به گزارش راهبرد معاصر؛ از تمامی ظواهرِ امر پیداست که "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا، در حال عمل به وعده انتخاباتی خود مبنی بر پایان بخشیدن به "جنگ های بی پایانِ" آمریکا است. آمریکا در برهه زمانی کنونی، در حال خارج کردن نظامیان خود از افغانستان است و اخیرا نیز جو بایدن رئیس جمهور این کشور در نشست مشترک با "مصطفی الکاظمی" نخست وزیر عراق، بر اتمام ماموریت نظامی آمریکا در عراق و خروج نظامیان آمریکایی از این کشور، تا پایان سال جاری میلادی تاکید کرد.
بسیاری بر این باورند که باید رئیس جمهور آمریکا را به دلیل پافشاری بر طرحش جهت خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان، علی رغم طرح انتقادات گسترده از وی، ستایش کرد. با این همه، اینطور به نظر می رسد که اقدامات اینچنینی از جانب دولت آمریکا، به معنای واقعی کلمه بیانگر این حقیقت که آمریکا به دنبال خاتمه بخشیدن به جنگ های بی پایانِ خود است، نمی باشند.
متاسفانه اقدامات نظامی اخیر آمریکا در سوریه، درگیری های نظامی میان آمریکا و نیروهای غیردولتیِ شورشی در سوریه، و همچنین انتشار گزارش های مختلف مبنی بر اینکه واشنگتن قصد ندارد تغییر چندانی در حضور نظامی خود در عراق و سوریه ایجاد کند، همه و همه اشاره به این مساله دارند که پایانی بر جنگ های بی پایان آمریکا، قابل تصور نیست. در این رابطه حتی عده ای به طرح این مساله می پردازند که وزارت دفاع آمریکا قصد دارد تا در آینده نزدیک، بر شدت حملات هوایی و پهپادی خود در خاک افغانستان بیفزاید. امری که به وضوح توسط "لوید آستین" وزیر دفاع آمریکا نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
در شرایط فعلی اینطور به نظر می رسد تیم دولت بایدن سعی دارند تا روایت خود از پایان بخشیدن به جنگ های بی پایانِ آمریکا را در قالبِ خارج کردن نظامیان آمریکایی از برخی کشورهای جهان(و نه همه)، تعریف کرده و عملیاتی کنند. آن ها در عین حال همچنان بر معماری جنگِ ضدتروریسم آمریکا و راهبردهای نظامی کلان این کشور، تاکید دارند. متاسفانه این رویکرد، نسخه ای عملیاتی جهت گسترش منازعات و درگیری هایی است که از حمایت آمریکا برخوردارند و در عین حال، تشدید روند تضعیف حقوق بشر در اقصی نقاط جهان را به دنبال دارد. با این همه آمریکا سعی دارد تا این منازعات را بیش از پیش از چشم افکار عمومی دور نگه دارد. دولت بایدن عملا در حالِ هماهنگ کردن و وفق دادن خود با جنگ های پسایازدهِ سپتامبر آمریکا در جهان است.
پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر، بخش زیادی از توجهات عمومی به حملات آمریکا به عراق و افغانستان، متمرکز شد. با این حال، وقتی رژیم صدام در عراق و رژیم طالبان در افغانستان از قدرت ساقط شدند، این جنگ ها به ورای اهداف اعلامی و قانونی خود توسعه یافتند و شاهد تشدید فعالیت های سرویس های اطلاعاتی مخفی، و همچنین عملیات های نظامی جدید در قالب حملات پهپادی در خاکِ کشورهای مذکور بودیم.
با این حال، در این منظومه یک بخشِ کمتر شناخته شده در مورد شیوه هایی که آمریکا از طریق آن ها، جنگهای بی پایان خود را تغذیه می کند و توسعه می دهد، وجود دارد. واشنگتن تحت نامِ "راهبرد ضد شورش و تروریسم"، همکاری های امنیتی خود را توسعه بخشیده و از این مساله برای: آموزش، تسلیح، ارائه مشاوره و همراهی با ارتشهای خارجی استفاده کرده است.
در این چهارچوب، زمانیکه رئیس جمهور بایدن و مقام های دفاعی آمریکا، به 2500 نظامی آمریکایی مستقر در عراق و تداوم فعالیت آن ها در این کشور در قالب ماموریت مستشاری اشاره می کنند، محتمل ترین معنای این مساله این است که نیروهای آمریکایی در این همکاریهای امنیتی و ارائه کمک در قالب های گوناگون(نظامی و امنیتی) به یک دولت خارجی، عمیقا درگیر هستند. در مقایسه با حمله تمام عیار به عراق و اشغال و بمباران این کشور، این رویکرد می تواند جلوه ای روشن از تغییر در سیاست های آمریکا، و خارج کردن نظامیان آمریکایی و عراقی از یک مسیر غیرسازنده باشد. با این حالا در واقعیت، این نقشِ مشورتی که اخیرا مقام های آمریکایی میگویند قرار است نظامیان آمریکایی در عراق بازی کنند، حداقل از سال 2019 تاکنون، به گفته خود آن ها از سوی این نیروها در خاک عراق انجام می شده است. جدای از این ها نباید فراموش کرد که پیشتر نیز بارها و در موقعیت های مختلف، دولت آمریکا از خارج کردن نظامیانش از عراق سخن گفته است.
اضافه بر این، مهم است که سابقه این نوع از برنامه های ضدتروریسم آمریکا را که واشنگتن از آن ها به مثابه راهحلی جهت خاتمه دادن به جنگ های بی پایان این کشور یاد می کند را نیز مورد توجه قرا دهیم. آمریکا در نیجر به دنبال آموزش و تجهیز کردنِ نیروهای امنیتی این کشور بود و در سال 2017 با همین حربه توانست در آن حضور نظامی داشته باشد. با این حال، در همان سال، 4 عضو ارتش آمریکا در حالیکه نیروهای امنیتی نیجر را همراهی می کردند، هدف حمله قرار گرفته و جان باختند. در کلمبیا، مصر و مالی نیز، همین به اصطلاح همکاریهای امنیتی و مستشاری آمریکا بوده که عملا موجب به قدرت رسیدنِ دیکتاتورها و یا انجام عملیات های غیرقانونی نظیر ترور رئیس جمهور هائیتی به دست نیروهای کلمبیایی شده است. این شواهد و سوابق به خوبی نشان می دهند که عملیات های مستشاری و کمک های امنیتی آمریکا به برخی کشورهای جهان، عملا این کشور را بیش از پیش در خشونت های دولتی، منازعات مسلحانه، و نقض گسترده ترِ حقوق بشر در جهان، غرق کرده و می کند. بدون تردید این معادله در عراق و افغانستان نیز قرار نیست حالتی متفاوت داشته باشد و برخلاف ظاهر قضیه که قرار است نظامیان آمریکایی از عراق خارج شوند، تنها قرار است این افراد با نام و برچسبی جدید در این کشور فعال باشند و همچنان، تنش و بحران های امینتی در عراق را تداوم بخشند. انتظار می رود که مشابهِ این مساله را در افغانستان نیز شاهد باشیم.
به طور کلی باید گفت هرچه شعارِ خاتمه دادن به جنگ های بی پایان آمریکا، محبوبیت بیشتری نزد افکار عمومی آمریکا پیدا می کند، سیاستمداران و سیاستگذاران آمریکایی نیز سعی می کنند خود را به شیوه های گوناگون با این شعار هماهنگ کنند و در پوشش های متفاوت و غیرِ تنشزا، همچنان به حضور فعال آمریکا در منازعات بینالمللی ادامه دهند. از این منظر، دولت بایدن سعی ندارد دکترین نظامی آمریکا را تغییر دهد و مُهر پایانی بر جنگ های بی پایان آمریکا بزند. وی فقط بر آن است تا برچسب جدیدی برای این مساله پیدا کند و حضور نظامی آمریکا را تحت نامی جدید، ادامه داده و حتی تقویت کند.
بایدن و دولت وی به وضوح در درس گرفتن از گذشته و رویه های دولت های پیشین آمریکا در ارائه کمک های مستشاری و تسلیحاتی به ارتش های خارجی، شکست خورده اند. در این راستا حتی اینطور به نظر می رسد که آن ها با سرعتِ بیشتر به سمت جنگ افروزی حرکت می کنند و با تشدیدِ منازعه میان قدرت های بزرگ، نه تنها به جنگ های بی پایان آمریکا خاتمه نمی دهند بلکه به سمت نوعی جنگ سرد و تنش زایی نیز حرکت می کنند.