به گزارش راهبرد معاصر اقدام تروریستی روز گذشته در نطنز که شواهد فراوان نشان میدهد صهیونیستها با همکاری و همراهی آمریکاییها انجام دادهاند، معنای روشن و مشخصی دارد.
روز گذشته هم نوشتیم که آمریکاییها و صهیونیستها یک سیاست دو ستونه را پیش میبرند که بخشی از آن خرابکاری و ترورهای سنگین در میدان و بخش دیگر تلاش برای فریب ایران در مذاکرات به منظور دستکشیدن از مولفههای قدرت به امید دستیابی به برخی آبنباتهای موقتی است.
اما آنچه این راهبرد آنان را میتواند در میدان عمل تبدیل به امتیاز واقعی برایشان بکند نحوه مواجهه و مواضع طرف ایرانی است. علیرغم درخواستهای مکرر صاحبنظران برای اقدام متقابل و محکم در برابر چنین سیاست روشنی از جانب آمریکا و صهیونیستها، اما برخی مقامات دولتی از جمله آقایان ظریف و صالحی و حسامالدین آشنا و... مواضع بسیار عجیب و غریبی اتخاذ کردهاند به نحوی که عملاً تکمیل همان پازل صهیونیستها و آمریکاییها محسوب میشود.
این آقایان تاکید میکنند که این خرابکاریها مانع ادامهی مذاکرات نخواهد شد و از قضا این مسیر را محکمتر پیگیری میکنند! در حالی که حداقلیترین اقدام عاقلانه و عزتمندانه آن است که دستکم میز مذاکرات تا زدن یک افسار سفت و سخت به صهیونیستها و آمریکاییها ترک شود. والا چه چیزی از حیثیت و قدرت باقی خواهد ماند؟
این یک محاسبه بسیار ساده و عقلانی است که اگر به این اقدامات آمریکاییها و صهیونیستها پاسخ قدرتمندانه و از موضع عزت داده نشود، این سناریو دو ستونه تا انتها ادامه خواهد یافت ومتوقف نخواهد شد. کما اینکه بعد از ماجرای انفجار پارسال در نطنز و ترور شهید فخریزاده، برخی دولتیها همین مواضع را داشتند که امروز کار به انفجار مجدد در نطنز رسیده است.
تجربه و عقلانیت، انتخاب مشخصی را پیش روی دولتمردان قرار میدهد. اما مسئله این است که اگر دولت محترم تدبیر و عقلانیتی در این زمینه ندارد، حداقل به لحاظ غریزی میتواند برای نشان دادن غیرت و حمیّت کاری کند و دستکم آمریکاییها را در مذاکرات سنگ روی یخ کند. والّا این مسیر تا ثریا پیش خواهد رفت!/تسنیم