به گزارش راهبرد معاصر؛ جارد کوشنر قبل از ترک دولت ترامپ در ماه ژانویه، در آخرین سفر رسمی خود به منطقه برای حل بحران خلیج فارس به عربستان سعودی و قطر سفر کرد. کوشنر با همراهی آوی برکوویتز نماینده ویژه کاخ سفید در مذاکرات بین المللی و برایان هوک مسئول سابق میز ایران در وزارت امور خارجه برای ایجاد آشتی بین عربستان و قطر با ولیعهد محمد بن سلمان و شیخ تمیم بن حمد آل ثانی در نئوم دیدار کردند، نئوم جایی است که در 22 نوامبر بین ولیعهد بن سلمان، مایک پمپئو و بنیامین نتانیاهو ملاقات مخفیانه ای صورت گرفت.
پس از دیدار کوشنر با شیخ تمیم بن حمد آل ثانی در تاریخ 2 دسامبر، رسانه ها از جمله بلومبرگ و الجزیره گزارش دادند که توافق اولیه بین عربستان سعودی و قطر قریب الوقوع است. همچنین گمانه زنی ها در رسانه اجتماعی حاکی از آن است که کویت درصدد میانجی گری برای حل و فصل بحران خلیج فارس می باشد و ممکن است بیانیه ای از موفقیت در این مورد منتشر شود.
این گزارش ها حاکی از آن است که خطوط و محور اصلی این توافق نامه «بازگشایی حریم هوایی عربستان بر روی ترافیک هوایی قطر» و «بازگشایی بالقوه مرز زمینی بین دو کشور» می باشد. هر دو اقدام به طور حتم محاصره قطر که از سوی چهار کشور امارات، بحرین، مصر و عربستان در 5 ژوئن 2017 ایجاد شده را پایان می دهد، زیرا در سه سال و نیم گذشته دسترسی حریم هوایی و زمینی بر قطر بسته بوده است.
با این وجود تاکنون هیچ بیانیه ای در مورد توافق مقدماتی یا غیرمستقیم برای خاتمه بخشی یا کاهش محاصره قطر توسط عربستان سعودی صورت نگرفته است، زیرا بیانیه نهایی وزیر خارجه کویت در 4 دسامبر تنها بر «بحث های مثمرثمر و جدی» برای تحصیل توافق نهایی تاکید شده بود. در این بیانیه جزئیات خاصی ارائه نشد و این احتمال وجود دارد که هنوز تعهدات در حال انجام است. همچنین ممکن است هر گونه توافق در زمینه اعتمادسازی دوجانبه یا سازوکارهای حل اختلاف به سادگی علنی نشود بلکه در عوض برای تکامل آن به زمان نیاز باشد. نشست شورای همکاری خلیج فارس در اواخر ماه دسامبر که در ریاض برگزار می شود ممکن است محلی برای انتشار بیانیه های بیشتر باشد، خصوصا که کویت دبیرکل کنونی شورای همکاری خلیج فارس را برعهده دارد.
اگر کوشنر خوش بینانه به دنبال خاتمه بخشی به بحرانی است که در دولت ترامپ به وجود آمده، ممکن است توجه داشته باشد که سعودی ها و قطر به طور دوجانبه در تقابل با یکدیگر هستند و خواسته های 13 گانه از قطر باید با موضوعاتی جایگزین شوند که حداقل می تواند به مبنای مذاکره تبدیل شود. شروط سال 2017 ائتلاف عربی علیه قطر بر خواسته هایی مانند بستن شبکه الجزیره، قطع روابط دیپلماتیک با ایران، پرداخت غرامت برای خسارات نامشخص به کشورهای محاصره کننده و کاهش روابط با ترکیه و ... تاکید شده است. به نظر می رسد که این خواسته ها برای رد کردن طراحی شده اند و به نوعی نشانگر عدم علاقه چهار کشور بر تعامل قطر با همسایگان خود می باشد.
علاوه بر این تاکنون خوش بینی های زیادی در مورد حل این مناقشه مطرح بوده است مانند دور قبلی گفتگو در نوامبر 2019، زمانی که امید ها برای تحصیل این موفقیت احتمالی به طور مشابه افزایش یافته بود اما در نهایت این پیشرفت اولیه به توافق آشتی منجر نشد. بار دیگر در ژوئیه 2020 بعد از هفته ها مذاکرات برای رفع محدودیت های فضای هوایی، اما در نهایت نتوانستند طرفین به توافقی دست یابند.
برخی از تحلیلگران و کارشناسان عدم موفقیت مذاکرات ماه ژوئیه را عدم تمایل امارات به حمایت از توافق نامه سعودی و قطر دانستند. ابوظبی همچنان تمایلی به تعامل با قطر ندارد. یوسف العتیبه سفیر امارات در آمریکا در تاریخ 16 نوامبر اظهار داشت که «مصالحه با قطر در لیست اولویت های ما نیست». اما در طی هفته های اخیر شکاف های گسترده بین امارات و عربستان بر سر تعدادی از موضوعات منطقه ای از جمله یمن، سیاست نفتی اوپک پلاس و روابط با ترکیه ایجاد شده است. همچنین نشانه هایی وجود دارد که روابط شخصی محمد بن سلمان و محمد بن زاید دیگر مانند گذشته نزدیک نیست. البته این مسئله ممکن است به نفع امارات باشد که تا قبل از ورود بایدن به کاخ سفید، تصویری از فاصله بین خود با سعودی نشان دهد.
صرف نظر از نشست های پشت پرده به رهبری کوشنر، اما این مسئله آشکار شده که دیپلماسی به آسانی آنگونه که وی فکر می کند نیست. او نمی تواند به راحتی وارد توافقی شود و معامله ای را برای خاتمه بخشی به بحرانی که عمیقا در سیاست منطقه جا افتاده ایجاد کند. برای بازسازی اعتماد بین طرفین شاید مدت ها زمان لازم باشد و هر توافقی به جای یک نقطه پایان یا بازگشت به وضعیت قبل از 2017، تنها آغاز یک روند طولانی تر برای آشتی و مصالحه می باشد. در حالی که دولت ترامپ مایل است قبل از ترک قدرت ادعا کند که موفقیت دیگری را در خاورمیانه به دست آورده، اما تصمیم به محاصره قطر در سال 2017 ریشه در حقایق جایگزین دارد که برای همه آشکار بود. بنابراین بحران قطر که محصول دولت ترامپ بود اکنون به میراث شوم برای رئیس جمهور جو بایدن تبدیل شده است.