اگر شهید آوینی بود، چه می‌­کرد؟-راهبرد معاصر

اگر شهید آوینی بود، چه می‌­کرد؟

عبدالحمید قدیریان به مناسبت سالروز شهادت مرتضی آوینی متنی با عنوان «اگر شهید آوینی بود، چه می‌­کرد؟» نوشت.اگر شهید آوینی بود، چه می‌­کرد؟
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۳ - ۲۳ فروردين ۱۳۹۸ - 2019 April 12
کد خبر: ۸۳۶۳

به گزارش راهبرد معاصر ، همزمان با سالروز شهادت مرتضی آوینی، عبدالحمید قدیریان نقاش انقلاب و مدیر مرکز مطالعات راهبردی حوزۀ هنری یادداشتی  ارائه داد که در ادامه می‌خوانید:

 

خدا رحمت کند شهید آوینی را که با شهادتش زمینه و مناسبتی ایجاد کرد که حداقل سالی یک بار، کسانی که طالب فهمیدن و رسیدن به هنر مطلوب هستند، به بحث بنشینند و اندیشه­‌ها و نظرات خود را مطرح کنند، به گونه‌ای که این روزها با بالا گرفتن مشکلات فرهنگی و نمایان شدن اعوجاجات فرهنگی در سطح جامعه، در میان اصحاب هنر و تفکر این سؤال مطرح است که «اگر مرتضی آوینی بود، چه می‌کرد؟»

 

باید آرمان‌های شهدا را پررنگ می‌کردیم

این سؤال را می­‌توان در مورد اکثر شهدا مطرح کرد، ولی چگونه می‌شود به جواب رسید؟ در گذشته، یکی از ظلم‌هایی که به فرهنگ انقلاب شد، این بود که سعی کردیم عواملی که باعث خلق ارزش‌های الهی توسط شهدا می‌شد، در زندگی شخصی ایشان جستجو کنیم و با این کار، این ارزش‌های الهی و اثرگذاری آن‌ها را محدود و منحصر به رفتار شخصی آن افراد کردیم، در صورتی که باید آرمان‌های شهدا را پررنگ می­‌کردیم.

 

روح هر هنرمندی در آثارش متبلور است. روح هنرمند در هر مکانی که ساکن باشد، آثار او نیز متأثر از آن مکان خواهد بود. آثار شهید آوینی، حکایت از هنرمندی دارد که تعلقاتش به دنیا را بریده و آزادانه به پرواز درآمده و به دنبال یافتن جایگاه خود، از این سو به آن سو حرکت می­کند. او هم‌چون پرنده‌ای سبک‌بال، در سیر و سلوک خود به نقاط مختلف پر می‌کشید تا شاید موقعیت مناسبی که جویای آن بود پیدا کند. گه‌گاه به مجموعه­‌ای نورانی از بسیجیان می­‌رسید و در جوار ایشان فرود می‌­آمد و با آن‌ها، هم‌کلام و هم‌راه می‌­شد و از نور آن‌ها بهره می‌­برد، ولی نهایتاً، آنجا را برای استقرار خود مناسب نمی­‌دید و به دنبال رشدِ بیشتر و یافتنِ حقیقت، دوباره به پرواز در می‌­آمد. سیّد مرتضی تقریباً در تمامِ آثارش در ارتباط با دفاع مقدس، وقتی می‌­خواست نتیجه‌گیری کند، کلامش چنین رنگ و بو و حس و حالی داشت که می­‌گفت: «این رزمندگان می‌روند که...» و به دنبال این کلام، به سرعت پر می‌گشود و اوج می­‌گرفت و آسمانی می­‌شد و از آینده­ای نورانی صحبت می‌­کرد.

شهید آوینی در دو ساحت فکری و فرمی نمونه بود

شهید آوینی فردی بود که به تولید بسیار بها می‌­داد و سعی داشت اندیشه‌­های خود را در آثاری که تولید می‌کند، مطرح و ارائه دهد و این از ویژگی‌های خوب او بود. شهید آوینی، هم در ساحت تولید فکر و هم در ساحتِ تولید اثر، بسیار خلاّق و فعّال بود. تصورم این است که اگر او زنده بود، با توجه به پختگی که احتمالاً با گذشت زمان برای او حاصل شده بود، سعی نمی­‌کرد تا مسئولیت تفکراتش را به‌عهده بگیرد، بلکه مسئولیت تفکراتش را بر دوش متولّیان تفکر در جامعه می‌انداخت و ایشان را مسئول تغذیه‌ی فکری جامعه می‌دانست. اگر غیر از این می‌بود، مجبور می‌شد، تاوان خلاقیتش را بپردازد و راه خود را سد کند.


هنوز به یاد داریم که چگونه او را تحت فشار قرار داده بودند و به او تهمت می‌­زدند. در آن زمان، سیر فشار بر او به گونه‌­ای پیش می‌­رفت که اگر رحیمیت خدا شامل حال او نمی­‌شد، شاید به‌جای شهادت، به دلیل داشتن افکار نو، او را می‌­کشتند و یا تبعیدش می‌­کردند. درست است که در سال‌های اخیر به دلیل فشارهای فرهنگی و اعوجاجات اجتماعی، گروه‌­ها مجبور به عقب‌نشینی شدند و عده­‌ای از افراط خود، به تفریط رسیدند و از آن طرفِ پشت­بام سقوط کردند، ولی همچنان ساختار تفکر حاکم بر جامعه، مناسب بیان تفکرات نو و به‌خصوص، تفکرات بر گرفته از قرآن نیست.

آوینی تلاش می­‌کرد راهِ به سوی آینده را پر رنگ کند

شهید آوینی فردی آرمان‌گرا بود و درگیر جوّ پیرامون خود نمی‌­شد. او در گذشته و در حال زندگی نمی‌­کرد، بلکه مدام چشم به آینده داشت. اگر در این زمان حضور داشت، نگاه او نه معطوف به گذشته 2500 ساله ایران بود و نه حتی به گذشته 40 سال انقلاب خیره می­‌شد. اگر او در میان ما بود، اینک در چهل سالگی انقلاب، به چگونگی گذشت این دوران نمی‌­پرداخت و حتی در زمان حال و مشکلات روزمره جامعه گرفتار نمی‌­شد، بلکه تلاش می­‌کرد که راهِ به سوی آینده را پر رنگ کند، مخصوصاً اگر مقوله‌ی ورود به گام دوم و پله‌ی دوم انقلاب را از زبان مقام معظم رهبری می‌شنید. مقوله‌ی بسیار دقیق و مهمی که در این زمان توسط ایشان مطرح شده است. او خوب می­‌دانست که برای فردِ ساکن و بی‌تحرک و کسی که ایستاده، بازگشت به گذشته و نگاه به پشت سر، ولو ساعت‌ها و روزها طول بکشد، اختلالی ایجاد نمی‌کند، بلکه لذت‌بخش است،‌ هم‌چون پیرمردی که به دلیل آن‌که دیگر توان حرکت ندارد، با توجه به گذشته‌ی خود و بیان خاطرات گذشته، دیگران را نیز از حرکت باز می‌دارد و مدام دوست دارد همه را هم‌راه خود به گذشته معطوف سازد.‌ ولی برای کسی که دارای شخصیت فعال و پویا و در حال حرکت است، نگاه به پشت سر زیاد موضوعیتی ندارد و فردِ در حال رشد و حرکت، تمام توجهش را به مسیرِ پیشِ رو می­دهد و اگر در حین حرکت، لحظاتی و نیم‌نگاهی به گذشته دارد، صرفاً برای عبرت گرفتن است.

 

اگر شهید آوینی زنده بود، احتمالاً سراغ علما و اندیشمندان می­‌رفت و به آن‌ها می­‌گفت: به تعبیر مقام معظم رهبری، گام اول انقلاب چهل سال طول کشید و اینک ما وارد گام دوم انقلاب شده‌­ایم و نوبت به پله‌ی بعدی رسیده و باید پا را فراتر از قبل و بر روی پله‌ی بعدی بگذاریم و در این راستا از آن‌ها، طلب تولید فکر می‌­کرد. قطعاً درخواست او از ایشان به عنوان کسانی که باید متولّی فکر و فرهنگ انقلاب باشند، این بود که حداقل برای چهل سال دوم انقلاب، اتفاقات و آینده انقلاب، تبیینی صحیح از قرآن استخراج و مطرح کنند.

 

اگر آوینی بود به دنبال تصویر قرآنی از آینده انقلاب بود

او خطاب به علما و اندیشمندان می‌­گفت: من هنرمند هستم و شما اهل فکر و متخصصین ایمانیات صحیح هستید. ای اهل علم! شما بیایید آینده را از قرآن بیان کنید، به‌طوری که همه شما آن را تأیید کنید تا من هم آن را تصویر کنم. شاید پس از این کار او به تولید اثر می‌پرداخت و احتمالًا اثر تولید شده، به مذاق بعض‌ی­ها خوش نمی‌­آمد. اما این خوشامد یا نیامد، زیاد مهم نبود. کلام او در قبال این افراد این بود که می‌گفت: «این‌ها از آنِ من نیست بلکه کلام خداوند در قرآن است»، تا با این بیان، خود را از تیررس تیرهای مخالفان، در امان بدارد.

 

با توجه به سرعت اتفاقات در این زمان و سیر هجوم دشمنان برای خاموش کردن نور انقلاب، آن شهید بزرگوار، با امید به نصرت الهی در سنگر ولایت، از پا نمی­‌نشست و تلاش می­‌کرد با آثار خود، مردم را دعوت به آسمانی شدن کند، زیرا این را خوب می‌­دانست که ظهور از جنس آسمان­هاست و انسان تا آسمانی نشود، نمی­‌تواند ظهور را درک کند.

و البته این سوال هم‌چنان باقی است که «اگر شهید آوینی بود، چه می‌­کرد؟»

ارسال نظر