به گزارش راهبرد معاصر؛ بحث موشکی و نفوذ منطقه ای ایران به عنوان شروط احتمالی بایدن در برنامه بازگشت امریکا به برجام بین کارشناسان مطرح است. در همین زمینه راهبرد معاصر اقدام به گفتگو با عماد آبشناس تحلیلگر مسائل منطقه نموده است. به نظر می رسد لابی های صهیونیستی و فشار کشورهای عربی منطقه تیم ترامپ را به سمت تعیین و جهت دهی سیاست های دولت آینده هدایت می کند. از او پرسیدیم که این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟
این بحث ها از مدت ها پیش مطرح بود. آنها از عبارت برنامه موشکی استفاده می کنند در حالیکه برنامه دفاعی است و هیچ منطقی وجود ندارد که کشوری بخواهد بر روی برنامه دفاعی خود بحث کند. امروزه تسلیحاتی توسط این کشورها خریداری می شود که هزینه و حجم آن به مراتب بیشتر از برنامه های دفاعی ایران است. اگر آنها احیانا بخواهند چنین مسائلی را مطرح کنند ابتدا باید به این سوال پاسخ بدهند که چرا آمریکا اینهمه تسلیحات پیشرفته به منطقه وارد کرده و به این کشورها تحویل می دهد؟ طبیعی است که ایران باید برای ایجاد موازنه قدرت به دنبال تولید و تجهیز تسلیحات دفاعی حرکت کند. اینکه بخواهند بیایند و این بحث را مطرح کنند یعنی ایران فضا را برای حمله و تجاوز دشمنان خود مهیا کند و این محال است. هیچ نظام و حکومتی در جهان چنین چیزی را نمی پذیرد. ما تجربه هایی از این موارد داشته ایم. غرب همین کار را با قذافی کرد و دیدیم که لیبی به چه روزی افتاد، این کار را با عراق کردند و شاهد مشکلات کشور های همسایه مان هستیم. غرب این کشورها را وادار کرد برنامه های دفاعی خود را متوقف کنند و در نهایت به آن کشور حمله کردند و ساختارها و زیر ساخت آنها را نابود کردند و ثروت ها و منابع این کشور ها را به غارت بردند. لیبی و عراق نمونه ای از اجرای این سیاست ها هستند اگر کسی می خواهد آینده ایران همچون لیبی باشد باید بپذیرد که ایران در این موضوع مذاکره کند. بحث دیگر، مساله نفوذ ایران در منطقه است که تحریف کلام است.
ایران هزاران سال در این منطقه قدمت داشته و هزاران سال دیگر نیز خواهد بود. ایران در منطقه جایگاهی رفیع دارد و مردم این منطقه به دلایل مختلفی به ایران علاقه دارند. آیا می توانید به فردی که به شما علاقه دارد بگویید من را دوست نداشته باش؟ آیا می توان به شیعیان منطقه گفت شما از این پس حق ندارید ایران و ایرانی ها را دوست داشته باشید؟ مقاومت های منطقه ایران را پناه خود می دانند و چه ایران به فلسطینی ها بگوید که من حامی شما هستم و چه نگوید آنها ایران را پشتوانه ای مطمئن می دانند و این وابستگی ها را نمی توان با حرف و مذاکره و قرار داد از بین برد این فشارها غیر منطقی است. برخی کشورها چون آمریکا از قاره ای دیگر آمده و در امور مردم منطقه دخالت می کنند. متحدین ایالات متحده و سعودی ها و صهیونیست ها به زور ملت ها را به داشتن ارتباط با خود وادار می کنند. این چه منطقی است که براساس آن باید به مردم بگوییم نباید به چیزی که به آن علاقه دارید بی تفاوت شوید و باید طبق آنچه که ما مشخص کرده ایم رفتار کنید و به کشورهایی که ما تعیین می کنیم علاقمند و وابسته شوید! این از محالات است و امکان پذیر نیست. نه تنها در مورد ایران بلکه در مورد هیچ کشوری قابل اجرا نیست. ارتباطات منطقه ای ایران و نفوذ و اعتبار ایران در خاورمیانه تاریخی است و روی کاغذ و با قرارداد و مذاکره قابل تغییر نیست. ما به طور تاریخی و سنتی بر برخی از کشورهای منطقه نفوذ داریم و این مناطق در سال های دور جزو خاک ایران بودند. امکان ندارد از این فرهنگ ها و ملت ها خواست نسبت به ایران بی تفاوت باشند.
ساختار سیاسی آمریکا به گونه ای است که رییس جمهور قدرت بسیار بالایی دارد البته اگر نخواهیم بگوییم که قدرت مطلق دارد اگر آقای بایدن اراده کند این امکان برای او وجود دارد که با یک فرمان ریاست جمهوری تمام تحریم های قبلی را لغو کند و هیچ تحریمی اجرا نشود و حتی اگر کنگره تحریمی را تصویب و اعمال کرده باشد می تواند اجرای آن را ملغی کند. اگر کسی با ساختار سیاسی آمریکا آشنا باشد می داند که رییس جمهور می تواند چنین کاری را انجام بدهد. هنوز تکلیف ریاست جمهوری در آمریکا آنچنان مشخص نیست و شاید درگیری ها طولانی تر از آن چیزی شود که حتی به عمر بایدن قد بدهد اما اگر ایشان رییس جمهور شد اگر بخواهد می تواند تمام این ها را لغو کند و هر فرمان اجرایی ترامپ و هر دستور العمل او را ملغی کند.
این تصور که سیاست های آمریکا در قبال ایران تغییر کند تصوری اشتباه است و خصومتی که در ساختار سیاسی آمریکا بر علیه ملت ایران وجود دارد تغییر پذیر نیست. برخی شاید تصور کنند که این خصومت ها مربوط به دوران بعد از انقلاب است اما حتی قبل از انقلاب هم این خصومت ها با ملت ایران وجود داشت. یک نمونه توطئه سرنگونی دولت مصدق است. بعدها این توطئه ها همچنان ادامه پیدا کرد و بعد از انقلاب آشکارتر و گستاخانه تر شد. این سیاست ها چه در زمان حضور جمهوری خواهان و چه در دولت های دموکرات آمریکا ادامه داشته است و تنها روشی که در اعمال این سیاست ها مورد استفاده بود تغییر می کرد و نباید تصور کرد با آمدن بایدن چیزی عوض خواهد شد. نباید فراموش کرد که بایدن و تیم او در زمان معاونت اوباما جزو پدرخوانده های توافق هسته ای بودند و در آن زمان ایالات متحده به تعهدات خود در قبال برجام عمل نکرد. تنها تفاوت این است که اوباما با زبانی دیپلماتیک حرف می زد و ترامپ با صراحت بیان می کرد که نمی خواهد اجرا کند. یک نمونه این بود که در زمان امضای توافق هسته ای بنا بود که تحریم های مالی برداشته شود و بنا بر همکاری های تجاری با ایران بود اما دولت اوباما اراده ای بر این حرکت نداشت و وقتی اروپایی ها شروع به بستن قرارداد با ایران کردند اوباما قانون لغو سفر بدون ویزای اروپاییان به آمریکا را امضا کرد و بر این اساس اروپا را تهدید کرد که اگر شهروندانش به ایران سفر کنند آنها دیگر نمی توانند بدون ویزا به آمریکا بروند. در همان زمان هزاران بهانه آوردند تا تحریم های مالی ایران را برندارند. می توان گفت ترامپ در حقیقت فقط به همان سیاست های اوباما ادامه داد ولی به شکلی دیگر.
تنها استراتژی ایران در قبال این مساله این است که برخی سیاستمدارانش را از خواب و خیال بیرون بیاورد. باید توجه داشته باشیم که نمی توان با آمریکا به نتیجه ای رسید و باید پیوندهای خود با شرق را قوی تر کنیم. باید به خودمان اعتماد کنیم ایران امکانات و توانمندی های لازم برای ایستادن روی پای خود را دارد. فساد اقتصادی موجود در کشور کمر ایران را شکسته و این فساد بیش از تحریم ها به کشور ما صدمه زده است. این فساد منتشر شده ایرانی ها را دچار مشکل کرده است. ریشه کن شدن این فساد موجب می شود ایران بتواند با تحریم های آمریکا مقابله کند. ایران جزو چند کشور محدود دنیا است که اگر دور تا دور آن دیوار بکشید و با هیچ کشوری در دنیا در ارتباط نباشید باز هم مردم به هیچ چیزی خارج از مرزها نیاز نخواهند داشت و هر آنچه که می خواهند در داخل کشور خودشان وجود دارد.
قطعا عربستان سعودی و اسرائیل به کار خود ادامه خواهند داد و دشمنی آنها ادامه خواهد داشت. قبلا در زمان اوباما و قبل از اوباما نیز شاهد خصومت خاندان سعودی و وهابی ها با ایرانیان بودیم. 200 سال پیش در زمان تشکیل حکومت سعودی اولین کاری که کردند حمله به کربلا بود و هدف آنها حرکت به سمت ایران بود آنها از آن زمان اهداف شومی در سر داشتند. در خاطرات امیراسدالله اعلم امده است که او به شاه می گوید چرا اینهمه اسلحه می خرید و شاه می گوید اگر من این سلاح ها را نداشته باشم عرب ها به ما حمله می کنند او نمی گوید شوروی ولی می گوید عرب ها چون این خصومت و تهدید همیشه بوده است. خود ما باید یاد بگیریم که چگونه باید با این دشمنان کنار بیاییم. هدف نهایی اسرائیل رسیدن از نیل تا فرات است و بخش هایی از سرزمین ایران را مد نظر دارند. بخش هایی از خوزستان و کردستان ایران در نظر انها است. صهیونیست ها عقیده دارند هر جا که پای یهود به آن رسیده مربوط به اسرائیل است و باید به اسرائیل بپیوندد. ما باید سیاست خود را به گونه ای تنظیم کنیم که بتوانیم یک سری معادلات استراتژیک سیاسی در سطح منطقه ایجاد کنیم. متاسفانه ما تا اینجا نتوانسته ایم این معادلات سیاسی را در منطقه ایجاد کنیم یک نمونه جنگ آذربایجان و ارمنستان است که با وجود اینکه ایران به دلیل نزدیکی احتمالا بیشترین ضرر را متحمل شود و تهدید بالایی در این مناقشه وجود دارد ولی می بینیم که روسیه و ترکیه در این خصوص در حال مذاکره و نتیجه گیری هستند اما ایران هیچ راهی به این گفتگوها ندارد. این سیاست خارجی ما است که باید بتواند معادلات بین المللی خود را تسریع کند. تنها مساله عربستان و اسرائیل نیست بلکه در تمام مسائل بین المللی شاهد این ضعف ایران هستیم. ما نسبت به روابط با کشورها سیاست واضحی نداریم و همین مساله موجب رفتار منفعل بسیاری از کشور ها در قبال ایران است. چین مایل به بستن قرارداد 25 ساله با ایران بود ولی خود ما این قرارداد را خراب کردیم. ایران باید سیاست خارجی اش را درست کند.