به گزارش راهبرد معاصر سریال قورباغه چه روزهایی پخش میشود؟ پاسخ این سوال که برای طرفداران سریال قورباغه حائز اهمیت است را در این خبر پاسخ می دهیم. سریال قورباغه تازه ترین ساخته هومن سیدی از شبکه خانگی پخش می شود و دوشنبه هر هفته ساعت 20 منتشر می گردد و مخاطبان، این سریال متفاوت از دیگر سریال های نمایش خانگی می دانند.
زمان پخش سریال قورباغه
سریال قورباغه به نویسندگی، تدوین و کارگردانی هومن سیدی و تهیهکنندگی علی اسدزاده، محصول سال ۹۹–۱۳۹۸ است.
در این بخش بیوگرافی بازیگران سریال قورباغه را مرور می کنیم. سریال قورباغه جدیدترین ساخته هومن سیدی برای شبکه نمایش خانگی می باشد، سوپراستارهای محبوبی از جمله نوید محمد زاده برای اولین بار است که حضور در نمایش خانگی را تجربه می کنند. قورباغه همچنین اولین ساخته هومن سیدی برای نمایش خانگی می باشد. در ادامه با بازیگران سریال قورباغه آشنا می شویم.
نوید محمدزاده متولد ۱۷ فروردین ۱۳۶۵ در ایلام بازیگر سینما و تئاتر ایرانی است.
نقشآفرینی وی در فیلم عصبانی نیستم موجب تحسین بسیاری از منتقدین گردید
تا جایی که بسیاری محمدزاده را شایستهٔ دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در سیودومین دوره جشنواره فیلم فجر میدانستند.
وی دو بار پیاپی موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر
و همچنین تندیس بهترین بازیگر مرد جشن حافظ گردیدهاست.
صابر ابر متولد ۱۸ خرداد ۱۳۶۳در تهران بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون بازیگر و کارگردان تئاتر ایرانی است.
وی به خاطر بازی در فیلم درباره الی نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در ۲۷ امین جشنواره فیلم فجر
و به خاطر بازی در فیلم دایره زنگی نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر شد.
او مدیریت خوانده و مدیر بودن را دوست دارد. چندین پروژه طراحی داخلی کار کرده است؛
این کار را دوست دارد. بخشی از زندگی او است… نقاشی هم می کند.
او یک کتاب تحقیقاتی را با یکی از دوستانش می نویسد که موضوعش کافه نشینی در تهران معاصر است.
سحر دولتشاهی متولد ۱۶ مهر ۱۳۵۸ در تهران هنرپیشه سینما، تئاتر و تلویزیون اهل ایران است.
وی فارغالتحصیل رشتههای ادبیات نمایشی و مترجمی زبان فرانسه میباشد.
شروع فعالیت هنری وی با تئاتر بود. حضور در صحنهٔ تئاتر بود که منجر به آشنایی او با رامبد جوان شد.
دولتشاهی در ۲۷ اسفند ۱۳۸۷ با رامبد جوان ازدواج کرد و در ۱۳۹۳ از وی جدا شد.
بازی در فیلم طلا و مس به کارگردانی همایون اسعدیان در سال ۱۳۹۰ برایش نامزدی
جایزهٔ بهترین بازیگر نقش دوم زن از چهاردهمین جشن خانهٔ سینما را در پی داشتهاست.
همچنین سحر دولتشاهی توانست برای بازی در فیلم عصر یخبندان در سی و سومین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر
و برای بازی در فیلمهای عرق سرد و چهارراه استانبول در سی و ششمین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست بیاورد.
او تا کنون دو بار برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شدهاست.
فرشته حسینی متولد سال ۱۳۷۶ شمسی در ایران، بازیگر سینما ایران و افغانستان است
وی از پدر و مادری مهاجر، اهل افغانستان در تهران متولد شد و از دانش آموختگان اصغر محبی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران است.
همچنین با بازی در فیلم رفتن به کارگردانی نوید محمودی در جشنواره بینالمللی فیلم مراکش
موفق به کسب بهترین بازیگر زن برای بازی در این فیلم شد.
وی به مدت ده سال در دوره های آموزشی بازیگری اساتیدی چون اصغر محبی، آقای رحمانیان و خانم نصیرپور آموزش بازیگری دیده است.
فعالیتم در تئاتر را از همان دوره ابتدایی شروع کردم
اولین کارم را در چهارم ابتدایی کارگردانی کردم که در سطح استان تهران مقام دوم را بدست آورد
از آن زمان علارقم مخالفت خانواده این رشته را با جدیت دنبال کردم
نوید پورفرج متولد دوم اردیبهشت ۱۳۶۷ در کرمانشاه بازیگر ایرانی است.
نوید پورفرج هنرجوی کلاسهای بازیگری هومن سیدی بود که در نهایت توسط او برای بازی در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده انتخاب شد.
بازی او در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر تحسین مخاطبین و منتقدان را در پی داشت
و نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد که در نهایت این جایزه به وی نرسید.
وی درباره نقش خود در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده می گوید:
هومن سیدی تحلیل درستی در این فیلم ارائه داده بود و من خودم را با سیدی هماهنگ کرده بودم.
من تمام سعی خود را کردم تا روی نت بازی کنم چون بازیگری از نظر من مثل موسیقی و ساز است.
حدود شش ماه است که «قورباغه» هومن سیدی غیر از چند عکس و تریلر چیزی نشانمان نداده و با اینحال به مهمترین و پرحاشیهترین سریال شبکه نمایش خانگی هم تبدیل شده؛ سریالی که قرار است نمایش خانگی را دوباره به روزهای اوجش برگرداند؛ البته به بهای حواشی سرمایهگذارانش، جنجالهای بهتعویقافتادن زمان پخشش و البته قرارداد عجیب نوید محمدزاده، بازیگر مشهورش. حالا که تنها چندروز به پخش این سریال باقی مانده نگاهی بیندازیم به همه حواشی این سریال. حواشی سرمایه ساخت اولین سریال هومن سیدی و انحصار پخشش از «نماوا»، قورباغه را به اندازه یک اسب آبی بزرگ کرد. پیشینه همکاری این کارگردان جوان با سرمایهگذاران مشکوک و اغلب متهم به فساد مالی در آتش حواشی میدمید. هومن سیدی، دومین فیلمش، «سیزده»، را با سرمایه بابک زنجانی ساخته بود. فیلمی که در سیودومین دوره جشنواره فیلم فجر جایزه «بهترین بازیگر مرد» و «جایزه ویژه هیئت داوران» را گرفت، ولی از نظر خود سیدی، آنچنان که باید عاقبت به خیر نشد:«یکبار به خاطر «سیزده» اعتماد کردهام و با آسیبش مواجه شدهام. فکر میکردم بابک زنجانی فقط اسپری میسازد، اما بعدا فهمیدم نمیسازد! چرا باید به خاطر اینکه این آقا تحریم است فیلم من از جشنواره برلین کنار گذاشته شود؟ من چرا بهخاطرش آسیب بخورم؟ سعید سعیدی (تهیهکننده) چرا باید آسیب بخورد؟ امیر جعفری چرا باید به دردسر بیفتد؟ در این وضعیت اگر بخواهم دخترم را شوهر بدهم به این اندازه تحقیق نمیکنم.» (از گفتوگوی هومن سیدی با مجله ۲۴)نباید گمان کنیم وقتی سیدی «مغزهای کوچک زنگزده» را با سرمایه محمد امامی ساخت، تجربه بابک زنجانی را فراموش کرده بود؛ او کارگردانی باهوش است و میداند که بحث پولهای مشکوک در سینما یک بحث انحرافی است و طبق قانون نمیتوان یک شهروند را بیدلیل از سرمایهگذاری در سینما محروم کرد. در جایی که حتی مسئولین هم معتقدند نباید سرمایهگذاران سینمایی را با حسابرسی پولهایشان از سینما فراری داد، انتخاب حسابشده سرمایهگذار میتواند بیشتر از ضرر، منفعت داشته باشد. واضحترین مثالش این است که الان محمد امامی برای پرونده فساد اقتصادیاش در بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان در بازداشت است، ولی شرکتی که او در آن سرمایهگذاری میکرد –یا بهنوعی رئیس هیئتمدیرهاش بود- با مدیرعاملی علی اسدزاده همچنان به فعالیتش ادامه میدهد و سریال قورباغه هم با سرمایه همین شرکت چندروز دیگر منتشر میشود. جالبتر از همه اینها چیزهایی است که محمد امامی در دادگاه -بهتر بگوییم در بازداشت- میگوید: «... بزرگترین انیمیشن دنیا را در ایران ساختهام و درحالحاضر پیشتولید سه سریال و اثر سینمایی را که آثاری جهانی هستند در دست دارم....»
وضعیت از آنجایی پیچیدهتر میشود که درمقابل، تهیهکنندگان این فیلمها پای محمد امامی را به شیوههای مختلف از محصولاتشان قطع میکنند. چندماه پیش سعید سعدی، تهیهکننده «مغزهای کوچک زنگزده»، در نامهای به منوچهر شاهسواری، مدیرعامل محترم خانه سینما، از اساس دخالت محمد امامی در ساخت فیلم را منکر شد:
«احتراما همانطور که مطلعید چندی پیش نامهای از سوی آقای محمد امامی خطاب به جنابعالی داده شده بود، که صراحتا اعلام حسابرسی فیلمها و سریالهای نمایش خانگی را که ایشان تولید یا به هر شکلی مالکیت آن آثار را به عهده داشته است را درخواست کرده بودند. این چندینبار متوالی است که به هر شکلی از سمت رسانهها به فیلم مغزهای کوچک زنگزده و اینبار از سمت خود آقای محمد امامی این فیلم را جزء تولیدات خود قرار میدهند که این امر براساس مستندات موجود خلاف واقع است.»
او جای دیگری هم گفته بود:
«ما مغزهای کوچک زنگزده را ابتدا با چهار سرمایهگذار و شریک آغاز کردیم. خود بنده بودم، آقای مهرداد بهاءالدینی بود، آقای هومن سیدی بود و شخص دیگری که از کار جدا شد و شراکتش را در این پروژه کنسل کرد.
بههمینخاطر این فیلم در زمان فیلمبرداری، به مشکل مالی برخورد. آقای هومن سیدی با علی اسدزاده (مدیرعامل تصویر گستر پاسارگاد) صحبت کرد و آقای اسدزاده ورود به این پروژه را پذیرفت و با ما وارد صحبت شد. سرانجام قرار شد اسدزاده حدود ۵۰۰ میلیون تومان به این فیلم کمک کند.
بهصراحت میگویم که در اینباره من با شخص علی اسدزاده طرف بودم، نه با محمد امامی. من در زندگیام تابهحال حتی یکبار محمد امامی را از نزدیک ندیدم. در پروانه مالکیت مغزهای کوچک زنگزده هم نام علی اسدزاده درکنار ما آمده، نه محمد امامی. اسنادش همه در سازمان سینمایی موجود است و نمیدانم امامی چطور مدعی است او پول فیلم ما را داده؟ اگر داده، سندش کو؟ چه مستنداتی دارد؟ اگر داده پس چرا نامش در پروانه مالکیت فیلم حضور ندارد؟ اگر هم اسدزاده بعدا رفته سهم خود را به امامی فروخته، پس چرا به ما اطلاع نداده که در مالکیت این فیلم تغییری ایجاد شود....» (به نقل از روزنامه فرهیختگان)
اما علی اسدزاده چطور پشت همه اینماجراهاست؟ اگر خاطرتان باشد علی اسدزاده در ماجرای پخش فیلم «گشت ارشاد» هم بلوایی به پا کرده بود و سعید سهیلی، کارگردان این فیلم، میخواست او را از صحنه سینمای ایران محو کند:
«در حالی که من با "علی اسدزاده" برای پخش فیلم قرارداد بستم، وی با تمام نیرو و قوا به جای پخشکننده بهعنوان جمع کننده نسخههای فیلم از سطح شهر عمل کرده و از این جهت برای وی کاملا متاسفم. علی اسدزاده به عنوان پخش کننده تنها یک روز این فیلم را پخش کرد و به مدت ۵ روز است که در حال جمعآوری نسخههای این فیلم مشغول است. علی اسدزاده از ترس اینکه اتفاقی برای دفترش بیفتد در سطح شهر حتی یک کپی از این فیلم را باقی نگذاشته است. با بروز این مسئله یک ضربه دیگر نیز بعد از اکران این فیلم در نمایش به من وارد شد. علی اسدزاده "گشت ارشاد" را در شبکه خانگی سوزاند و بطور حتم کاری خواهم کرد که این فرد به طور کامل از صفحه سینمای ایران حذف شود و فردی به این نام نتواند در عرصه شبکه خانگی فعالیت کند، چون او خلاف وظیفه و قرارداد عمل کرد.» (باشگاه خبرنگاران جوان)
همانطور که همه میدانیم علی اسدزاده همچنان در سینما و شبکه نمایش خانگی کار میکند و حتی بعید است به خاطر او برای «قورباغه» هم اتفاقی بیفتد، اما قطعا حواشیاش همچنان ادامه خواهد داشت. البته برخی معتقدند این حواشی نوعی تبلیغ برای دیدهشدن سریال است و کمکی برای سر زبانها افتادن که اولین موجش را جنجالهای بحث زمان و نحوه پخش سریال به راه انداخت.
ابتدا قرار بود سریال «قورباغه» بعد از پایان سریال «آقازاده»، در تابستان پخش شود، اما هنوز حاشیههای قورباغه به اندازهای نبود که جانشین دیگرحاشیهساز شبکه نمایش خانگی شود. تاریخ مشخصی با انتشار یک تیزر تعیین میشد و بعد زمان انتشار عقب میافتاد. این چرخه تا آبانماه ادامه داشت و گاهی هم آن وسطها خبری از قورباغه زیر آب نبود تا اینکه درآبانماه خبری از دریافت پروانه نمایش و انتشارش دوباره سریال را روی آب برکه آورد. انتشار اولین پوستر رسمى این سریال هم این خبر را تأیید میکرد. اما محمدرضا فرجی، مدیرکل نظارت بر عرصه و نمایش سازمان سینمایی، همان زمان خبر صدور پروانه نمایش «قورباغه» را تکذیب کرد: «از سوی سازندگان «قورباغه» تقاضای بازبینی به ارشاد داده شده است و در همین راستا ۶ قسمت اولیه سریال نیز ارائه شده است. بازبینی هم در دستور کار شورا قرار گرفته است، اما پروانه به معنای صدور هنوز انجام نشده، ولی در دستور کار قرار دارد.» وسط میدان جنگ، لشکری از تأییدها و تکذیبها راه افتاده بود که ناگهان گزارش روزنامه «صبح نو» از اختلاف بر سر میزان مالکیت سریال، ابعادی جدید به ماجرای پخش سریال هومن سیدی اضافه کرد:
ظاهراً طبق قرارداد اولیه مالکیت و بستر پخش «قورباغه» سامانه نماوا بوده است. نماوا رقمی بین ۱۵تا ۱۸میلیارد تومان برای ساخت این سریال هزینه کرده است، اما حالا علی اسدزاده، تهیهکننده «قورباغه» با نماوا به اختلاف خورده است. اختلاف اصلی اسدزاده و نماوا بر سر درصد مالکیت سریال است. درباره جزئیات مالی این پروژه و اینکه آیا تمام رقم ذکر شده تاکنون پرداخت شده یا نه خبر دقیقی وجود ندارد اما ظاهراً برخی از بازیگران و عوامل تولید هنوز با پروژه تسویه حساب نکردهاند. حالا باید منتظر بود تا تکلیف پخش این سریال مشخص شود؛ حالا با مذاکره و توافق طرفین یا ارجاع به داوری.
روابط عمومی سریال ساکت ننشست و تمام این داستانها را تکذیب کرد. بعد هم محمدرضا فرجی آمد و گفت پروانه نمایش صادر شده و اختلافها قرار است حل شود.
بعد پای فیلیمو هم به ماجرا باز شد و علی اسدزاده، تهیهکننده قورباغه، با لحنی تند به صاحبان این شبکه نمایش خانگی تاخت و در متنی عجیب در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«فیلیمو من رو عصبانی نکن و نذار دهنم رو باز کنم! یادته میگفتی تو نخری هیچکس سریال رو نمیخره؟ حالا چرا به التماس نتیجه نگرفتی، به تخریب رسیدی؟»
تمام این اختلافها چندروز ادامه داشت و درنهایت مشخص شد که قورباغه آذرماه فقط از نماوا پخش میشود. اما چند روز بعد هومن سیدی در اینستاگرامش از تعویق دوباره زمان پخش سریال گفت: «ما مجبوریم تاریخ پخش را به اول دیماه موکول کنیم. کسی هست که اطمینان بدهد دی به بهمن یا اسفندماه یا به هر ترتیبی به سال بعدی موکول نخواهد شد؟ لطف کنید بفرمایید در این لحظه سریال قورباغه توقیف شده است یا خیر؟»
با بالاگرفتن خبر توقیف سریال، سازمان سینمایی بلافاصله در بیانیهای زمان پخش سریال «قورباغه» را همان تاریخ قبلی، ۲۴ آذرماه، اعلام کرد. حالا که همهچیز آرام شده برخی میگویند در ماجرای بهتعویقافتادن زمان پخش پای پلتفرم رقیب در میان بوده است چون رقابت «فیلیمو» و «نماوا» از مدتها پیش شروع شده بود و از این به بعد هم قرار است با تولیدات انحصاریشان برای هم شاخو شانه بکشند. سریال «قورباغه» در کنار برنامه «همرفیق» انحصاریهای «نماوا» هستند و آنطرف «فیلیمو» سریالهای «ملکه گدایان»، «خوب، بد، جلف» و «مرداب» را در برنامهاش دارد. اما دسته دیگری هم هستند که حواشی پخش قورباغه را بازارگرمی تیم سازنده میدانند، چیزی شبیه داستان عجیب قرارداد نوید محمدزاده برای بازی در این سریال.
یکسال نوید محمدزاده را قورت داده بود
در کنار تمام جار و جنجالهای پخش و مالکیت «قورباغه» یک خردهحاشیه دیگر هم وجود داشت. دستمزد نوید محمدزاده و قراردادش با شرکت «تصویرگستر پاسارگاد».
در برخی خبرها آمده بود که نوید محمدزاده قراردادی ۱۲ماهه را با شرکت تصویرگستر پاسارگاد امضا کرده که طی آن حتی در ماههایی که مشغول بازی در سریال نیست هم حق بازی در هیچ اثر دیگری ندارد، تا پس از یکسال که چشم مخاطبان به جمال ایشان روشن نمیشود، توزیع این سریال با استقبال بالاتری مواجه شود. البته یادآوری صحبتهای محمدزاده در حاشیه جشنواره جهانی فیلم فجر سال گذشته این موضوع را تقویت میکرد. او گفته بود برای مدتی در عرصه بازیگری حضور نخواهد داشت تا بازی او دیده شود! رقم قرارداد او با «تصویرگستر پاسارگاد» هم چیزی نبود که بتوان از کنارش به این راحتیها گذشت: ماهیانه ۷۰۰ میلیون بهشرطی که در کارهای دیگر بازی نکند. البته که مثل همیشه کل این اخبار تکذیب شد.
قورباغه در چشم دیگران
سعید رجبی فروتن، معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی که قبلا عضو شورای پروانه نمایش بود درباره فیلمنامه سریال قورباغه گفته است:
«متن خیلی شورانگیزی نبود. جوری نوشته نشده بود که تعلیق آن ترا شایق به خواندن یک نفس و یک جلسهای آن کند. شاید دیگر اعضای شورا مثل من به این ارزیابی رسیده بودند که «قورباغه» چیزی هم راستا با آخرین کار «هومن سیدی» یعنی «مغزهای کوچک زنگ زده» بود. قصه فیلمنامه فضای فیلمهای مافیای مواد مخدری آمریکای لاتین را تداعی میکرد. خشونت نهفته در اثر و پیشرفت داستان به مدد عنصر اکشن، نشانههای ژانر تریلر را نمایان میساخت.
در یک توافق جمعی و از پیش تعیین نشده همه اعضای شورا با یادآوری آخرین فیلم تحسین برانگیز «سیدی» با تاکید بر پارهای از ملاحظات که بهطور دقیق در یادم نمانده با مطالعه طرح کلی فیلمنامه و چند قسمت ابتدایی اثر، موافقت کردیم.
حالا که چند ماهی از بررسی فیلمنامه «قورباغه» میگذرد و تماشای نخستین تیزری که از سریال منتشر شده است، گویای آن است که برداشت و تشخیص ما درباره فضای اثر چندان غیرواقعی نبود.
«هومن سیدی» با وقتی که برای تماشای فیلمهای مطرح و سبکهای مختلف سینمایی میگذارد، در نخستین سالهای فیلمسازیاش بسیار مستعد نشان داده است و زبان و روایتهای مدرنی را برای تصویری کردن ایدهها و قصههایش به خدمت گرفته است.
امیدوارم «قورباغه» بتواند با گروه بازیگران سرحال و تحول خواهش نسیم تازهای را در شبکه بدمد.
مهران ملکوتی، مدیر صدابرداری «قورباغه»، در مصاحبهای با خبرگزاری مهر، این سریال را تجربهای عجیب در کارنامه کارگردانی هومن سیدی توصیف کرده است:
«این سریال شبکه نمایش خانگی یک اثر متفاوت در حوزه تولید سریال در شبکه نمایش خانگی است، میتوان این سریال را هم سطح سریالهای خارجی دانست، هومن سیدی کارگردان این سریال، یک هنرمند خلاق و نوآور است که با جسارتی که دارد کارهای عجیبی در این سریال انجام داده است.»
صابر ابر یکی از بازیگران اصلی «قورباغه»، اواسط خرداد وقتی فیلمبرداری سریال تمام شده بود، اینگونه درباره اثری که حدود دوسال درگیرش بوده نوشت:
«قورباغه را قورت دادم»
یکسال و چند ماه پیش وقتی پیشنهادِ سریال قورباغه پیش آمد، پیش از هر چیز برایم همکاری با گروهی درجه یک و حرفهای خوشحال کننده بود. اما مدام فکر میکردم چطور باید یکسال و چندی خودم را مدیریت کنم. خیلی سخت است، باور کنید! برای من که تجربه سریال نداشتهام. امروز ۳۸۰ روز است که من برای سریالِ قورباغه آفیش میشوم. روزها و شبها.
حالا به راستی قورباغهام را قورت دادم. در کتابی با همین نام جایی اینچنین نوشته است:
سختترین مرحله از انجام هر کار مهمی اولین مرحله یعنی شروع کردن آن است. وقتی انجام یک کار مهم را واقعاً آغاز میکنید، به طور طبیعی انگیزه پیدا میکنید تا آن را ادامه دهید. قسمتی از ذهن شما همیشه عاشق این است که سرگرم کارهای مهمی باشد که واقعاً میتوانند در زندگی شما تحول ایجاد کنند. وظیفه شما این است که این قسمت از ذهن خود را دائماً تغذیه کنید. حتی فکر کردن به شروع و انجام یک کار کلیدی انگیزه شما را بالا میبرد و کمک میکند تا بر تنبلی خود غلبه کنید. واقعیت این است که مدت زمان لازم برای انجام یک کار مهم در اغلب موارد معادل مدت زمانی است که برای انجام یک کار کم اهمیت لازم است. تفاوت در این است که شما با اتمام کاری ارزشمند و قابل توجه به طور فوقالعادهای احساس خرسندی و غرور میکنید، حال آنکه با صرف همان میزان وقت و انرژی در انجام کاری کمارزش یا احساس خرسندی نخواهید کرد و یا میزان آن بسیار اندک خواهد بود.
من عاشقِ قورباغهام بودم و گروهی که در قورت دادنش کنارم بودند. دستِ تکتک بچهها را میبوسم. بارها قرار شد با هومن کار کنم و نشد و حالا برای این لذت شگرف از او ممنونم. از حضورِ غریب و جادوییاش با چشمهایی قدرتمند و ذهنی آفرینشگر، او یکی از کاملترین کارگردانهایی بود که کنارش سینما را تجربه کردم.»
در خلاصه داستان سریال «قورباغه» آمده است:
من همیشه یه صندلی واسم کم بوده، کتم واسم تنگ بوده، کفشام برام کوچیک بوده، ساعتم خواب میمونده و من ازش جلوتر حرکت میکردم. دنیا برای من جای کوچیکیه، احساس میکنم همه جا بسته است و نمیتونم نفس بکشم. انگار همه این لحظهها رو قبلاً دیدم، درختا، صدای آبشار، قورباغهها، اونا رو زمانی میبینم که در حال مردنم.