌افتد نیستند.

یک وجه این جنگ سرد، شکاف میان دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات است که نمودهای آن همیشه در فضای سیاسی جامعه آمریکا نمایان است. سیستم حزبی آمریکا نتیجه نوعی طبقه‌بندی‌ اجتماعی است که موجب شده گروه‌های نژادی، قومی و مذهبی بسیار متفاوتی بدنه هواداران دو حزب را تشکیل دهد.

«لی راتمن»، از اعضای ارشد اندیشکده «نیو امریکا» می‌گوید: «احزاب آمریکا اکنون بر سر هویت ملی آمریکا دچار تفرقه‌اند. حزب جمهوری‌خواه هویت ملی آمریکا را همانند گذشته‌های دور می‌بیند، یعنی زمانی که آمریکا یک کشور سفیدپوست و عمدتاً مسیحی بود. این دیدگاهی سنتی است.»

وی اضافه می‌کند: «در سوی دیگر حزب دموکرات را داریم که نگاه بسیار متفاوتی نسبت به آمریکا دارد. از نظر آنها آمریکا کشور سکولارتر و ترقی‌خواه‌تری است که از تفاوت‌ها استقبال می‌کند.»

تبعیض‌های اقتصادی: سرزمین‌ تضادهای تمام‌عیار

 تبعیض دامنه‌دار و توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه آمریکا از دیگر جنبه‌های مهم این شکاف است. آمارهای مهم و قابل توجهی در این زمینه وجود دارد: به عنوان مثال، طبق پژوهش استیگلیتز از اقتصاددانان آمریکایی، دست­کم 40% از ثروت ایالات متحده در دست تنها یک­‌درصد شهروندان آمریکایی است. بدیهی است «ثروت» با «درآمد» متفاوت است و به تملک زمین، خانه، مؤسسات تجاری، سهام بورس و مانند این اشاره دارد. مؤسسه «مطالعات سیاست عمومی» سال گذشته گزارش داد 1% از شهروندان آمریکا که در بالاترین طبقه جای می­‌گیرند، صاحب نصف صندوق­‌های مالی، بنیادها و بورس­‌ها هستند، در حالی که 50% پایینِ جامعه تنها 5% در این موارد سهم دارند.

اختلاف طبقاتی وقتی دقیق­تر محاسبه می­‌شود که بدهی افراد هم در نظر گرفته شود. 90% از جامعه آمریکا 73% از کل بدهی­‌های شخصی را به دوش می­‌کشند، در حالی که 1% در بالاترین طبقه و با آن همه ثروت، تنها 5% از بدهی­‌ها سهم دارند.

  حدود دو سال پیش،  «فیلیپ آلستون»، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور فقر و حقوق بشر  در گزارشی به دلیل وجود چنین شکاف‌های اقتصادی در آمریکا از این کشور به عنوان «سرزمین تضادهای تمام‌عیار» یاد کرد و گفت حدود 40 میلیون نفر در این کشور در فقر، 18.5 میلیون نفر در فقر مفرط و 5.3 میلیون نفر در شرایط فقر مطلق زندگی می‌کنند.

طبق گزارش آلستون، آمریکا بیشترین آمار بیکاری جوانان را میان کشورهای عضو "سازمان همکاری و توسعه اقتصادی" و بالاترین نرخ مرگ‌ومیر نوزادان را میان کشورهای عضو این سازمان دارد. شهروندانش، عمر کوتاه‌تری نسبت به ساکنان سایر دموکراسی‌های ثروتمند دارند، بیماری میان آنها بیشتر است و بیماری‌های گرمسیری قابل‌ درمان میان آنها رو به فزونی است.

چند ماه قبل‌تر از این گزارش، «مرکز مطالعات سیاسی» در تحقیقی به این نتیجه رسید که مجموع ثروت «بیل گیتس»، مؤسس شرکت مایکروسافت، «جف بیزوس»، مؤسس شرکت آمازون و «وارن بافت»، سرمایه‌گذار آمریکایی از مجموع دارایی‌هایی 50 درصد پایین جامعه آمریکا بیشتر است. 50 درصد پایین جامعه آمریکا 160 میلیون نفر و یا 63 میلیون خانوار آمریکایی هستند که مطابق این تحقیق ثروت خالص برخی از آنها صفر یا منفی است، در حالی که سه ثروتمند یادشده حدود 263 میلیارد دلار ثروت در اختیار دارند.

پیامدهای سیاسی-اجتماعی اختلاف طبقاتی

اختلاف طبقاتی جدا از بحران اقتصادی که پیش می‌­آورد، پیامدهای سیاسی و اجتماعی فراوانی دارد. خطرناکترین پیامد سیاسی اختلاف طبقاتی، وقوع انقلاب است. وقتی دو یا چند شکاف اجتماعی بر یکدیگر منطبق می­شود، خطر بروز تنش میان دو گروه بیشتر می­‌شود. برای مثال اگر عمده ثروتمندان یک جامعه از سفیدپوستان و عمده فقرا از رنگین پوستان باشند، شکاف طبقاتی با شکاف نژادی بر یکدیگر منطبق شده و احتمال آن می‌رود فقرا علت فقر خود را در نژاد متفاوت خود بیابند و احساس تبعیض نسبت به آنها دوچندان میشود. در نتیجه بیم وقوع ناآرامی توسط فقرا علیه ثروتمندان افزایش می­‌یابد.

اما همیشه کار به انقلاب ختم نمی­‌شود. در جوامعی که مردم بدانند می­توانند با تغییر مسالمت‌­آمیز دولت، اوضاع را بهبود بخشند – یا دست کم حتی به خطا چنین احساسی داشته باشند – احتمالاً مهم­ترین پیامد افزایش شکاف طبقاتی تلاش برای تغییر دولت توسط اکثریت ناراضی خواهد بود.

پیامدهای اجتماعی شکاف طبقاتی بسیار بیش از این و اثرات آن بسیار وخیم­‌تر است. یکی از مهمترین نتایج آن، کاهش سرمایه اجتماعی است، یعنی افرادی که احساس تبعیض می‌­کنند کمتر با سیاست­‌های دولت – حتی در حوزه فرهنگی یا سیاسی- همراهی می­‌کنند. این امر شتاب پیشرفت کلی یک ملت را در حوزه‌­های مختلف کم می‌کند زیرا بخشی از جمعیت امکانات خود را از بقیه ملت و دولت دریغ می‌­کنند زیرا حس می‌­کنند چرخ این جامعه تنها به سود عده‌­ای اندک می­‌چرخد.

یکی دیگر از نتایج شکاف طبقاتی تضعیف ملت­‌سازی است: فرایندی که موجب می‌شود دولت مرکزی نتواند در یکپارچه کردن کشور بر اساس یک هویت ملی موفق عمل کند. در حال حاضر نشانه‌های چنین بحرانی فعالیت گروه‌هایی در برخی از ایالت‌ها است که خواستار استقلال از ایالات متحده هستند. 

انتخابات سال جاری آمریکا تحولی بود که نشان داد مسئله شکاف‌های مختلف در آمریکا تا چه در جامعه این کشور حی و حاضرند و نقش ایفا می‌کنند. ریچارد هاس در یادداشتش این مسئله را اینطور عنوان کرده است: «در انتخابات سال جاری دموکرات‌ها دنبال شکست مفتضخانه ترامپ و تمام آنچه او تجسم آنها بود بودند. این اتفاق نیفتاد. جمهوری‌خواهان انتخاباتی می‌خواستند که موید دیدگاه‌های ترامپ باشد. این اتفاق هم نیفتاد. آنچه این انتخابات، به جای اینها نشان داد یک کشور با دو ملت بود.»

تسنیم

ارسال نظر