به گزارش راهبرد معاصر درگذشت دیگو مارادونا اسطوره فوتبالشوک بزرگی را به دنیای فوتبال وارد کرد. دیگو مارادونا اسطوره فوتبال در سن 60 سالگی به دلیل حمله قلبی درگذشت. علت درگذشت دیگو مارادونا اسطوره فوتبال +علت مرگ را در ادامه بخوانید.
علت مرگ مارادونا
دیگو آرماندو مارادونا اسطوره فوتبال جهان امروز و به دلیل حمله قلبی در سن ۶۰ سالگی درگذشت.دیگو مارادونا اسطوره فوتبال جهان فوت کرد. وی پیش از این به دلیل تومور در مغز در بیمارستان بستری شده بود و مورد جراحی واقع شده بود.
در حالی که رسانه های دنیا خبرهای ضد و نقیض زیادی از وضعیت مارادونا منتشر می کردند، روزنامه «مارکا» اسپانیا اعلام کرد این اسطوره فوتبال بعد از عمل جراحی، دچار مشکلات قلبی و تنفسی شده و جان خود را از دست داده است.
بیوگرافی دیگو آرماندو مارادونا
دیگو آرماندو مارادونا در سال 1960 در بوینس آیرس متولد شد. مارادونا یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال و ستاره دهه هشتاد میلادی بهشمار میرود.
مارادونا اولین بازیکن در تاریخ فوتبال بود که دو مرتبه رکورد نرخ نقل و انتقالات را در جهان شکست. او اولین بار با بهای ۵ میلیون یورو به بارسلونا در لالیگا و بار دوم با بهای ۶٫۹۵ میلیون یورو به ناپولی در سری آ پیوست. او در دوران حرفهای خود برای تیمهای آرژانتینوس جونیورز، بوکا جونیورز، بارسلونا، ناپولی و سویا و نیولز اولد بویز به عنوان یک بازیساز توانا، در پست هافبک هجومی بازی کرد. مارادونا در بارسلونا و ناپولی به بیشتر موفقیتهای باشگاهیاش دست یافت.
مارادونا اولین بازیکن در تاریخ فوتبال بود که دو مرتبه رکورد نرخ نقل و انتقالات را در جهان شکست. او اولین بار با بهای ۵ میلیون یورو به بارسلونا در لالیگا و بار دوم با بهای ۶٫۹۵ میلیون یورو به ناپولی در سری آ پیوست. او در دوران حرفهای خود برای تیمهای آرژانتینوس جونیورز، بوکا جونیورز، بارسلونا، ناپولی و سویا و نیولز اولد بویز به عنوان یک بازیساز توانا، در پست هافبک هجومی بازی کرد. مارادونا در بارسلونا و ناپولی به بیشتر موفقیتهای باشگاهیاش دست یافت.
داستان تعرض جنسی مارادونا به یک خبرنگار در روسیه اولین حاشیه دون دیگو نیست و احتمالاً هم نخواهد بود.
به گزارش خبرورزشی، ديگو آرماندو مارادونا، اسطوره فوتبال آرژانتين، از نظر خيلي ها بهترين بازيكن تاريخ دنياي فوتبال است. او در زمين چمن غوغا به پا مي كرد و البته در خارج از زمين چمن هم يك بازيكن پرحاشيه بود و حاشيه هاي فوتبالي او همچنان ادامه دارد. مارادونا كه در روزهاي اخير براي تماشاي بازي فينال جام كنفدراسيون ها به روسيه سفر كرده، به تلاش براي سوءاستفاده جنسي از يك خبرنگار روس متهم شده است.
به همين بهانه مروري داريم بر تمام حاشيه ها و جنجال هايي كه دن ديگو در دنياي فوتبال به راه انداخته.
جواب مثبت تست دوپينگ كوكائين: در روز 17 مارس سال 1991 و بعد از بازي مقابل باري، تست دوپينگ مارادونا مثبت اعلام شد. وجود ماده ممنوعه كوكائين در خون دن ديگو براي او دردسرساز شد و همين اتفاق براي او محروميتي 15 ماهه از حضور در دنياي فوتبال را به همراه داشت.
حمل مواد مخدر: بعد از مثبت اعلام شدن تست دوپينگ مارادونا به كوكائين، او براي سپري كردن دوران محروميتش به آرژانتين رفت. در روز 26 آوريل سال 1991 بود كه نيروهاي پليس وارد خانه مارادونا شدند و در خانه او مواد مخدر يافتند. مارادونا يك روز در بازداشت ماند و با وثيقه آزاد شد.
فرزند نامشروع: در سال 1992 و در طول دوره حضور مارادونا در ايتاليا، يك قاضي دادگاه اعلام كرد مارادونا پدر فرزندي است كه در پي رابطه نامشروع دن ديگو با يك دختر ايتاليايي متولد شده. مارادونا سال ها راضي نشد تا اين پسر را به عنوان فرزندش بپذيرد تا اينكه سال گذشته براي اولين بار با او ديدار و اعلام كرد او پسرش است.
درگيري با خبرنگاران: در آستانه برگزاري جام جهاني 1994 آمريكا بود كه مارادونا براي آماده سازي انفرادي به حومه بوينوس آيرس رفته بود. جر و بحث با خبرنگاران باعث شد تا مارادونا از كوره دربرود و يك تير هوايي شليك كند. به همين خاطر او به 2 سال زندان و پرداخت غرامت به خبرنگاران محكوم شد.
مثبت اعلام شدن دوباره تست دوپينگ: مواد مصرف نكرده ام؛ در جريان برگزاري جام جهاني 1994 آمريكا، مارادونا براي انجام تست دوپينگ انتخاب شد و وجود مواد ممنوعه در اين آزمايش براي او دردسرساز شد. مارادونا اعلام كرد از مواد مخدر استفاده نكرده ولي در هر صورت مسئولان برگزاري رقابت ها، تصميم به اخراج مارادونا از اردوي تيم ملي آرژانتين گرفتند و اين پايان عمر دن ديگو در تيم ملي بود.
جدال هاي لفظي با پله: در آخرين سال هاي فوتبالي مارادونا، او بارها و بارها با پله، اسطوره فوتبال برزيل، به جدال لفظي پرداخت و اين در حالي بود كه اين 2 ستاره هميشه با هم مقايسه مي شدند. برخي از اين جدال هاي لفظي با لحن هاي خيلي تند و زننده اي همراه بودند. البته در حال حاضر ارتباط اين 2 اسطوره با هم دوستانه و صميمانه است.
رسوايي در كوبا: هنگامي كه مارادونا براي ترك اعتياد در كلينيكي در كوبا بستري بود تصاويري از او منتشر شد كه با نامزد كوبايي اش و 2 دوست مذكروش در يك مهماني حضور داشت. در اين تصوير مارادونا لخت بود و كاملاً مشخص بود از خود بيخود است و مواد مخدر استفاده كرده است.
توهين به خبرنگاران: هنگامي كه دن ديگو سرمربي تيم ملي آرژانتين بود، بارها و بارها با خبرنگاران درگير شد. او در طول اين مدت به خاطر نتايج ضعيف تيمش با انتقادات زيادي روبه رو مي شد. آرژانتين با گل لحظات آخري در آخرين بازي مرحله مقدماتي، به جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي رسيد و مارادونا در كنفرانسي خبري صحبت هايي بسيار زننده را بر زبان آورد كه قابل درج نيست.
سنگ پراني براي خبرنگاران: روز 15 ماه مي سال 2013 مارادونا وارد فرودگاه ايسئيساي بوينوس آيرس شد و هواداران زيادي به استقبال او آمده بودند. دن ديگو موفق شد از دست هواداران فرار كند ولي خبرنگاران او را ول نمي كردند. دن ديگو نااميد وكلافه و عصباني به سمت خبرنگاران سنگ پرتاب كرد تا جنجال ديگري را رقم بزند.
كتك زدن نامزدش: در همان سال مارادونا براي تماشاي بازي ناپولي مقابل رئال مادريد در مرحله يك هشتم پاياني ليگ قهرمانان اروپا به مادريد سفركرد. در اين سفر نامزد مارادونا هم او را همراهي مي كرد. يك شب كه آنها در هتلي در مادريد اقامت داشتند، نامزد دن ديگو به لابي هتل تلفن و طلب كمك كرد. او اعلام كرد با ديگو درگير شده و كار به درگيري فيزيكي كشيده است. كار به جايي كشيد كه وكيل مارادونا براي پايان دادن به اين غائله صحبت كرد و اعلام كرد اين هم مثل درگيري هاي معمول بين همه زوج ها بوده است.
یک فوتبالیست تکرو، نابغه و سرشار از تناقض. دیگو مارادونا مردی که بعید است بسیای از ما بتوانیم نظیرش را در زندگی ببینیم.
زندگی او سرشار از قلههایی است که کمتر کسی روی آن ایستاده، البته قبل از سقوطی مهیب به تاریکترین و عمیقترین نقطه دره ناامیدی. مردی که نتوانست خودش را با شمایل خداگونهای که از او ساخته شده بود، وفق دهد؛ هرچند که حالا به نظر میرسد اینها هم بخشی جدانشدنی از اسطوره مارادونا هستند.
برای این که بتوانید درست و حسابی دیگو مارادونا را بشناسید، ابتدا باید معمای آرژانتین را حل کنید: کشوری که به دیگوها نیاز دارد تا آن را مسیحگونه به سطحی برساند که فکر میکند سزاوارش است. برای شناختن مارادونا باید بدانید که او یک زندگی مملو از پارادوکس داشت، همراه با اشتباهاتی بزرگ و لحظههایی حماسی.
دیگو پسری از زاغههای وییا فیوریتو در بوئنوس آیرس با استعدادی فوقالعاده که تبدیل به نماینده مردمش شد؟
یا شاید دیگو مارادونا به عنوان خدا، افسانه، کینخواهی بزرگ و تجسم آرزوها و آرمانهای مردم و مهر تاکیدی بر این که آرژانتین بهترین کشور جهان است؟
شاید هم هر دو.
سال ۱۹۸۶ فرانسیس کورنخو، مربی وابسته به تیمهای پایه باشگاه آرژنتونیوس جونیورز، مجبور شد به وییا فیوریتو سفر کند تا ببینند سن یک بچه با مدارک شناساییاش تطابق دارد یا نه. او پس از این که تمرین آن بچه را دید، گفت: "خیلی نحیف است، بعید به نظر میرسد ۸ ساله باشد. "
مادرش، دلما سالوادورا، با گواهی تولد دیگو که از بیمارستان اویتا صادر شده بود، سنش را تایید کرد. حالا به نظر میرسید که فرانسیس در دنیای فوتبال یک چاه نفت پیدا کرده است. او از میان زاغهها جواهری یافته بود. از مارس ۱۹۶۹ به بعد، پیروزیهای تیم تمامنشدنی به نظر میرسید؛ آنها به رکورد ۱۳۶ پیروزی پیاپی رسیدند.
در دوران بچگی دیگو پدرش، یا آنطور که بین رفقایش معروف بود چیتورو، قایقی میراند که احشام را از دهکدهای به دهکده دیگر میبرد و بعد هم مشغول کار در یک کارخانه مواد شیمیایی شد. کارخانه دور از خانه بود و او به ندرت میتوانست خانواده پرجمعیتش را ببیند.
موفقیت پسرش، پنجمین بچه از هشت فرزند او، موجب شد نه تنها "پادشاه کباب" شود که دیگر نیازی هم به کار کردن نداشته باشد. دیگو در ۱۵ سالگی رئیس خانواده شده بود و از پدرش خواست که کنارش قرار بگیرد.
دیگو از همان سنین پایین یاد گرفت که توانایی رهبری یک گام طبیعی برای پیشرفت کردن است؛ به خصوص اگر در هالهای از احساسات هم پیچیده شود.
روبن فاورت، مانند بقیه اعضای تیم، به لطف مارادونا در روزهای میانی هفته در آرژانتین و خارج از این کشور در مسابقات دوستانه بازی میکرد. او میگوید: "آن موقع دوران تلویزیون رنگی بود و همه ما میخواستیم یکی به خانه ببریم، ولی پاداشهای ما را پرداخت نمیکردند. دیگو، که آن موقع ۱۸ ساله بود، پشت همه ما در آمد و به کانسولی (رئیس آرژنتینوس) گفت، اگر پول ما را ندهد، او دیگر بازی نمیکند. "
پس از آن در انتقالی جنجالی و پیچیده به بوکا جونیورز رفت؛ انتقالی که بیشتر جنجال آن را خود مارادونا به وجود آورد؛ او در مراحل پایانی قرارداد، موضوع را (به اشتباه) به دوست خبرنگارش گفت.
آن وقت بود که اولین انتقال تاریخ فوتبال که توسط رسانهها شکل گرفت، انجام شد؛ آن هم برای بازیکنی که به زحمت ۲۰ سال داشت. قرارداد شکلی سورئال به خود گرفت. انتقالی که در ابتدا به نظر میرسید به قیمت ۱۰ میلیون دلار، خیلی سرراست پیش برود، تبدیل شد به توافقی در آخرین لحظات، آنهم در ازای انتقال قرضی شش بازیکن بوکاجونیورز، مقداری پول نقد و یک چک برای ضمانت. وقتی پای مارادونا وسط باشد هیچ چیز ساده و سرراست پیش نمیرود.
بارسلونا مقصد بعدی بود؛ باشگاهی که نتوانست شاهد بهترین نمایش مارادونا باشد. او دو سال در آن باشگاه بود، اما تقریبا نیمی از آن را به دلیل مصدومیت یا مریضی از دست داد.
پس از خطای وحشتناک آندونی گویگوچهآ، بازیکن اتلتیک بیلبائو، او مجبور شد قوزکش را جراحی کند. مارادونا انتقامش را گذاشت برای فینال جام حذفی فوتبال اسپانیا. در مسابقهای که پیش چشم پادشاه اسپانیا برگزار شد، او نقش اول منفی در دعوایی تمام عیار بود و به دنبال آن پنج ماه از حضور در رقابتهای داخلی اسپانیا محروم شد. در سرنوشت مارادونا هرچیزی نوشته شده بود جز آرامش.
مارادونا زمانی که بارسلونا را ترک کرد در آستانه ورشکستگی بود و از نظر مالی انتقال اجتنابناپذیر به نظر میرسید. ضمن این که او هرگز نتوانست خودش را با زندگی در کاتالونیا وفق دهد؛ جایی که همیشه به عنوان بیگانه دیده میشد.
دو ماه بعد راهی ناپولی شد، جایی که بیشتر از همه لذت برد و تاوان داد. انتقالی پر سروصدا که از همان ابتدای کار کامورا، سندیکای تبهکاران ناپل، در آن دخالت داشت. در این شهر بود که مارادونا از پسربچهای اهل فیوریتو تبدیل به "برند مارادونا" شد.
خیلی زود او از یک پسر بچه تبدیل به یک شخصیت شد؛ او به مارادونا بودن، دل باخته بود. جایی که غرق در تجمل و ستایش شد، هرچند هنوز نمیدانست کل این ماجرا، چقدرخفقانآور است.
کوکائین برایش تبدیل به حقیقت شد و او را به درجهای از لذت رساند که قبلا هرگز نرسیده بود؛ ماده مخدری که دیگو انتخاب کرده بود همچنین باعث میشد بار توقع "همواره بهترین بازیکن جهان بودن" را راحتتر به دوش بکشد.
در میان تمام اینها، موقعیتی پیش آمد که او را به چیزی فراتر از یک فوتبالیست بزرگ تبدیل کرد. اوضاع چگونه پیش میرفت اگر آرژانتین در جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک نمیتوانست با "دست خدا"، چهار سال پس از شکست در جنگ جزایر فالکند "انتقام" بگیرد؟
آن مسابقه مارادونا را به چهرهای جاویدان پیش چشم کشورش تبدیل کرد.
آخرین پروژه من، زندگینامه مارادونا، تا زمان بازنشستگی به عنوان فوتبالیست است. بقیه ماجرا بسیار شخصی و ناشایست است. برای این پروژه من باید به وییا فیوریتو، جایی که او کارش را آغاز کرد، میرفتم. اوایل سال ۲۰۲۰ و در آخرین روزی که در بوئنوس آیرس بودم، سرانجام توانستم یک راننده تاکسی که دست و پایش را گم کرده بود، قانع کنم تا من را آنجا ببرد.
ما در سکوتی اضطرابآور سفر کردیم. خانهها، مکعبهایی کوچک بودند با حصارهایی نصفه و نیمه و گیاهانی آویخته به آنها. سطلهای آشغال در کنار حیاط خانهها قرار داشتند و بچهها تقریبا با پای برهنه فوتبال بازی میکردند.
خیابان باریکتر و در ادامه تبدیل به جادهای کثیف شد. به نظرم این محل نسبت به زمانی که کورنخو برای چک کردن سن واقعی دیگو راهی آن شد، تغییر چندانی نکرده بود.
به راست پیچیدیم. مردی وارد جاده باریک شد تا از کنار تودهای از پاره سنگ که در پیادهرو قرار داشت، عبور کند. راننده تاکسی بدون این که از پنجره بیرون را نگاه کند و با لحنی شرمسار، سراغ خانه دیگو را گرفت: "همان جا، ۲۰۰ متر دورتر. " او ماشین را مقابل اولین خانه دیگو متوقف کرد، اما موتور آن را روشن نگه داشت.
گیاهان اطراف خانه بیش از حد رشد کرده بودند. بعد از ظهر بود. از پشت آنها، خانه یک طبقهای دیده میشد که رشد گیاهان تقریبا نابودش کرده بود. مردی که عرقگیر سفید پوشیده بود از روی صندلی گهوارهای خود بلند شد و پرسید: "دنبال چه میگردی؟ " راننده تاکسی در حالی که ماشین را در دنده گذاشت و به آرمی حرکت کرد، گفت: "هیچی قربان، دوستم فقط میخواست ببیند. " سمت چپ، ما یک زمین فوتبال کثیف دیدیم که فقط یک دروازه داشت.
در آن محل هیچ نشانهای از معروفترین ساکن آن وجود نداشت و البته هیچ ارادهای برای تبدیل آن به مکانی توریستی. هیچکس دوست ندارد بدبختی هایش را داخل ویترین بگذارد.
راستش را بخواهید این خانه دیگو بود. مارادونا، مردی که از درون آن پسر بیرون آمد هرگز ۶۰ سال پیش در آنجا زندگی نکرده بود.
در واقع، سخت بتوان این روزها نشانهای از آن بچه پیدا کرد. مردی که حالا روی نیمکت تیم خیمناسیا در دسته اول فوتبال آرژانتین نشسته، به هیچ عنوان نمیتواند از مرکز توجه خارج شود.
زندگی او پس از بازنشسته شدن به عنوان یک بازیکن فوتبال پیچیده است. همه میدانند که او دستکم ۱۱ فرزند دارد. رابطهاش با کلودیا ویافانه، همسر سابقش، در دادگاه به پایان رسید؛ درست مثل رابطهاش با گییرمو کاپولا دوست صمیمی و مدیر برنامههایش.
او در باشگاه مکزیکی سینالوا ستایش شد (تیمی که هدایتش را بین سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۱۸ به عهده داشت)؛ هرچند که نتوانست زمانی که با تیم ملی آرژانتین در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰، موفقیت خاصی کسب کند. در واقع او در دنیای مربیگری هرگز نتوانست به سطح دوران بازیاش نزدیک شود.
ماردونا سه سال پیش گفت که دیگر کوکائین مصرف نمیکند، اما شیوه درمان او به گونهای است که نیاز به داروهای آرامشبخش دارد. اضافه وزن بسیار زیاد او ناشی از زندگی لذتجویانهاش است. ضمن این که جراحیهای گذشته برایش مشکلاتی جسمی به یادگار گذاشتهاند.
مارادونا که میگوید از هیچ یک از کارهای گذشتهاش پشیمان نیست، همیشه میدانست که تا آخرین حد ممکن باید زندگی کرد. به همین دلیل هم او در ۶۰ سالگی صاحب تجربههایی بسیار بیشتر از سنش است و باید خودش را آدم خوششانس به شمار آورد که هنوز زنده است و بعد از این هم باید شکرگزار هر روز از زندگیاش باشد.
دیگو مارادونا که از او به عنوان یکی از بهترین و البته جنجالیترین چهرههای فوتبال جهان نام میبرند، ۳۰ اکتبر ۲۰۲۰ شصت ساله شد. او امروز در شصتمین سال زندگیاش درگذشت. به همین بهانه نگاهی انداخته ایم به شهری که او را میپرستند
به گزارش فرارو، شش دهه زندگی این اسطوره آرژانتینی پر است از فراز و فرودهایی که گاه او را تا اوج اقتدار و قهرمانی در جام جهانی و فوتبال باشگاهی پیش برد، و گاه نامش را با اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر و حتی ارتباط با مافیا خدشهدار کرد.
اما از جنجالهای تمام نشدنی پسر زرین فوتبال آرژانتین در خارج از زمین فوتبال که بگذریم، شاید بتوان جنجالیترین لحظه زندگی حرفهای او را با گلی به یاد آورد که بعدها خودش آن را «دست خدا» نامید.
گلی که در جام جهانی ۱۹۸۶ با دست وارد دروازه انگلستان کرد و از چشم داوران به دور ماند. البته در همان بازی هم بود که بر اساس نظرسنجی فیفا در سال ۲۰۰۲ گل قرن را به نام خودش رقم زد. او ۶۰ متر را با دریبل زدن ۴ بازیکن انگلیسی و دروازهبان طی کرد تا یکی از زیباترین لحظههای فوتبال را برای همیشه در ذهن دوستداران این ورزش حک کند.
با این حال در ناپل ایتالیا فرقه دیگو مارادونا او را میپرستند و به او لقب خدای ناپل داده اند.
تصاویر زیادی از مارادونا در گوشه و کنار ناپل دیده میشود. از دیوارهای خانهها و مغازهها تا خالکوبی روی بدن. تندیسهایی نیز از پسر طلایی و قهرمان آرژانتینی ناپل در کارگاههای این شهر ساخته شده و حتی یک زیارتگاه اختصاصی از او در ناپل ساخته شده است.
در این عبادتگاه بخشی از موهای مارادونا قرار داده شده است و طرفداران فوتبال از سراسر جهان به آنجا مراجعه میکنند.