به گزارش راهبرد معاصر، با قدرت گرفتن دموکرات ها در امریکا و روی کار آمدن دولت بایدن، بار دیگر بحث پیرامون بازگشت آمریکا به برجام داغ شده است. برخی از حامیان این توافق بین المللی اعتقاد دارند که FATF مانع از تحقق اهداف اقتصادی برجام است و لذا برطرف کردن و پیوستن به این معاهده را از الزامات بهرمندی از فواید برجام میدانند. به عنوان مثال، اخیرا هادی حق شناس کارشناس اقتصادی در گفتگو با خبرآنلاین و در پاسخ به این سوال که اگر بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم ها اتفاق بیافتد اما ایران به افایتیاف نپیوندد چه اتفاقی میافتد؛ گفت: «نظر صریح تیم اقتصادی دولت یعنی سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی این است که نپیوستن به افایتیاف یعنی اخلال دیگری در نظام تجاری ایران؛ به عبارت دیگر اگر اکنون با دو اخلال در بخش بازرگانی مواجه هستیم، در شرایط فعلی و در اثر کرونا فعالیت اقتصادی قبلی وجود ندارد و حجم تجارت کشورها در اثر این بیماری کاهش یافته و ایران تحتتاثیر این مساله و همچنین مواجهه با اخلال تحریم ها با اخلال سومی تحت عنوان افایتیاف نیز مواجه است».
در سالهای اخیر هم بارها عباس آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی به این موضوع اشاره کرده است. آخوندی در قالب یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد در تاریخ 30 دی ماه 97 درباره این موضوع نوشت: «از نظر من برجام یک موافقتنامه امنیتی بود و اساسا موافقتنامه اقتصادی نبود. اهمیت برجام نیز در همین ماهیت امنیتی آن نهفته است که هنوز هم از آثار وجودی آن سود میبریم. آنچه میتوانست از برجام یک فرصت اقتصادی برای ایران ایجاد کند الحاق به FATF بود نه خود برجام. FATF مجموعهای از قوانین و موافقتنامههای مالی است که امکان مبادله مالی و فرصت دستیابی ایران به بازارهای بینالمللی را فراهم میکند».
اخیرا آخوندی در مصاحبه با روزنامه شرق مجددا به این موضوع پرداخت و گفت: «روحانی میدانست که برجام بدون «FATF» بیمفهوم است. دستکم به این موضوع در سال 1396 پی برده بود. مگر برجام جز یک موافقتنامه امنیتی چه بود؟ این قرارداد ایران را از فصل هفت منشور شورای امنیت سازمان ملل خارج میکرد. برجام زمانی میتوانست مؤثر باشد که موانع تجارت بینالمللی مرتفع شود. مسئله بعدی مبادله تجاری بود. روحانی نهتنها میبایست مسائل «FATF» را حلوفصل میکرد، بلکه باید درخواست عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی «WTO» را پی میگرفت».
*بازگشت امریکا به برجام چقدر اهمیت دارد؟
براساس این گزارش، برجام در روابط بینالملل، یک توافق سیاسی چندجانبه محسوب میشود و زمانی که اعضا به تعهدات خود عمل نکنند، این توافق اعتبار خود را از دست میدهد. تجربه بدعهدی دولت امریکا در رابطه با برجام از دولت اوباما با تصویب تحریم های جدید نظیر کاتسا شروع شد و با روی کار آمدن دولت بعدی به خروج کامل ترامپ از این توافقنامه بین المللی انجامید. سپس در غیاب امریکا انتظار میرفت سه کشور اروپایی خسارت های وارده از طریق این خروج را جبران و بستر لازم برای بهرهمندی ایران از این توافقنامه را فراهم نمایند. اما سه کشور اروپایی حاضر در برجام با وعده و وعیده های نسیه به استقبال کشورمان آمدند و از طرفی با تاسیس کانال پشتیبانی تجاری بیخاصیت اینستکس و از طرف دیگر با تهدیدهای قلدر مآبانه سعی داشتند که ایران یک طرفه بار این توافقنامه را به دوش بکشد.
هرچند بازگشت کامل امریکا به این توافقنامه بعید به نظر میرسد اما با توجه به سابقه سیاه این کشور در توافقات سیاسی و بدعهدی های فراوان، به هیچ وجه نمیتواند کافی باشد. استراتژی جمهوری اسلامی در برابر سیاست های امریکا تعهد در برابر تعهد خواهد بود و نه بازگشت در برابر تعهد. لذا تا جبران خسارت وارده ناشی از خروج امریکا از برجام و نیز برداشته شدن تمامی تحریم ها سایر اقدامات این کشور دارای اهمیتی خاصی نیست.
با این وجود، جریان حامی FATF، اصرار دارد که تصویب لوایح FATF بازگشت بایدن به برجام را تسهیل میکند و برای بهرهمندی ایران از توافق، یک الزام است. در صورتی که سابقه تعامل ایران با این نهاد بین الدولی در چهار سال گذشته نشان داده است که رفتار FATF سیاسی بوده و این نهاد در چارچوب راهبرد تحریمی آمریکا عمل میکند. بنابراین گره زدن FATF به برجام، یک امتیاز سیاسی قابل توجهی است که غربگرایان میخواهند به آمریکا بدهند بخصوص اینکه بدانیم احتمالا خبری از رفع کامل تحریم ها نخواهد بود بلکه در بهترین حالت، شاهد رفع گزینشی تحریم ها بخصوص رفع تحریم های نمادین مثل برداشته شدن تحریم محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان خواهیم بود.
*اجرای توصیههای FATF به چه قیمتی و با چه هدفی؟
این نکته حائز اهمیت است که سایر کشورهای دنیا تا چه اندازه استانداردهای این نهاد بین الدولی را اجرا میکنند؟ دیوید لوئیس مدیر اجرایی FATF در تاریخ 22 نوامبر 2019 درباره همکاری کشورها با این نهاد گفت: «نتایج مثبتی وجود دارد اما بیشتر کشورها به طور «موثر» عمل نمیکنند و بسیاری هنوز همکاری فنی خوبی ندارند. به عنوان مثال 75 درصد کشورها باید در حوزه نظارت بر روی موسسات مالی و دیگر کسبوکارهای دارای مقررات، تغییرات اساسی یا اصلاحات گسترده ایجاد کنند و 100 درصد کشورها باید در اجرای اقدامات بازدارنده توسط موسسات مالی یا دیگر کسبوکارهای دارای مقررات خود، تغییرات اساسی یا اصلاحات گسترده ایجاد کنند».
همانطور که اشاره شد سایر کشورها نیز استانداردهای مورد نظر این نهاد بین الدولی را به طور کامل اجرا نمیکنند. در این شرایط، جریان حامی FATF که بعد از خروج آمریکا از برجام، اصرار به ادامه اجرای یکطرفه برجام داشت، اکنون نیز اصرار دارد ایران تنها مجری کامل توصیههای FATF باشد. این اصرار وقتی عجیب تر و غیرمنطقیتر می شود که بدانیم اجرای کامل استانداردهای FATF برای ایران به عنوان کشوری که تحت تحریمهای امریکا قرار گرفته است، تبعات خطرناک و گسترده ای دارد و عملا منجر به پیچیده تر و مشکل تر شدن دور زدن تحریم ها می شود.
با توجه به آنچه گفته شد و با عنایت به اینکه تصویب لوایح FATF عملا به معنای داخلی سازی تحریمهای امریکا در داخل کشور است، تصویب لوایح مذکور نه تنها منطقی نیست بلکه به نوعی پاک کردن صورت مسئله بوده و قطعا هزینه بسیار سنگینی برای کشور خواهد داشت زیرا اختلال گسترده ای در نظام اقتصادی کشور ایجاد خواهد کرد.