نامه آجرلو به نصیری درباره ادعایش علیه قالیباف
سعید آجرلو مدیرمسئول روزنامه صبح نو در پاسخ به درخواست مهدی نصیری برای محاکمه قالیباف نوشت: به جای عدالتخواهی کاذب که ضد پیشرفت و اخلاق است مسیر عدالت ایجابی و سازنده را فراهم کنید.
به گزارش راهبرد معاصر، سعید آجورلو در نامه ای خطاب به مهدی نصیری خواسته او از محسنی اژهای درباره قالیباف را تحیرآور و عجیب خواند. این استاد دانشگاه در این نامه گزارش تحقیق و تفحص شورای شهر را سیاسی و غیرقانونی عنوان کرد و از مهدی نصیری خواست به جای عدالتخواهی کاذب که ضد پیشرفت و اخلاق است مسیر یک عدالت ایجابی و سازنده را فراهم کند. او در این نامه از مهدی نصیری سوال کرده که قالیباف باید به جرم کارآمدی و ساختن تهران محاکمه شود؟
متن نامه مدیر مسئول روزنامه صبح نو به مهدی نصیری به شرح زیر است:
جناب آقای مهدی نصیری
با سلام و تحیت
به تازگی از حجت الاسلام اژه ای تقاضای برگزاری دادگاه برای آقای قالیباف به استناد گزارش تحقیق و تفحص شورای شهر پنجم داشته اید. بهترین بهانه است ضمن توضیحاتی درباره سخن شما، نکاتی را هم درباره اندیشه جنابعالی و بروز و ظهور آن در عرصه سیاسی و اجتماعی بیان کنم. قصدم برآمدن حقیقت از دل تبادل آرا و نقد است و چون جنابعالی را از اهالی معرفت و دانش و مردان دغدغه مند و اهل دقت می دانم گمان می کنم که از پس این نقد راهی به حقیقت گشوده شود. کوتاه تر از آنچه حق مطلب است در چند بند نکاتم را بیان می کنم.
1- از بزرگ ترین آفات یک محقق و اهل اندیشه صدور احکام کلی درباره موضوعاتی است که به اندازه کافی نسبت به آن علم ندارد. چنین آفتی سطح اهل اندیشه را در حد جنگ روانی کننده پایین می آورد و "ساق" نازک اندیشه را به "سنگ" ضخیم عملیات روانی مجروح می کند. راهی که جنابعالی در آن قدم برمی دارید کم و بیش شبیه چنین مثالی است. دقیقا بر عکس نظریه "عصر حیرت" جنابعالی که شبح "نسبیگرایی" بالای سر آن است در عرصه سیاسی این گونه حکم "مطلق" دادن خود از جنس آفاتی است که موجب تناقض و دوگانگی را فراهم می کند و تبدیل به آفتی بزرگ می شود. با مطلق انگاری، دیگران را نقد کردن بازی در همان زمینی است که در ظاهر نقدش می کنید اما در باطن پی اش را میگیرید و در نهایت مجبور به صدور حکم کلی درباره افراد و شخصیتها میشوید.
2- آنچه درباره آقای قالیباف گفته اید از جنس همان آفاتی است که در فاصله اندیشه و عمل سیاسی گریبانگیر شما شده است. اگر می دانستید که گزارش ارائه شده توسط آقای میرلوحی غیرقانونی و کاملا سیاسی است شاید از قاطعیت در داوری کاسته می شد و اگر می دانستید که بر خلاف تصریح قانون این اسناد باید به طرف مورد ادعا ارائه می شد تا به صورت شفاف به آنها پاسخ داده شود که اسناد تحویل داده نشد، کمی بیشتر تامل میکردید و اگر میدانستید که آقای میرلوحی به واسطه بیان شبیه این گزارش با حکم دادگاه بدوی محکوم شده، شاید به گونهای دیگر سخن میگفتید و اگر میدانستید که مدیران اسبق شهرداری در این سالها مورد به مورد به اکثر این اتهامات پاسخ دادهاند و اکنون هم آماده پاسخگویی هستند، قالیباف را در مقام متهم نمینشاندید و اگر میدانستید که بسیاری از این اتهامات در محاکم قضایی مطرح شده و حکم برائت گرفته شاید لحن سخن و محتوای آن را تغییر میدادید و حکم قطعی صادر نمیکردید و جانب اتهام زنندگان را نمیگرفتید.
داوری که ادعای یک طرف دعوا را میشنود، داور و قاضی نیست. عدالتی که با شنیدن یک سوی ماجرا دادخواهی میکند، عدالت نیست. امیدوارم چنین که بنده فکر میکنم مساله، نشنیدن و تحقیق نکردن باشد که اگر غیر از این باشد متاسفانه جنابتان در دام سیاستبازی افتادهاید و بخشی از عملیات روانی جناحهای سیاسی شدهاید نه اندیشمندی که قصد داوری و اصلاح امور دارد.
3- جناب نصیری از مهندسی در انتخاباتهای اخیر سخن گفتهاید که بحث درباره آن مجال دیگر و عرصه فراختری میطلبد. این گونه سخن گفتن بیش از هر چیز گرایش سیاسیتان را عریان میکند و شما را در جرگه اصلاحطلبان قرار میدهد و این خود تبدیل شدن به یک بازیگر سیاسی به جای اندیشمند است که البته خود قدمی در جهت شفافیت و صراحت است که البته در خود آفاتی هم دارد از جمله سیاست زده شدن اندیشه.
به همین واسطه از شما به عنوان همنظر اصلاحطلبان میخواهم به این سوال پاسخ دهید که در انتخابات شورای تهران که نه تنها مساله شورای نگهبان وجود نداشت که فهرست مورد حمایت اصلاحات با حمایت و دستخط آقای خاتمی روانه رقابت شد چرا آرای این دوستان به 30 هزار هم نرسید؟ انگار مردم برای قضاوت، بیطرفانهتر و منصفانهتر از برخی سیاسیون عمل و رفتار میکنند. مردم فراتر از اصلاحطلب و اصولگرا بهتر رابطه با حقیقت را درمییابند و اسیر تعصبهای جناحی و سیاسی نمیشوند. گویا مردم به خوبی دریافتند که قالیباف بزرگ ترین هدف تهمتها و تخریبهای راست و چپ افراطی و دوران او از بهترین ایام مدیریت شهری بوده است. اکنون هم شکستخوردگان شورا برای خالی نبودن عریضه 4 ساله روی به تهمت و فرافکنی آورده و این گونه سراسیمه گزارش غیرقانونی میخوانند تا سنت "طلبکاری" دائمی خود را حتی در هنگامه "پاسخگویی" دوام دهند.
4- از میان تفاسیر متفاوت از اسلام یکی هم تفسیر جناب نصیری است که در دورههای مختلف - که از حوصله بحث خارج است- در نوسان میان "سنتگرایی" و "عدالتخواهی" بوده. و اکنون به ترکیبی از این دو تبدیل شده که میتوان نامهایی چون سکولاریسم سنتی، نوتعطیلیه و یا حتی نوتفکیکی بر آن نهاد. مهدی نصیری را چه سنتگرا بدانیم چه متفکری چپ در هر دو صورت، ایستادن او مقابل اندیشه "پیشرفت عدالتمحور" و کارآمدی که قالیباف از مهمترین نمایندگان آن است، طبیعی و مقتضای تفکر ایشان است. چرا که کارآمدی دین در اداره کشور بزرگترین رقیب نظریه "عصر حیرت" است همانگونه که پیشرفت عدالتمحور علاوه بر آنکه در تضاد با اندیشههای سنتگرایانه است با تفسیر چپگرایانه از اسلام و عدالتخواهی کاذب هم نمیخواند.
آقای نصیری متاسفانه امروز دو وجه اندیشهتان پرچمدار مخالفت با تفکر پیشرفت است و باز هم متاسفانه این نگاه چپگرایانه به عدالت با مطلقپنداری، گونه و رنگی مارکسیستی گرفته که از درون آن علاوه بر تهمت و هتک حیثیت، بزرگترین دشمن پیشرفت زاده میشود که این البته بزرگترین دشمن عدالت حقیقی هم هست که عدالت در خود آزادی و پیشرفت و گشایش را مراد میکند نه تضاد و دشمنی و بی اخلاقی را. - و نکته جالب برای من چگونگی همزیستی "محافظهکاری" سنتگرایی و عصر حیرت با "رادیکالیسم چپ" است که خود مجال فراخی میطلبد-.
عدالت نوع اول متاسفانه عدالت احمدینژادی است که سامان امور را بر هم میریزد و جامعه را دوقطبی میکند که متاسفانه تبدیل به یک سنت در میان برخی جریانها شده که خود بزرگترین قاتل عدالت و حقیقت است. امروز بیش از هر زمانی نیاز به عدالت ایجابی و سازنده داریم که به جای آبروبری و هتک حیثیت، ساختارهای فاسد را اصلاح کند، روابط ناسالم را پالایش کند و به جای تخریب، سازنده و ایجابی باشد. عدالت واقعی با پیشرفت و اخلاق همساز است همانگونه که پیشرفت واقعی هم رفیق عدالت است.
قدم اول برای سربرآوردن عدالت ایجابی آزاد کردن عدالت از زندان "عدالتخواهی کاذب" و سیاسی و گام دوم اخلاقمندشدن عدالتخواهی است. بردن آبروی افراد و تهمتزدن به آنها به نام عدالتخواهی متاسفانه بیهزینه و جذابشده حال آنکه در جامعه اسلامی آبروی مومن، حرمت دارد. چنانچه حضرت رسول اکرم فرمودند: "همه چیز مسلمان از مال، آبرو و خونش بر مسلمان دیگر حرام است. هرگاه مومن برادر دینی خود را متهم نماید، ایمان او آب میشود و از بین میرود؛ همانطوری که نمک در آب حل میشود و از بین میرود". جنابعالی به عنوان فردی برخاسته از دل حوزه میتوانید منادی این اخلاقگرایی باشید و حداقل نسبت به جا زدن بیراهه به جای راه در سرزمین عدالت قدمی بردارید.
5- درخواست جنابتان برای محاکمه قالیباف به غایت عجیب و تحیرآور است. آقای نصیری آیا باید مدیری را که طی 8 سال 132 ایستگاه مترو و حدود 200 کیلومتر مترو ساخته را محاکمه کرد؟ با کدام منطق باید مدیری را که 197 کیلومتر بی آر تی ساخته و 1445 واگن به مترو اضافه کرده محاکمه کرد؟ به کدامین گناه باید مدیری را که در شرایط تحریم داخلی دولت عدالتخواه احمدینژاد و لیبرال روحانی، پل صدر و توحید و بزرگراه امام علی (ع) را ساخته، محاکمه کرد و بعد برای یک سری مدیر بیعمل و حراف که به تازگی برخی تخلفات آنها از پرده بیرون افتاده کلاه به احترام برداشت؟ در کدام مرام و مسلک ساختن بیش از هزار بوستان و افزودن بر فضاهای ورزشی برای مردم جرم تلقی میشود جز دادگاه عدالت خواهان نئومارکسیست؟
آیا باید فردی را که با پیشرفت عدالت محور بزرگراهی برای وصل جنوب و شمال شهر ساخته، پروژه توانمندسازی بانوان را پیش برده، 192 کیلومتر شبکه جمعآوری آبهای سطحی و تونل سطحی ساخته، زمینه حمل و نقل معلولان به مدرسه را فراهم کرده، بخش زیادی فضای سبز در جنوب شهر ایجاد کرده را به جرم توجه به مناطق جنوبی شهر محاکمه کرد یا الگوی توجه به مناطق جنوبی شهر از جمله هرندی را مورد توجه قرار داد و آن را ستایش کرد؟ این چه عدالتی است که خواستار محاکمه مدیران کارآمد و باکفایت میشود و مدیران تنبل و بیعرضه را عدالتخواه میداند؟ به بنده حق بدهید که به این عدالت شک کنم.
درخواست محاکمه شما مصداقی از آن مثال معروف است که هر کسی بیشتر کار کند بیشتر تخریب میشود و دردسر بیشتری میکشد حال آنکه هر آنکه کمتر کار کند و بیشتر حرف بزند دردسر کمتری دارد. کارآمدی و پیشرفت به اندازه این میزان تهمت و تخریب هزینهدار است. در حالی که کار نکردن هیچ هزینهای ندارد. چه قدر خوب بود که یک دادگاه هم برای مقایسه کارآمدی و ناکارآمدی تشکیل میشد تا طلبکاران مدعی و بیکارنامه نتوانند خود را مبرا کنند و صبح و شب در سودای وارونه نمایی واقعیت نقشه بکشند، خرج کنند و سخن بگویند. محکمهای برای آنان که کار نکردند و تهمت زدند و منابع را اتلاف کردند و گرهی از کار مردم نگشودند؛ آن دادگاهم آرزو است.
6- در پایان امیدوارم که جناب نصیری با جانب انصاف فاصله میان اندیشه و سیاست را طی کنند و بدون افراط و تفریط چون چشمی تیزبین همه اهالی سیاست را نقد نمایند و چونان که به نقد جریان راست اهتمام دارند چشم بر ناراستیها در جناح مقابل هم نبندند و همانگونه که به قول نادرست شورای پنجم استناد میکنند به رفتارهای شائبهدار شهرداری اصلاحات هم بپردازند و در نقد رفتارهای دولت روحانی هم مانند نقد بقیه نهادها اهتمام کنند تا عدالتخواهیشان رنگ و روی جناحی نگیرد و در عین حال به عنوان فردی که عمر در تحقیق و بحث گذاشتهاند راه جدیدی برای عدالت بگشایند که از درون آن پیشرفت و سازندگی و انصاف زاده شود نه منکوب کردن و تخریب کردن و حذف کردن.
جناب نصیری! صراحت مرا حمل بر غرضم برای برداشتن حجاب از مقابل حقیقت بدانید و نه چیزی کمتر و بیشتر. امیدوارم در رسیدن به این هدف گامی برداشته باشم. در ادامه حاضرم در قالبهای مختلف گفتگو چه مناظره و چه میزگرد به سوالات و شبهات شما درباره دکتر قالیباف که البته زاییده سیاسیکاران راست و چپ افراطی است در حد توان پاسخ بگویم تا قدمی در جهت عقب راندن غرضورزان و جلوگیری از وارونهنمایی واقعیت برداشته باشیم./تسنیم