به گزارش «راهبرد معاصر»؛ روز سه شنبه ۱۱ می ۲۰۲۱، تمیم بن حمد آل الثانی به دعوت همتای سعودی، راهی عربستان شد و در فرودگاه بین المللی ملک عبدالعزیز جده مورد استقبال محمد بن سلمان قرار گرفت. در بیانیه ای منتشر شده از سوی دفتر امیر قطر قرار است دو طرف در کاخ السلام جده علاوه بر توسعه روابط دو جانبه درباره آخرین تحولات منطقه ای و بین المللی گفتگو کنند. براساس اطلاعات منتشر شده از سوی منابع دیپلماتیک، جنگ یمن، روند صلح افغانستان، گفتگوهای برجامی و آخرین تحولات خلیج فارس از جمله موارد مورد بررسی دوحه-ریاض بودند.
۵ ژوئن ۲۰۱۷ عربستان سعودی و سه متحد وی مصر، امارات عربی متحده و بحرین با متهم کردن قطر به حمایت از تروریسم، نزدیکی به تهران و آنکارا و دخالت در امور دول عربی از طریق رسانه هایی همچون الجزیره از زمین، دریا و آسمان مورد تحریم قرار گرفت؛ اما پس از گذشت ۳ سال و ۷ ماه در ژانویه ۲۰۲۱ شیخ تمیم بن حمد آل الثانی برای شرکت در چهل و یکمین نشست شورای همکاری خلیج فارس به عربستان سعودی سفر کرده و در فرودگاه شهر اعلا مورد استقبال گرم محمد بن سلمان ولیعهد این کشور قرار گرفت.
بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران معتقدند که سفر تمیم بن حمد به سرزمین وحی در این برهه زمانی، تنها یک دیدار ساده برای توسعه روابط دو جانبه نیست. کشورهای حاشیه خلیج فارس همچون عمان، کویت و قطر سعی داشتند تا با برقراری توازن و میانجی گری میان قطب های خاورمیانه به آرامش و ثبات منطقه کمک کرده تا از این راه منافع و امنیت شان تامین شود. در سال های اخیر دوحه به دلیل روابط ویژه با تهران و آنکارا توانسته موقعیت ویژه ای برای ایجاد کانال های ارتباطی میان بلوک های منطقه ای بدست آورد.
با روی کار آمدن چهل ششمین مستاجر کاخ سفید یعنی جوزف بایدن، کشورهای منطقه بویژه ترکیه و عربستان خود را در شرایط جدیدی مشاهده کردند. حکام خودکامه ای همچون محمد بن سلمان، اردوغان و السیسی که دارای روابط ویژه ای با ترامپ بودند، حال وارد دورانی می شوند که دموکرات ها برای مقابله چین به دنبال ایجاد نظم جدیدی در منطقه منا هستند و با کلید واژه «حقوق بشر» مشروعیت حکومت های خاورمیانه ای را به چالش می کشند. در چنین شرایطی که دولت های منطقه پایه های حکومت شان را سست می بینند به دنبال تنش زدایی با رقبای منطقه ای خود هستند تا از این طریق بتوانند به سمت فصلی جدید حرکت کنند.
با آغاز امواج بهار عربی در سال ۲۰۱۱ دو بلوک اخوانی با محوریت ترکیه و قطر و بلوک محافظه کار عمل گرا با محوریت عربستان سعودی، امارات عربی متحده و مصر از سوریه تا لیبی با دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه به دنبال تامین منافع خود و کنار زدن سایر رقبا منطقه ای و بین المللی بودند. آنکارا و دوحه در جریان بهار عربی در مصر با حمایت همه جانبه سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی موجبات به قدرت رسیدن محمد مرسی و جریان اخوان المسلمین را فراهم آوردند اما پس از گذشت مدتی با حمایت امارات و سعودی از کودتا ژنرال عبدالفتاح السیسی ما شاهد بازگشت مصر به بلوک کشورهای محافظه کار منطقه بودیم.
دیگر صحنه رویارویی میان این دو بلوک منطقه ای را می توانیم در لیبی مشاهده کنیم. محور اخوانی به حمایت از دولت الوفاق که مورد تایید سازمان ملل بود در برابر نیروهای ژنرال حفتر که از حمایت کشور هایی همچون امارات، روسیه و مصر برخوردار بود صف آرایی کرد. پس از سال ها جنگ داخلی که طرابلس و بنغازی تبدیل به میدان نبرد قدرت ها شده بودند حال به نظر می رسد با افزایش فشارهای بین المللی طرفین درگیر عقب نشینی کرده و سمت برگزاری انتخابات حرکت کنند.
تنش ها و درگیری ها میان این دو بلوک منطقه تنها به جنگ های نیابتی ختم نشد و در ژوئن ۲۰۱۷ قطر از سوی برادران بزرگ تر مورد تحریم و تهدید قرار گرفت. در آن دوران آنکارا برای حمایت از متحد خود نیروهای نظامی اش را در نزدیکی پایگاه نظامی در دوحه مستقر کرد تا جلو سقوط پادشاهی آل الثانی را بگیرد. ایران نیز با باز گذاشتن مرزهای خود بر روی همسایه جنوبی موجبات بی اثر شدن تحریم های کشورهای مخور سعودی را فراهم آورد.
دیگر پرده درگیری میان وارث امپراتوری عثمانی و حکام حجاز ماجرا قتل جمال خاشقچی روزنامه نگاری سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول بود. در این واقعه ترکیه سعی کرد تا با انتشار قطره ای اطلاعات مربوط به این جنایت از آن به عنوان اهرم فشار علیه شخص محمد بن سلمان ولیعهد سعودی استفاده می کرد. ریاض نیز با وضع تحریم های اقتصادی علیه کالاهای ساخت ترکیه با سلاح فشار اقتصادی به مصاف آنکارا رفت. حضور نظامی ترکیه در سوریه، عراق و سومالی و همچنین تقویت روابط با اسلام آباد از دیگر موارد اختلافی میان دو کشور است.
در شرایط کنونی اردوغان و محمد بن سلمان با مشاهده بن بست در سیاست خارجی جاه طلبانه خود به دنبال شیفت پارادایم در سیاست خارجی دولت شان هستند. واکنش منفعلانه آنکارا در برابر به رسمیت شناخته شدن ارامنه از سوی عثمانی ها توسط دولت بایدن، نشان دهنده مشی محافظه کارانه ایشان برای مقابله با تهدیدات جدید است. ترکیه در سال های اخیر به دلیل نزدیکی به مسکو و تهران، و همچنین خرید سامانه اس-۴۰۰ روسی مورد غضب و تحریم های واشنگتن قرار گرفته و اقتصاد این کشور در وضعیت نا مناسبی قرار گرفته است. در سوی دیگر «ان بی اس» نیز می داند که با رفتن دوستان وی از کاخ سفید موقعیت وی با خطری جدی رو به است و هیچ تضمینی برای پادشاهی وی وجود ندارد. در چنین هر دو حاکم سعی خواهند کرد تا با کاهش اختلافات با رقبا خود، هم زمان در چند جبهه درگیر مقابله با تهدیدات جدید نشوند. سفر مولود چاووش اغلو به ریاض و دیدار با فیصل بن فرحان وزیر خارجه سعودی را می توان در غالب این پازل تحلیل و ارزیابی کرد.
در آخر باید گفت با نگاهی به سه ابر پروژه دولت بایدن یعنی اتمام درگیری ها در لیبی و یمن، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و بازگشت به برجام، سه قطب مهم منطقه غرب آسیا یعنی جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و عربستان سعودی با کاهش تنش ها و رفع اختلافات به دنبال کاهش تهدیدات از سوی واشنگتن هستند. آن ها می دانند با توجه به رویکرد مداخله گرایانه دموکرات ها در حوزه سیاست خارجی و همچنین تشدید رقابت ها میان آمریکا و چین باید خصومت ها کنار گذاشته شود و طرفین درگیر به سمت همکاری و هماهنگی بیشتر در امور منطقه ای حرکت کنند. استقبال دوحه از ابتکار «خاورمیانه سبز» ریاض، خبر میزبانی تهران و ریاض از بازی های ملی و باشگاهی میان تیم های ایرانی و عربستانی، و تمکین ترک ها به حکم دادگاه سعودی درباره ماجرا جمال خاشقچی نشان از ورود منطقه به فصلی جدید است.