به گزارش راهبرد معاصر؛ در نشست 5 ژانویه 2021م در العلا، عربستان سعودی به عرصه سازش و آشتی بین قطر و چهار کشور عربی تبدیل شد. البته فرمول و چارچوب دقیق توافق اخیر مشخص نیست اما تا حدودی مبتنی بر موارد زیر است:
1)بازگشایی فضای هوایی و مرزهای زمینی با قطر توسط کشورهای محاصره کننده
2) لغو کلیه اقدامات قانونی انجام شده از سوی قطر علیه کشورهای محاصره کننده در خصوص خسارات ناشی از محاصره
3)آتش بس در جنگ رسانه ای بین قطر و کشورهای محاصره کننده
چگونگی اجرای این توافق نامه در عمل همچنان مشخص نیست و این مهم است که زمینه انسداد و عدم اجرای آن را بررسی کنیم تا پیامدهای بالقوه توافق را بهتر درک کنیم. محاصره سال 2017م قطر توسط محمد بن زیاد ولیعهد ابوظبی به دلیل مخالفت با نیروهای همسو با اخوان المسلمین شکل گرفت. سایر مسائل مانند انتقام و کدورت شخصی بین رهبران، روابط قطر با ایران و ترکیه از عوامل مکمل محسوب می شوند. از زمان تاسیس در سال 1981م، بحران قطر مهم ترین بحران سازمان شورای همکاری خلیج فارس است. بر این اساس، ریاض، ابوظبی و منامه از دوحه خواستند تا 13 مطالبه را به اجرا در آورد. اما از نظر دوحه، این خواسته ها توسط همسایگان بزرگتر و قدرتمندتر به عنوان تحمیل تلقی شد که می خواستند قطر را به یک کشور دست نشانده تبدیل کنند.
با این حال ریاض و ابوظبی در دستیابی به اهداف خود با شکست روبرو شدند و این امر تا حد زیادی به دلیل ثروت عظیم قطر به عنوان صادرکننده برجسته گاز طبیعی مایع در جهان می باشد. قطر همچنین در حال یافتن منابع بدیل و جایگزین برای کالاها و خدماتی است که قبلا از همسایگان خود در خلیج فارس دریافت می کرد. با گذشت بیش از سه سال از آغاز محاصره، ایالات متحده پیامهای متفاوتی را ارسال کرد ، اما در نهایت نتیجه گرفت که حل بحران به بهترین شکل منافع ملی آمریکا را تأمین می کند. از آن زمان ، واشنگتن اتحاد خود را با هر دو طرف تقویت کرده است. در همین حال، قطر به ترکیه ضامن امنیت منطقه ای که بیشتر با سیاست خارجی اسلام گرای دوحه همسو است نزدیک تر شده است.
به همین ترتیب، آشتی عربستان با قطر در صورت عدم پذیرش 13 خواسته اولیه از سوی دوحه، ممکن است به عنوان اعتراف به شکست سیاست محاصره تلقی شود. دلایل مختلفی وجود دارد که عربستان سعودی درصدد خاتمه بخشی به محاصره می باشد و ممکن است ژانویه 2021 زمان مناسبی برای این کار قلمداد شود. در کوتاه مدت غیرمحتمل است که محاصره منجر به تسلیم کامل قطر شود. در این شرایط ریاض به این تفکر و محاسبه رسید که برای سیاست خود بهای غیرقابل قبولی می پردازد و بیشترین هزینهی آن مربوط به افکار عمومی می باشد که شبکه الجزیره به طور گسترده نقش منفی عربستان سعودی در جنگ یمن را پوشش می داد. در پی خروج یکجانبه امارات از کارزار سعودی ها در یمن، ریاض همچنین ممکن است به این تفکر برسد که از مواضع تند ابوظبی علیه ترکیه و قطر کمتر حمایت کند.
به دلیل تغییر و تحولات در واشنگتن و انتقادات شدید بایدن از محمد بن سلمان ، ریاض لحظه کنونی را بهترین فرصت برای آشتی وسازش قلمداد کرده است. اظهارات تند جو بایدن در مورد روابط ایالات متحده و عربستان در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال 2020 ممکن است بیشترین نگرانی را برای مقامات ریاض فراهم کند. علاوه بر این، به دلیل نگرانی نسبت به بازگشت بایدن به برجام و لغو تحریم ها، محمد بن سلمان ممکن است حل بحران قطر را راهی برای اتخاذ سیاست یکپارچه شورای همکاری خلیج فارس در مقابل ایران در منطقه بداند.
برای تبیین چگونگی توافق نامه سازش سه احتمال وجود دارد:
1) در صورت ارائه امتیازات قابل توجه از سوی قطر و اقدامات متقابل اعتمادساز توسط امارات متحده عربی، این امر ضمن احیای مجدد شورای همکاری خلیج فارس می تواند زمینه تضعیف محور اسلام گرایان ترکیه-قطر را فراهم کند.
2) مصالحه و آشتی بین قطر و کشورهای عربی می تواند باعث تضعیف سیاست های تهاجمی ترکیه در منطقه شود. اکنون فعالیت های ترکیه در لیبی، سوریه و فراتر از آن گسترش یافته است.
3) اگر عربستان سعودی بدون توجه به دیدگاه ابوظبی، به سمت آشتی با قطر حرکت کند این می تواند یک منبع اصطکاک و تنش در روابط عربستان و امارات تبدیل می شود. تنش در رابطه با بحران یمن جلوه دیگری از اولویت های متفاوت ریاض و ابوظبی خواهد بود. در حالی که هر دو کشور ایران و اخوان المسلمین را تهدید قابل توجه می داند، اما سعودی ها تهدید ایران را در اولویت قرار می دهند در حالی که اماراتی به جای مسئله ایران، اخوان المسلمین را مهم ترین اولویت در نظر می گیرند. عربستان سعودی از طریق آشتی با قطر می تواند برای مقابله با ایران با کشورهایی مانند ترکیه و قطر همکاری نزدیک تری داشته باشد.
آشتی و مصالحه بین قطر و کشورهای عربی محاصره کننده کوتاه مدت خواهد بود. بحران قطر در سال 2017 در خلا ایجاد نشد بلکه سومین مورد از مجموعه تنش بین قطر و همسایگان در طی دو دهه گذشته می باشد. قطر با اطمینان نسبت به غلبه بر محاصره، ممکن است به روال گذشته یعنی اختلاف با همسایگان بازگردد و مجددا یک بحران دیپلماتیک دیگری در آینده شکل بگیرد.
از دیدگاه اسرائیل، حل بحران قطر ضمن ایجاد وحدت در شورای همکاری خلیج فارس باعث بهبود موازنه راهبردی تل آویو خواهد شد. پیامدهای چنین تحولی می تواند یک جبهه متحدتر علیه فعالیت های ایران و کاهش محور اسلام گرایی باشد که منافع اسرائیل را تهدید می کند. بنابراین پایان مناقشه می تواند منجر به توسعه همکاری اسرائیل با قطر گردد.
با این حال، با توجه به جزئیات ناقصی که تاکنون در مورد آشتی و سازش منتشر شده، قابل قبول است که دوحه قصد ندارد سیاست خارجی خود را به طور چشمگیری تغییر دهد.در این صورت، این اختلاف دوباره بروز می کند یا رویکرد عربستان به قطر به گونه ای تغییر می یابد که زمینه برجستگی بیشتر اختلاف بین ابوظبی و ریاض خواهد شد. در حالی که مدت هاست شایعاتی مبنی بر حل و فصل محاصره قطر مطرح بود به نظر می رسد مهم ترین دلیل ریاض برای این اقدام ارسال پالسی به دولت بایدن می باشد که به دلیل قتل خاشقچی، سرکوب آزادی های سیاسی در پادشاهی و جنگ یمن تیره و تار است.بنابراین توافق جدید لزوما واگرایی های عمیق بین طرفین را بر طرف نخواهد کرد وسایه بی اعتمادی همچنان بر روابط قطر با همسایگان وجود دارد.
نویسندگان:
* آری هیستئین کارشناس ارشد موسسه مطالعات امنیت ملی
* یوئل گوزانسکی کارشناس ارشد موسسه مطالعات امنیت ملی