به گزارش راهبرد معاصر تا اینجایِ کار، جایزه عجیبترین وعدهها، به گفتههای «محسن رضایی» (پرداخت یارانه ۴۵۰ هزار تومانی به ۴۰ میلیون ایرانی)، «محسن مهرعلیزاده» (توقف روند تورم ۳ تا ۴ ماه پس از آغاز به کار دولت) و «امیرحسین قاضی زاده هاشمی» (وام ۳۰ ساله مسکن و وام ۵۰۰ میلیون تومانی ازدواج) داده میشود.
محسن رضایی، دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام که تاکید دارد یک اقتصاددان هم هست، در مورد وعدهاش مبنی بر ۱۰ برابر کردنِ یارانه پرداختی به نیمی از جمعیت ایران چه توضیحی دارد؟ او چند روز پیش در این مورد گفت: «در سال ۱۳۹۹، ارزش یارانههای پیدا و پنهان کشور، معادل ۱۳۸ میلیارد دلار بوده ولی عملا کمکی به بهبود معیشت مردم نکرده است. چرا؟ چون به درستی توزیع نشده و اکثرا به نفع ثروتمندان توزیع شده است و نتیجهای جز مصرف بیرویه و کمک به ثروتمندان جامعه نکرده است.»
او ادامه داد: «با تشکیل دولت «اقدام و تحول»، سریعا با تعیین نرخ و قیمت ترجیحی، معادل ۴ میلیارد دلار از محل فروش محصولات نفتی به ثروتمندان و معادل ۴ میلیارد دلار نیز از خرید نهادههای دامی، صرفهجویی خواهیم کرد و با جلوگیری از اتلاف ثروت عمومی و قطع دست ویژهخواران، یارانه را به مبلغ ۴۵۰ هزار تومان ماهانه برای هر فرد، به ۴۰ میلیون نفر از ملت ایران (که درآمد کمتری دارند) واریز کنیم.»
اما آیا پرداخت یارانه ۴۵۰ هزار تومانی به حدود نیمی از جمعیت ایران، در شرایطی که دولت برای پرداخت همین یارانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی هم منابع مالی کافی در اختیار ندارد، واقعا عملیاتی است؟
به نظر میرسد محسن رضایی، به عنوان یک دانشآموخته اقتصاد، میداند که منابعِ مالی را باید از محلی جدید تامین کرد و یا باید با بهینهسازیِ شیوه تخصیص (افزایش بهرهوری) بخشی از هزینههای صرفهجویی شده در جایِ دیگر را به موردِ مصرفِ جدید انتقال داد.
بخشی از صحبتهای او، مبنی بر ایجاد «صندوقی که مالک نفت، گاز و فرآوردههای نفتی و گازی است»، نشان میدهد قصد دارد منابع مورد نیاز برای طرح جدید یارانهای خود را با استفاده از ساماندهیِ داشتههایِ مالیِ موجود و تخصیص بهینه آنها فراهم کند.
از منظر استفاده نادرست از منابع مالیِ موجود در اقتصاد ایران، البته حق با سردار رضایی است. در مهرماه ۱۳۹۸ اعلام شد که حدود ۲۲ درصد از کل منابع بودجه سالانه در ایران، به شیوههای مختلف برای پرداخت یارانه مورد استفاده قرار میگیرد و این تازه پس از اجرای «طرح هدفمندسازی یارانهها» بود که بخش بزرگی از بارِ یارانههایِ پرداختیِ دولت را کاهش داده بود.
در آن زمان اعلام شده بود که میزان کل یارانههایی که دولت هر سال پرداخت میکند، حدود ۱۳۰۰ هزار میلیارد تومان (یا حدود ۱۳۰۰ تریلیون تومان) است و از این میزان، ۹۸۷ هزار میلیارد تومان آن یارانه پنهان است. دادههای «آژانس بینالمللی انرژی» هم نشان میدهند که ایران در سال ۲۰۱۹ میلادی، معادل حدود ۱۹ درصد از کل تولید ناخالص داخلی خود را تنها با پرداخت یارانه سوختهای فسیلی هدر داده و از این منظر در جایگاه نخست در جهان ایستاده است.
بنابراین، در اینکه شیوه پرداخت یارانهها باید تغییر پیدا کند، تردیدی وجود ندارد. با این همه، تامین ۸ میلیارد دلار منابع مالی در اقتصاد ایران که سال گذشته با مبلغی در حدود ۱٫۲ میلیارد اداره شده، نه فقط برای مردم عادی، که برای اقتصاددانان و اهلِ فن هم دشوار به نظر میرسد.
محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه، در هفته پایانی اردیبهشتماهِ سال جاری، در یک اتاق گفتوگو در «کلاب هاوس»، به تلویح گفته بود که درآمد نفتی سال ۱۳۳۹ کشور، حدود ۱٫۲ میلیارد دلار بوده است.
این عدد را میتوان با گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در مهرماه سال ۱۳۹۹ هم مورد راستیآزمایی قرار داد که نشان میداد درآمد نفتی ایران در ۶ ماه نخست سال ۱۳۹۹، تنها معادل ۷۰۰ میلیون دلار (تقریبا نیمی از مبلغ مورد اشاره نوبخت) بوده است. به این ترتیب، ایران در سال ۱۳۹۹، کمترین درآمد نفتی خود در نیم قرنِ اخیر (از سال ۱۳۵۰ خورشیدی) به این سو را داشته است.
اکنون میتوان پرسید تامین حدود ۸ میلیارد دلار منابع مالی جدید برای اقتصادی که هنوز از احتمال رفع تحریمها مطمئن نیست و برای آزادسازی منابعِ دلاریِ بلوکه شده خود در کرهجنوبی، خطر توقیفِ کشتیِ نفتکشِ این کشور را به جان خرید، تا چه اندازه واقعبینانه است؟/تجارت نیوز