به گزارش راهبرد معاصر؛ برگزاری مذاکرات ایران و اعضای 1+4 در وین، مولد تحلیل ها و برداشت های گوناگونی در حوزه روابط بین الملل بوده است. برخی تحلیلگران معتقدند که این مذاکرات،"نقطه آغاز" پروسه ای به نام"احیای برجام" محسوب می شود برخی دیگر، از منظری عمیق تر معتقدند که واشنگتن و تروییکای اروپایی اساسا در این مذاکرات اصالت و موضوعیتی برای "سند برجام" قائل نبوده و صرفا در صدد ترسیم منظومه ای گسترده تر (با هدف مهار حداکثری ایران) از ابعاد گوناگون هسته ای، موشکی و منطقه ای می باشند. در این معادله، "احیای برجام"، صرفا حکم مقدمه ای برای دستیابی به آن هدف (منظومه محدود کننده) علیه ایران را دارد.
مروری بر مواضع "رابرت مالی" نماینده آمریکا در مذاکرات وین و دیگر مقامات کاخ سفید در خصوص آنچه طی روزهای اخیر در پایتخت اتریش و در قبال برجام می گذرد، به وضوح بیانگر اصرار غرب ( جبهه آمریکا-تروییکای اروپایی) بر تاکتیک "پیچیده سازی صحنه بازی" است. به عنوان مثال "جلینا پورتر" معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در خصوص مذاکرات وین می گوید: «ما لغو هیچ تحریم خاصی را مدنظر نداریم اما به طور قطع میگوییم که گام های تخفیف تحریم ها که آمریکا باید برای بازگشت به تعهدات خود در چارچوب برجام اتخاذ کند را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد».
واقعیت امر این است که در پروسه واقعی احیای برجام، مقوله ای به نام "تخفیف تحریم ها" آن هم در ذیل رویکرد "بازگشت گام به گام به برجام"اساسا منسوخ و غیرقابل پذیرش است. رابرت مالی، جیک سالیوان و وندی شرمن به عنوان سه فردی که اکنون در دستگاه سیاست خارجی آمریکا دارای سمت هستند، از امضا کنندگان برجام بوده اند! آنها به خوبی می دانند که "راه بازگشت به برجام" کدام است و "رفع همه تحریم های هسته ای ایران " و " راستی آزمایی این موضوع توسط تهران" دو مولفه و فاکتور اصولی و حقوقی در قبال این مسئله محسوب می شود. با این حال مقامات آمریکایی و شرکای اروپایی آنها تلاش می کنند از طریق "پیچیده سازی صحنه بازی"، به گونه ای برخورد کنند که این دو "مولفه اساسی" در لابه لای طرح های بدون پشوانه و تضمین نشده آنها به حاشیه رود.
تکنیهای رسانه ای و تبلیغاتی غرب نیز در قبال مذاکرات وین در نوع خود قابل توجه است. اگرچه اکثر سیاستمداران غربی و متاسفانه برخی محافل داخلی در کشورمان به صورت عامدانه بر روی "شکل مذاکرات" و " نحوه چینش میز مذاکره" متمرکز شده انداما آنچه محل مناقشه است، مربوط به "کلیت مذاکره با آمریکا" بر سر بازگشت به برجام است نه "شکل مذاکره"! به عبارت بهتر، آنچه اکنون اهمیت دارد، "رفع تضمین شده همه تحریم ها" و "راستی آزمایی رفع تحریم ها توسط ایران" می باشد. بدون شک اگر در میان این همه هیاهو و تبلیغات، این دو مطالبه اساسی خود را فراموش کنیم، قدرت مدیریت رفتارهای غرب را در این برهه حساس و سرنوشت ساز نخواهیم داشت. فراموش نکنیم که در این معادله، "آمریکا" نقض کننده رسمی برجام و تروییکای اروپایی نیز حکم بازیگران بی تعهد نسبت به توافق هسته ای را داشته و هرگونه واکنش و مواجهه از سوی ایران (کاهش تعهدات برجامی)، مستند به سند برجام و متن توافق هسته ای صورت گرفته است. از این رو در عرصه حقوقی، آمریکا و تروییکای اروپایی اساسا حرفی برای گفتن در مقابل جمهوری اسلامی ایران نداشته و این تهران است که با توجه به رخدادهای سه سال اخیر (از زمان خروج ترامپ از برجام تاکنون) حق تعیین "شروط احیای برجام" را در کمیسیون مشترک برجام خواهد داشت. بنابراین باید از این "حق مسلم " خود صیانت کرده و اجازه لاپوشانی این حق را به محافل رسمی، سیاستمداران و رسانه های غربی ندهیم.
کاش اطلاع رسانی بیشتری بشه در جامعه.مردم خیلی سطحی فکر میکنند.باید با افزایشرآگاهی، عمق فکر پیدا کنندممنون