به گزارش راهبرد معاصر؛ عدم شایسته سالاری مبتنی بر انتقال تجارب و تخصص گرایی در نهاد تخصصی شورا و شهرداری معضلی که در ادوار مختلف شورای شهر با آن مواجه بودیم. دخالت روابط پشت پرده، لابی گری ها، فامیل گرایی ، فشار قدرتهای بیرونی و نهادهای قدرت، امکان تحقق شایسته محوری و تخصص گرایی را گرفته بود و واقعیت تلخ تر آنکه در سال های گذشته به این معضل و چگونگی مقابله با آن و راه حل های موجود با تامل، دقت و تعهد پرداخته نشده است.
فقدان رسالت و چشم انداز سازمانی مشخص برای شهرداری که در تعامل دوسویه با مردم تعریف شده باشد و به تبع آن نبود ساختاری مبتنی بر تعهد سازمانی برگرفته از تجارب مدیران پیشین سبب شده است هر مدیری در شهرداری و دوره جدید شورای شهر کار قبلی ها را از اساس باطل کرده و بنایی جدید را بنیان گذارد که نتیجه آن ویرانه ای از برنامه های نیمه کاره، پروژه های ناتمام و از همه مهمتر سرگردانی شهر و نبود یک چشم انداز ملموس برای مردم که نتیجه وحشتناک آن احساس عدم تعلق شهروندان به شهر و مدیریت شهری است.
فقدان شایسته گزینی در مناصب مدیریت شهری با وجود نیروهای کاردان، باتجربه، متخصص و متعهد به دلیل نبود مکانیزم های شناسایی، جذب، بکارگیری، ارزیابی، رشد و پایش نیروهای انسانی از یکطرف و ناآشنایی به روش های جمع آوری و انتقال تجارب سرمایه های انسانی به مراه بی توجهی به تربیت مدیران متخصص و آموزش آنها با علوم مدرن جهانی در ادوار گذشته از طرف دیگر، باعث شده است مدیریتی سنتی و مبتنی بر شیوه های ناصحیح و غیرعلمی بر شهر حاکم گردد که با ناتوانی در استفاده و انتقال تجربیات و تکنولوژی شهرها و کشورهای دیگر مدیریت شهری این کلانشهر را دچار گستردگی بی قواره ای کرده که با انباشت منابع انسانی غیرمتخصص هزینه های کلانی به شهر تحمیل و بخش عمده ای از درآمدهای شهر داری را می بلعد.
سهم منتخبین ادوار شورای شهر در این غفلت چه میزان بوده و پاسخ کوتاهی های صورت گرفته در این حوزه به شهروندان و آیندگان شهر را چه کسی خواهد داد؟ ایت سوالی است که پاسخ آن دغدغه اغلب افراد نیست.
چراکه دغدغه مندی برای بالندگی سرمایه انسانی در مدیریت شهری یافت نمیشود و مشغولیت های بیش از حد مدیران برای ایجاد لابی با مراکز تصمیم گیر به منظور حفظ جایگاه مدیریتی خود و همچنین درگیریهای ذهنی منتخبین ادوار شورا در ایجاد شبکه ای از افراد نزدیک به خود برای رسیدن به مقاصد قدرت موجب غفلت از امور حیاتی آینده شهر شده بود.
وقتی صحبت از نیروهای انسانی متعهد و متخصص می گردد مدعیان زیادی که در ادوار مختلف بهواسطه لابی ها نقش آفرین بودند خود را مستحق قرارگرفتن در صف شایستگان می دانند ولی اگر از آنها سوال کنید بطور مثال چه برنامه ای برای ایجاد درآمد پایدار شهرداری داشتید و چرا امروز در این نقطه از ویرانی و فقر در مدیریت شهری هستیم پاسخ مشخصی ندارند.
امیداست که عزیزان منتخب ششمین شورای شهر به اهمیت بالندگی سرمایه های انسانی بخصوص انتقال تجارب، جانشین پروری و شایسته گزینی توجه نموده و ضمن اهتمام لازم از بروز بحران های آتی در این حوزه پیشگیری نموده و از هرگونه افرایش بی رویه نیروهای انسانی که در تعبیر بهتر نیروهای فامیلی است جلوگیری کنند.
لذا بر همه منتخبین تکلیف است که ابتدا با فراخوان و دعوت از اعضای شورای ادوار، شهرداران و مدیران نسبت به ثبت و انتقال تجارب آنها اقدام کنند چراکه تجربه مندی تک تک اعضای ادوار شورا، شهرداران و مدیران درباره این کلانشهر با هزینه های مستقیم مردم انجام شده و تجربه های کسب شده آنها برای شهروندان قیمت تمام شده ای دارد و باید از هدررفت آن سرمایه ها جلوگیری کرد. ناگفته نماند در صورت عدم همراهی اعضای ادوار شوراها و شهرداران با انتقال تجربیات خود، آنها را به شهروندان معرفی کنند چراکه نباید اجازه داد با پول مردم این شهر تجربه مند شده و نسبت به شهر بی تفاوت باشند. در این راستا پیشنهاد میگردد کمیسیونی ماهیانه برای کسب نظر مشورتی، انتقال تجربیات و استفاده از پیشنهادات نمایندگان ادوار و شهرداران گذشته تشکیل گردد.
حمایت از شایسته سالاری برای خدمت در جایگاه های مناسب از دیگر اولویت های شورای ششم باید باشد اما توجه داشت که شایسته سالاری به معنای یک مفهوم کلی رایج در جامعه مقصود نویسنده نیست بلکه شایسته سالاری یعنی در انتخاب شایسته گان به استواری فرد در تصمیمگیری ها، عدم وابستگی و وامداری آنها در کنار تعهدشان به اصل مهم و بسیار حیاتی تخصص و علم افراد اهمیت داد.
باید توجه کرد که شهرداری نهادی تخصصی است و تعهد هرچند بسیارمهم است اما تخصص و علم بر آن اولویت دارد و به هیچ وجه در مدیریت ها از افرادی که علم آکادمیک و تجربه عملی و تخصصی در پست سازمانی را ندارند استفاده نکنید. اگر شورای ششم بانگاه به آینده در پرورش نیروی انسانی همت نکند و تخصص گرایی را در اولویت قرار ندهد حتی اگر برنامه های ارزشمندی نیز اجرایی کند به موفقیت پایدار نخواهد رسید.
قصد نویسنده ایجاد نگرشی روشمند و پایدار در پرورش نیروی انسانی در شهرداری این کلانشهر است و باید توجه کرد که شورای شهر نهاد حاکمیتی همچون مجلس و دولت نیست که به سرمایه های انسانی مراکز متعدد حکومت از حوزه و سپاه تا به دانشگاه و مراکز فنی حتی بخش خصوصی دسترسی داشته باشد و بتواند در تعیین مدیران خود تنوع منابع داشته باشد چراکه شورای شهر اولاً میتواند فقط در حوزه مدیریت شهری آن هم با نیروهای بدنه شهرداری کار کند و منابع انسانی محدودی دارد ثانیاً منع قانونی دخالت در انتصابات و امور اجرایی توسط شورای شهر باعث تداوم نابسامانی های حوزه نیروی انسانی خواهد بود ثالثاً حوزه عملکرد و وظایف شورای شهر محدود به شهرداری بوده و با کوتاهی های صورت گرفته توسط حاکمیت این نهاد مدنی غیردولتی و عمومی در واقع تبدیل به هیات مدیره شهرداری ها شده و جایگاه واقعی و قانونی خود را بدست نیاورده است.
می بایست با بسترسازی برای فراگیر کردن و پایدار نمودن فعالیتهای سازمانی در شهرداری توسط منتخبین شورای ششم و ایجاد مطالبه عمومی در شهروندان و تعهد فردی در مدیران و اجتناب از نگرش کوته بینانه در بازنگری قانون شوراها و مدیریت یکپارچه شهری به سمت تحقق اهداف عالی برای توسعه کیفی شهرها و رفاه شهروندان گام برداشته شود.