به گزارش راهبرد معاصر، در برشی از گزارش وزارت خارجه به مجلس شورای اسلامی به موضوع مهمی اشاره شده است: اگر در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و از یکسو با خوش خیالی ،دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم هم دوستانمان سرخورده نمی شدند و در دوران سختی رهایمان نمی کردند و هم ترامپ برای فشار حداکثری با مانع جدیِ سرمایه دارانِ جهانی مواجه میشد.
در قسمتی از گزارش 3 ماهه وزارت خارجه به مجلس آمده است
برجام حاصل کوششی عاشقانه برای رهانیدن ایران از دام امنیتی سازی آمریکا و تحریمهای ظالمانه، در عین حفظ توان هسته ای با رعایت حداکثری خطوط قرمز در شرایطی دشوار بود؛ ولی همچون هر توافقِ دیگری حاصل مذاکره و داد و ستد بین المللی است که در شرایطی خاص در سال 1392ش، و به دنبال رای قاطع مردم به حل و فصل موضوع هسته ای بر اساس تعامل سازنده و عزّتمند شکل گرفت.
هیچ توافقی برای هیچیک از طرف های آن توافق بی نقص نیست. هر یک از طرف ها از بخش هایی از توافق ناراضی و ناخشنود است. این طبیعت هر توافقی است.لذا لازمه رسیدن به توافق درک این واقعیت است که بدون توجه به حداقل قابل قبولی از نگرانی ها و مطالبات همه طرفها، امکان مصالحه وجود ندارد. گرایش حداکثری تنها به مذاکرات فرسایشی و بی پایان میانجامد؛ که تقریباً در تمامی شرایط ضرر و یا لااقل عدم النفع آن برای کشور و مردم از منافع فرضی رسیدن ــ ناممکن به توافق ایدهآل کمتر نیست. تلاش هر یک از کنشگران برای پیروزی به هزینه شکست طرف مقابل بازی با حاصل جمع صفر به ناکامی هر دو طرف ــ بازی با حاصل جمع منفی میانجامد؛ البته ممکن است ضرر همه طرفها یکسان نباشد.
در دنیای به هم پیوستۀ کنونی تنها در نظر داشتن منافع همه طرفها بازی با حاصل جمع مثبت است که میتواند نتیجه مطلوب را به همراه داشته باشد. رسیدن به توافق نیازمند شهامت و ایثار و آمادگی برای هزینه از آبرو و رجحان بخشیدن منافع ملّی به مصالح شخصی است. تفاهم که لامحاله نیازمند نوعی مصالحه است در هیچ فرهنگ و جامعه ای بدواً مطلوب و محبوب نیست و قهرمانان تاریخیِ بیشتر جوامع انسانی، جنگاوران و مبارزان میدان نبرد بوده اند و نه کنشگران عرصه دیپلماسی، تفاهم و مصالحه.
منافع ملی و مصالح عالی مردم و کشور اقتضا میکند که سیاست خارجی صحنۀ دعوای سیاسی و جناحی داخلی نباشد و کارگزاران این حوزه مستظهر به پشتوانه اجماع ملی و همدلی و همراهی عمومی البته همراه با نظارت و نقد مشفقانه ــ باشند. نقد سازنده نیازمند ارائه پیشنهاد عملی و واقع بینانه است و نه صرفاً خرده گیری، حتی از نوع منصفانه.
هر سیاستی نقاط قوت و ضعف دارد. مخالفان یک سیاست ضمن اظهارنظر و نقد سازنده، نباید اجرای سیاست اتخاذ شده را مختل کنند. مانع تراشی مخالفان در اجرای سیاستهای متخذه نه تنها باعث اصلاح آن سیاست نمیشود، بلکه موافقان سیاست را به سرسختی میکشاند، مانع دستیابی به حداقل منافع ناشی از آن سیاست میشود و همواره بهانه ای به دست طرفداران سیاست برای مخالفت با ارزیابی دقیق و بازنگری ضروری میدهد:که اگر سنگ اندازی ها نبود موفقیت حاصل میشد.
به هرحال، هر سیاستی اگر درست اجرا شود منافعی دارد و اگر در زمان اجرا دچار دعوا در اصل سیاست گردد، یقیناً تمامی ضررهای مورد اشاره مخالفین واقع شده و هیچ یک از منافع متصور حاصل نمی گردد. اگر به عوض مناقشه و مجادله بر سر اینکه برجام پیروزی قطعی بود و یا شکست کامل ــ که حتماً هیچ یک نبود همگی کوشیده بودیم بیشترین منفعت را از برجام ببریم، چه بسا شرایط به گونه ای دیگر رقم خورده بود.
اگر از ابتدا در پی استفاده حداکثری از هر میزان دستاورد برجام ــ حتی در بدترین نگرش ها ــ بودیم و مقدار بیشتری سرمایۀ خارجی جذب کرده و تعداد بیشتری از شرکتها از همه نقاط جهان را به کشور کشانده بودیم، تحریم ایران و اعمال فشار حداکثری بسیار دشوارتر میشد.
اگر در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و از یکسو با خوش خیالی ،دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم و از سوی دیگر از همه امکانات برجام برای ایجاد منافع اساسی اقتصادی برای همه کنشگران–به شمول شعبات خارجی شرکتهای آمریکایی –بهره برده بودیم، هم دوستانمان سرخورده نمی شدند و در دوران سختی رهایمان نمی کردند و هم ترامپ برای فشار حداکثری با مانع جدیِ سرمایه دارانِ جهانی –از جمله در داخل آمریکا –مواجه میشد.
فقط نیاز بود همدل و همصدا از همه امکانات برای اجرای بهینۀ سیاست کشور در پذیرش برجام استفاده میکردیم.
اکنون بهترین زمان برای ایجاد این همدلی و همصدایی است. موفقیت در مذاکراتِ اخیر وین و شکست نهایی سیاست فشار حداکثری با بازگشت آمریکا به تعهدات برجامی میتواند در فضای جدیدِ سرای سیاست کشور، زمینه را برای بهترین بهره برداری از تمامی ظرفیت های برجام فراهم نموده، با اصالت دادن به روابط با همۀ شرکا و ایجاد توازن در روابط اقتصادی خارجی–وصد البته با تکیه بر اقتصاد مقاومتی مبتنی بر درونزایی و برونگرایی–رشدو شکوفایی بی نظیری را برای کشور و نسلهای بعدی به ارمغان آورد.
برنامه 25ساله با چین، روابط راهبردی با روسیه، سیاست همسایگی و اولویت همسایگان،و استفادۀ حداکثری از تعهدات کشورهای غربی در برجام بستر مناسب برای چنین آینده ای است./خبرگزاری دانشجو