به گزارش راهبرد معاصر؛ وقتی در ابتدای سال ۹۹ نرخ بهره بین بانکی کاهش یافت، بانک مرکزی باید با بالا بردن نرخ سپرده گذاری منابع مازاد بانک ها نزد بانک مرکزی، از کاهش بی رویه نرخ بهره بین بانکی جلوگیری می کرد. اکنون عبدالنصر همتی این موضوع را فرافکنی می کند و می گوید دولت باید اوراق منتشر می کرد در حالی که شرط اول استقلال بانک مرکزی و اجرای موثر عملیات بازار باز این است که اینک مرکزی با مسئولیت پذیری راسا عمل کند نه اینکه بخواهد با هزینه دولت سیاست پولی خودش را اجرا کند.
وقتی که بورس در حال سقوط بود، مقاومت بی مورد ایشان در مقابل تبدیل به ریال کردن منابع صندوق توسعه ملی، باعث شد اعتماد به راحتی از دست برود و روند احیا شکست بخورد. هرچند استدلال آقای همتی درباره رشد پایه پولی صحیح است ولی ایشان مبالغ بسیار بیشتری را برای مصارف دیگر تبدیل کرده بود و این مقدار مورد نیاز برای بورس در مقایسه با سایر مصارف و همچنین در مقابل آثار مثبتی که می توانست برای اقتصاد ایجاد کند، قابل اغماض بود. به نظر می رسید در آن زمان آقای همتی از شکست بورس اصلا ناراحت نبود.
وقتی با تغییر دولت امریکا، امیدها برای احیای برجام بازگشت، بانک مرکزی باید با یک سیاست تدریجی و فرود آرام دلار با هدف جلوگیری از ایجاد رکود در اقتصاد وارد می شود ولی برعکس ایشان به دنبال وارد کردن شوک روانی به بازار ارز رفت و با اصرار بر نرخ ۱۱ تومان سیگنال غلط به اقتصاد داد.
وقتی انتظارات تورمی ناشی از امیدواری به احیا برجام کاهشی شد، بانک مرکزی باید نرخ بهره را کاهش می داد ولی مجددا فقط ادعای سیاست پولی و عملیات بازار باز تکرار شد و هیچ تحرکی برای کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی انجام نشد